logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 

فاجعه در دانشگاه

شنبه یک مهمان از خارج داشتیم. یکی از اقوام که چند سالی است به آمریکا مهاجرت کرده، برای دیدار اقوام برگشته بود. قراری در منزل برادرجان گذاشتیم. با پسرجان سری به ویلا زدیم و شش تخم‌مرغ موجود را با تأسف از شکستن هفتمی برداشتیم و برگشتیم. بعد هم فهمیدیم تخم‌مرغ‌ها را دم در جا گذاشته‌ایم.

   مهمان ما بدون کمترین تغییری همچنان همان آدم سابق بود. نه تنها اخلاق بلکه چهره‌اش هم تغییری نکرده بود و گذر زمان اثری بر او نگذاشته بود. جالب‌ترین چیزی که تعریف کرد این بود که به علت برخوردهای معاون دانشگاه از شغلش استعفا کرده و در یک شرکت خصوصی مشغول شده است. کنجکاو بودم که موضوع چیست.

   تعریف کرد که برای درخواست ارتقاء همهٔ مدارج را گذرانده و در نهایت معاون دانشگاه که تصمیم آخر را باید می‌گرفته، به علت امتیازات کمی که دانشجویان داده بودند، مانع ارتقاء او شده. می‌گفت نسل جدید دانشجویان اصلا تلاش نمی‌کنند چیزی یاد بگیرند و من به این قضیه توجه داشتم و نمرات را بر اساس فهمیدن محتوا می‌دادم و در نتیجه دانشجویان رتبه‌های کمی به من دادند و وقتی دیدم تلاش من دیده نمی‌شود و براساس نظرات یک سری دانشجوی تنبل قضاوت می‌شوم، قیدش را زدم و آمدم بیرون.

   گفتم من هم چنین تجربه‌ای در بیرجند داشتم. کلا یک ترم در دانشگاه صنعتی بیرجند درس دادم و اینقدر دانشجویان ناامیدکننده بودند که برای همیشه از تدریس در دانشگاه انصراف دادم. ظاهرا حکایت ما مدرسین علاقمند به نشر دانش دارد هر روز سخت‌تر می‌شود. هر روز نسل جدید کمتر تلاش می‌کند چیزی یاد بگیرد و متوقع‌تر از گذشته، فکر می‌کند چون شهریه می‌پردازد، باید نازش را بکشیم و نمره را تقدیمش کنیم.

   یادم آمد که یک استاد دانشگاه هنر در تهران هم همین را به من گفت. گفت دانشجو می‌آید و رسما می‌گوید من شهریه دادم این چه نمره‌ایه به من دادید؟ یعنی واقعا فکر می‌کند نمره‌ها را با شهریه دارد می‌خرد؟ این چه سیستم آموزشی است که چنین طلبکارهایی برای خودش درست کرده است؟ شاید زمانی که بی‌رویه دانشگاه‌ها را افزایش دادیم و جو دانشگاه رفتن را در کشور دامن زدیم، فکر نمی‌کردیم که چنین روزهای مزخرفی را برای آیندگان می‌سازیم. به قول فردوسی بزرگ: «تفو بر تو ای چرخ گردون تفو».

   مهمان خارجی ما یک پیشنهاد دیگر هم داشت. فکر می‌کرد دانشگاه‌های ما مثل دانشگاه‌های کشورهای آدم‌حسابی از فکرهای نو استقبال می‌کنند. پیشنهاد داد که بروم با دانشگاه‌ها مذاکره کنم و بودجه بگیرم و کتاب‌های جدیدم را بنویسم. وقتی توضیح دادم که خود دانشگاه‌ها یک مخالف جدی امثال من هستند و ما را مزاحمی برای هیئت‌علمی‌های خود می‌دانند، خندید. گفت خب برو سراغ سازمان‌ها. وقتی شنید که رفته‌ام و آن‌ها می‌خواستند طرح من را رایگان بگیرند و در سازمان خود مصوب کنند و حداکثر یک حقوق حق‌التدریسی به من بدهند، دیگر فکر جدیدی جز کار بر نسخه انگلیسی سایت نداشت. گر چه موافق بودم، گفتم کارآفرینی در ایران مثل آن مرغ در ویدیو است که در محوطهٔ تمساح‌ها رهایش می‌کنند. از هر طرف که فرار کنی، آروارهٔ دیگری برای بلعیدن تو در انتظار است.

مرغ در قفس تمساح‌ها
مرغ در قفس تمساح‌ها

   دیروز بالاخره سرویس VDI یا همان دسکتاپ مجازی راه‌افتاد. ولی خیلی ضعیف‌تر از چیزی که فکرش را می‌کردم بود. عملا پشتیبان شرکت هم چرندیاتی مثل «لطفا شبکه‌تون رو عوض کنید» تحویلم می‌داد که به نظر می‌رسید مزخرف باشد. حالا امروز دوباره آزمایشش می‌کنم و اگر با همان وضعیت باشد که باید گفت این شرکت از این نظر رفوزه شد و باید دنبال راه‌حل دیگری باشم. گاهی فکر می‌کنم اگر شهروند یکی از همین کشورهای قراضهٔ اطراف بودم، وضعم این نبود.

   یک نکتهٔ جالب که در سایت دیدم این بود که ساعت ۶:۵۳ صبح متوجه شدم دقایقی پیش یک نفر در سایت بوده. برایم جالب بود که کسی اول صبحی بیاید سایت دانشجویانه را بخواند. هر کی بوده دمش گرم.

   نکتهٔ بامزهٔ دیگر این که متوجه شدم صفحهٔ «وبلاگ» دارد در بین صفحات پربازدید، جایی برای خودش باز می‌کند. خب این هم کمی خستگی این مدت وبلاگ‌نویسی را گرفت و شست و برد.

بالا آمدن وبلاگ در صفحات پربازدید سایت
بالا آمدن وبلاگ در صفحات پربازدید سایت

  یکشنبه صبح به خودم نهیبی زدم و صبح زود بعد از آبیاری باغچه نیم ساعتی دویدم. پادکست کتاب «ضریب هوش اقتصادی» اثر «رابرت کیوساکی» را هم شروع کردم. مطالب جالبی داشت و با این که تا حدی خوابم می‌آمد تقریبا همه را فهمیدم. حالا برویم جلو ببینیم چه باید بکنیم.

   اوه اوه امروز متوجه شدم اتوماسیون ارسال ایمیل از مقالات سایت، همهٔ ایمیل‌ها را فرستاده و باید مقالات جدیدی اضافه کنم. حواس که نمی‌گذارند برای آدم این گرفتاری‌ها. البته این که گفتم صرفا یک جملهٔ احساسی بود. با برنامه‌ریزی و فکر کردن روی کاغذ می‌توان بر این مشکلات تا حد زیادی غلبه کرد.

   شروع ثبت‌نام ترم‌اولی‌ها نزدیک است و وقت خوبی است برای جبران تأخیری که پارسال باعث شد کمپین‌های دانشجویان نوورود به مشکل بخورند و عملا از بازاریابی حرفه‌ای عقب بیفتم. نمی‌خوام امسال آن مشکل تکرار شود.  

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content