logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 
خانه » با پیرمردها بحث نکنید

با پیرمردها بحث نکنید

اولین بار که وارد بحث با یک پیرمرد شدم، با دوستم در پارک نشسته بودیم. دو دانشجو که کاری به کار کسی نداشتیم، حالا با یک پیرمرد روبرو شده بودیم که ما را به چالش می‌کشید. با لحنی قاطع از رشتهٔ ما پرسید و از هر کدام یک سوال مثلا تخصصی پرسید. جواب من را که درست بود گفت اشتباهه و جواب دوستم را قبول کرد. بعد هم نصیحتی کرد که درست درس بخونید هیچی بلد نیستید و رفت. من خیره مانده بودم که با این هیولا چه باید کرد که دوستم خندید و گفت از این‌ها این پارک زیاد داره. هنوز خط قرمزی که آن پیرمرد کم‌سواد بر اطلاعات من کشید را نتوانسته‌ام از ذهنم پاک کنم. ولی کم‌کم یاد گرفتم در پشت این خاطرهٔ ظاهرا ساده مفاهیم مهمی قرار دارد که باید مراقب‌شان باشم.

با پیرمردها بحث نکنید
با پیرمردها بحث نکنید

پدر بحث ایران

من و یکی از برادرهایم کلا بحث علمی را دوست داریم و ول‌کن ماجرا هم به سادگی نیستیم. تایپ شخصیتی ما در مدل DISC دارای امتیاز C بالایی است و خب بحث کردن ما قطع‌کن ندارد و حریف باید خیلی مایه‌دار باشد که بتواند غلبه کند. خاطرم هست در زمان دانشجویی در دانشکده علوم دانشگاه آزاد مشهد با دانشجوها کل‌کل علمی داشتیم و گر چه الان متوجهم که بیشتر حرف‌های آن موقع خیلی سطحی و بیشتر جر و بحث بوده تا بحث علمی ولی پایه‌هایی را برای ما بنا کرد که کم‌کم بر اساس آن دنیا را شناختیم و استدلال‌های دیگران را پذیرفتیم یا رد کردیم.

   برادرم اما از من در بحث تهاجمی‌تر بوده و هست. حوصلهٔ بسیاری هم دارد و ول‌کن ماجرا نیست. کار به جایی رسید که یکی از دوستان به شوخی گفته بود فلانی پدر بحث ایران است. خب لقب پرطمطراقی هم هست خداوکیلی.

قال‌ الصادق علیه السلام

جایی به حدیثی از امام صادق (ع) برخوردم که فرموده بود: «از جدل بپرهیزید و وقتی گفتگو به جدل رسید، ادامه بحث را رها کنید که هر که مجادله کند از ما نیست». یا همچنین چیزی و برای من جذاب بود. مدت‌ها سعی کردم این خصیصه را در خودم نهادینه کنم و گر چه بارها از دستم درمی‌رفت و در بحث‌های علمی یا سیاسی شتاب‌زده و عصبانی وارد جر و بحث می‌شدم، اما کم‌کم فهمیدم ماجرای جر و بحث نکردن زیرساخت‌های شناخته‌شده‌ای هم دارد که من از آن‌ها خبر نداشته‌ام.

موضع لجبازی

یکی از مشکلات شناخته‌شده که در هنگام جر و بحث ایجاد می‌شود، افتادن طرفین در دام لجبازی است. شاید باور نکنید اما مطالعات دانشگاهی نشان می‌دهند که اگر با کسی بر سر عقایدش بحث کنید، حتی اگر عقاید او مثل تخت بودن زمین غیرمنطقی باشند، باز هم باعث شده‌اید که او تلاش کند بر سر عقیده‌اش بماند و با لجبازی با شما مخالفت کند. شاید به همین دلیل است که پیروان آیین‌های گوناگون معمولا جذب یکدیگر نمی‌شوند و بر سر عقاید خود سرسختانه مقاومت می‌کنند.

   حتی یک آزمایش نشان داده است که اگر فردی عقیده‌ای نادرست دارد و در جر و بحث با کسی عقایدش زیرسوال برود، ممکن است در آن عقیده راسخ‌تر شود و بیشتر بر عقیدهٔ قبلی پافشاری کند. اتفاقی که معمولا در بحث‌های فوتبالی و سیاسی به راحتی رخ می‌دهد. اگر شاهد این بحث‌ها باشید به من حق می‌دهید که چنین مثالی بزنم.

دیدگاه‌های ظاهرا متفاوت ولی یکسان

گاهی دقت نداریم و همه یک حرف را می‌زنیم ولی فکر می‌کنیم دیدگاه متفاوتی داریم و باید دیگران را مجاب کنیم. مثل حکایت معروف مثنوی معنوی که چند نفر می‌خواستند انگور بخرند و هر یک با زبان خود نام آن را می‌گفتند و بیهوده جدل می‌کردند که اگر این که من می‌گویم را بخریم بهتر است. در این موارد خوب گوش دادن و تشخیص درست موضع طرف مقابل کمک می‌کند که زودتر به تفاهم برسیم و به جای جر و بحث به گفتگویی دوستانه ادامه دهیم.

