سبک زندگی مینیمالیستی
در دنیای شلوغ امروز سبک زندگی مینیمالیستی طرفداران فراوانی یافته است…
یکی از مدهای رفتاری در بین جوانهای امروزی، شاخ بودن و متمایز به نظر رسیدن است. البته تعریف افراد تفاوت دارد ولی نوعا این عبارت به تمایز شدید در پوشش و آرایش و احتمالا به کار بردن برخی جملات رکیک و حاضرجوابیهای عجیب و غریب ختم میشود و هیچ وقت به سطح فکر و اندیشه برتر نمیرسد.
زبان بدن بیان ناخودآگاه تفکر و اندیشه شما است. متخصصان زبان بدن میتوانند بسیاری از صفات انسانی مثل تکبر، ترس، اعتماد به نفس و غیره را با بررسی رفتارهای شما تشخیص دهند. این دانش امروزه کاربردهای فراوانی پیدا کرده است.
. در حوزه اجتماعی مذاکره در ارتباط شما با دیگران و کسب اعتبار اجتماعی بسیار اهمیت دارد. در زمینه شغلی این مهارت نه تنها در زمان مصاحبه، بلکه در محیط کار، در تعامل با همکاران و شرکای تجاری نیز کاربرد دارد.
ضرورت دارد به جای اندیشههای منفی و تکرار آن به حدی که باور کنیم درست است، از مشاوره و راهنمایی متخصصین استفاده کنیم و تواناییهای خود را ارتقا دهیم تا آینده بهتری داشته باشیم.
به طور طبیعی هر وقت گرسنه شوید به راحتی میفهمید. چون پیچ و تاب معده به راحتی به شما میفهماند گرسنهاید. اما اگر ذهنتان را گرسنه گذاشته باشید معمولا احساس خاصی ندارید. وقتی میفهمید که سالها بگذرد و ناگهان در مواجهه با افرادی داناتر از خودتان خواهید فهمید چیزی بلد نیستید. راه حل این یکی ساده است: هر روز بخوانید و بیاموزید. آسان است و در دراز مدت بسیار موثر خواهد بود.
امروزه استرسهای بسیاری در زندگی روزمره وجود دارد. مدیریت استرس مهارتی ارزشمند برای زندگی است.
یک حقیقت مهم که باید حتما خاطرنشان کنم: انسان بدون تلاش میمیرد. اگر شما یک ماه در رختخواب بمانید زخم بستر میگیرید. اگر مدتی مطالعه نکنید متوجه نقص در حافظه میشوید. اگر بدون لرزش چشم به نقطهای ثابت خیره شوید بعد از مدتی کل تصویر را از دست خواهید داد. اگر چند روز در انفرادی به سر ببرید متوجه میشوید که چقدر تنوع برای زندگی لازم است. حتی اگر شش ماه به زبان مادری صحبت نکنید دچار لکنت و اختلال در زبان میشوید. فیزیولوژی انسان به شکلی طراحی شده که نیازمند تلاش دائمی است.
اگر خیلی کمالگرایی داشته باشید معمولا به سختی میتوانید تصمیم بگیرید. زیرا همیشه به دنبال گزینههای بهتر هستید. اگر هم تصمیم بگیرید در اجرای آن به مشکل میخورید زیرا یک کمالگرا به بهترین چیزی که در ذهن دارد باید برسد و نه کمتر از آن.
شکست خوردن در ذات موفقیت است. این اصل اثبات شده است که تلاش بیشتر همیشه منجر به موفقیت بیشتر نمیشود و اتفاقا نرخ شکست را بیشتر میکند. اما رازی که همه به آن توجه ندارند این است که وقتی نرخ شکست بالا میرود، کیفیت موفقیتهای بدست آمده نیز ارتقا پیدا میکند. برای مثال کودکی که تلاش میکند راه رفتن بیاموزد باید بارها زمین بخورد. اگر پس از اولین زمین خوردن و گریه کردن دیگر تلاشی نکند چیزی یاد نخواهد گرفت. اما پس از راه رفتن، اگر برای ژیمناستیک تمرین کند قطعا دفعات بیشتری زمین خواهد خورد و احتمالا خیلی محکمتر. در نهایت وقتی مهارتش را کامل کند توانایی یک ژیمناست خیلی بیشتر از کسی است که فقط راه میرود. این دو اصلا قابل مقایسه نیستند.