حکایت مولوی در مورد خرید انگور
حکایت مولوی در مورد خرید انگور

اختلاف نظر

در بسیاری موارد حتی دانشمندان بزرگ بر سر نتیجهٔ یک بحث علمی اختلاف نظر دارند. دیدگاه‌های آن‌ها که همگی تخصصی است، به یک نتیجه ختم نمی‌شود و هر یک برای خود استدلال‌هایی دارند. این ماهیت استدلال است که همه را به یک جا نمی‌رساند و زیرساخت‌های فکری متفاوت می‌توانند به سادگی نتایج متفاوتی بدست دهند.

   جر و بحث کردن وقتی اختلاف نظر وجود دارد کاملا بی‌نتیجه است. زیرا دیدگاه طرفین متفاوت است و طبعا با بالا بردن صدا، افزایش فشار خون، تند صحبت کردن و زیرسوال بردن نمی‌توان به نتیجه‌ای رسید. اینجاست که کسی که بحث علمی بلد است، به سادگی تلاش می‌کند نگاه طرف مقابل را درک کند و در بحث موفق عمل کند.

   اگر به مناظره‌های حرفه‌ای نگاه کنید متوجه می‌شوید با وجود اختلاف‌نظر شدید افراد با آرامش به بحث و پرسش و نقد ادامه می‌دهند و تلاش می‌کنند از یکدیگر یاد بگیرند.

وقتی اطلاعات نداری ساکت شو

یکی از اشتباهات رایج در بین دانشجویان، بحث کردن در زمینه‌هایی است که اطلاعات کمی از آن دارند. به خوبی به خاطر دارم با همان دوستی که در ابتدا از او یاد کردم، خیلی بحث می‌کردیم. یک روز در خانه دانشجویی موضوعی مطرح شد و بعد از کمی صحبت کردن هر دو اعتراف کردیم که چیز دقیقی از این موضوع نمی‌دانیم و بهتر است الکی بحث نکنیم. بعد هم خودمان خوشحال شدیم که بالاخره داریم یاد می‌گیریم الکی روده‌درازی نکنیم و جر و بحث بی‌فایده راه‌نیندازیم. اولین بار بود که چنین درکی از بحث پیدا کرده بودیم و برای هر دوی ما جذاب بود.

   بعد از آن هم من همیشه سعی کردم در مواردی که چیز قابل عرضی نمی‌دانم ساکت باشم و بیشتر گوش کنم و حتی اگر مخاطب قرار گرفتم اعتراف کنم که چیز زیادی نمی‌دانم.

اثر سیلی خوردن

شاید باور نکنید ولی یک مطالعهٔ آزمایشگاهی نشان داده است که وقتی به عقاید یک نفر توهین کنید، دقیقا همان جایی از مغز واکنش نشان می‌دهد که هنگام سیلی خوردن، فعال می‌شود. یعنی اثر توهین به افکار یک طرف درست مثل سیلی زدن به اوست. شاید همین درد است که باعث می‌شود فرد در برابر جر و بحث موضع بگیرد و به راحتی عقب‌نشینی نکند. خب دردش آمده است دیگر.

دو بار گوش کن و یک بار بگو

این مثلی قدیمی است که انسان دو گوش دارد و یک زبان پس باید دو بار گوش کند و یک بار صحبت کند. ضرب‌المثلی است که انسان امروز به آن باید توجه کند. در زمانه‌ای که همهٔ ما می‌توانیم به سادگی در اینترنت صحبت کنیم و مطلبی بنویسیم یا فیلمی را منتشر کنیم، همه می‌توانند متکلم‌وحده باشند و کسی به حرف دیگران گوش نمی‌کند.

   یکی از بنیادهای بحث علمی گوش کردن است و اگر یاد نگیرید که گوش کنید، همواره در بحث یا از موضوع جامی‌مانید یا موضع طرف مقابل را درست درک نمی‌کنید، یا با بی‌توجهی به شخصیت طرف مقابل باعث دلخوری و انزجار طرف بحث می‌شوید. این قضیه به حدی مهم است که برای آن کلاس‌های آموزشی برگزار می‌شود.

با … بحث نکنید

یکی از واقعیت‌ها این است که بحث کردن با کسی که دیگر کاری از او برنمی‌آید یا ضعیف‌تر از آن است که عقاید خود را اصلاح کند، عملا بی‌فایده است. من و دوستم در آن پارک با آن پیرمرد مغرور بحث نکردیم. مشخص بود که او حاضر نیست عقاید دو جوان را بپذیرد و بیشتر دوست دارد شنیده شود. اگر هم بحث می‌کردیم هیچ فایده‌ای جز اتلاف‌وقت برای ما نداشت. او حرف‌های بی‌سروتهی زد و با غروری آشکار راهش را گرفت و رفت. خب چه فایده‌ای دارد که انرژی تلف کنیم وقتی فایده‌ای ندارد.

   در واقع اساسا وقتی مطمئن هستید طرف مقابل نمی‌خواهد حرف شما را بپذیرد، بحث کردن بی‌معنی است. همچنین وقتی او در جایگاهی نیست که درک کند. مثلا یک نوجوان از یک دانشجوی فیزیک بخواهد نظریهٔ نسبیت اینشتین را برایش به زبان ساده توضیح دهد. دیگر عملا این جور کارها خودآزاری است و نتیجه‌ای در بر ندارد.

   پس خودتان باشید. عقاید خود را داشته باشید و تنها با کسانی به بحث علمی بپردازید که قابلیت و ظرفیت بحث علمی را دارند.

لازم نیست همه را متقاعد کنید

در واقع هیچ ضرورتی ندارد که همه را متقاعد کنیم. انسان‌ها با هزاران عقیده و تفکر گوناگون در روی زمین زندگی می‌کنند و هیچ کس نمی‌تواند همه را متقاعد کند که او درست می‌گوید. حتی در موضوعات ساده‌ای مثل انتخاب رنگ لباس و تکنیک‌های حفظ بهداشت خانوادگی تقریبا هر کسی راهکارهای خودش را دنبال می‌کند. اگر شما فکر می‌کنید راه‌حل شما بهترین است، خبر بد این است که همه همین فکر را می‌کنند. پس جنگیدن با عقاید صدها یا هزاران انسانی که با آن‌ها روبرو می‌شوید، عملا اعلان جنگ جهانی است.

تفاوت‌ها است که مزیت می‌سازد

فرض کنید همهٔ انسان‌ها یکسان فکر می‌کردند. چنین دنیایی را چیزی که در آن زندگی می‌کنیم به کلی متفاوت است. جای پیشرفتی ندارد و کسی در جاهایی که دیگران نرفته‌اند، سرک نمی‌کشد. به طور کلی این ویژگی گونهٔ انسانی است که می‌تواند متفاوت فکر کند و مثل دیگر ابنای بشر نباشد. ما انسان‌ها با تضارب افکار و آراء رشد می‌کنیم و دنیای خود را بهتر از گذشته می‌سازیم. در واقع اختلاف نظر برای ما یک موهبت است که پایه‌های رشد جوامع را محکم می‌کند و نردبان ترقی می‌سازد.

   در نتیجه باید یاد بگیریم عقاید دیگران محترم است، حتی اگر با نظرات ما مخالف باشد. در هنگام بحث نیز نیازی به جنگ راه‌انداختن نیست و بهتر است بر اساس مبانی منطق، گوش دادن فعال، جستجوی راه‌حل و درک متقابل پیش برویم تا به نتایج ارزشمندی برسیم.

جمع‌بندی

جر و بحث کردن به طور کلی رفتاری کاملا نادرست است که جز دلخوری و تقویت مخالفت با یکدیگر، دستاوردی ندارد. بهترین روش جلوگیری از جر و بحث شنیدن فعال، تلاش در درک مقابل، جستجوگری برای حل مسئله و احترام گذاشتن به نظرات مخالف است. اگر علاقهٔ بسیاری به بحث کردن دارید، همیشه مراقب باشید که بحث به جدل تبدیل نشود تا ارزش خود را از دست ندهد.

مقالات بیشتر برای شما:

تصویر شاخص

شکست و امید

شکست خوردن در ذات موفقیت است. این اصل اثبات شده است که تلاش بیشتر همیشه منجر به موفقیت بیشتر نمی‌شود و اتفاقا نرخ شکست را بیشتر می‌کند. اما رازی که همه به آن توجه ندارند این است که وقتی نرخ شکست بالا می‌رود، کیفیت موفقیت‌های بدست آمده نیز ارتقا پیدا می‌کند. برای مثال کودکی که تلاش می‌کند راه رفتن بیاموزد باید بارها زمین بخورد. اگر پس از اولین زمین خوردن و گریه کردن دیگر تلاشی نکند چیزی یاد نخواهد گرفت. اما پس از راه رفتن، اگر برای ژیمناستیک تمرین کند قطعا دفعات بیشتری زمین خواهد خورد و احتمالا خیلی محکم‌تر. در نهایت وقتی مهارتش را کامل کند توانایی یک ژیمناست خیلی بیشتر از کسی است که فقط راه می‌رود. این دو اصلا قابل مقایسه نیستند.

ادامه مطلب »
قانون ۲۰-۸۰ یا ارزش کار مفید

قانون ۲۰/۸۰ یا ارزش کار مفید

قانون ۲۰/۸۰ یا اصل پارتو به ما کمک می‌کند بدیهی‌ترین روش بهبود عملکرد را اجرایی کنیم. این قانون روح بهینه‌سازی عملکرد را به ما آموزش می‌دهد و مسیری عملیاتی برای رشد ترسیم می‌کند.

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content