با این که این سوالی بسیار تکراری است، اما در هیچ یک از سالهای تحصیل از ابتدایی تا دانشگاه به آن پاسخ درستی داده نمیشود.
دانشآموزان و دانشجویان هیچ کدام نمیدانند چرا این همه درس عمومی میخوانند و اصلا فایده این همه درس پراکنده وقتی به بیشتر آنها هیچ علاقهای نداریم چیست؟ در این مقاله به این سوال مهم پاسخ داده شده است.
چرا دروس عمومی وجود دارند؟
در واقع دروس عمومی وظیفه دارند ما را برای دروس تخصصی آماده کنند. این درسها مقدمات یک رشته علمی را برای ما توضیح میدهند و پلههای اولیه برای رفتن به سمت تخصص بالاتر هستند. اما این پاسخ نشان نمیدهد چرا این همه دروس عمومی طراحی شده است. پاسخ این سوال را باید در جای دیگری پیدا کنیم.من آیندهام را انتخاب کردهام پس نیازی به مطالعه دروس فرعی ندارم
این جملهای است که بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان مطرح میکنند. آنها تصور میکنند وقتی رشته و تخصص آینده خود را همین حالا انتخاب کردهاند، دیگر نیازی به مطالعه دروس عمومی نیست. آنها چنین تصور میکنند که هر تخصص تنها چند درس معدود و مشخص دارد و باید تنها آنها را مطالعه کنیم و درسهای دیگر زائد و بیفایده هستند. شما هم اینطور فکر میکنید؟ پس حتما ادامه مطلب را بخوانید.همین ریاضی به چه دردی میخوره؟
این هم سوالی است که بسیاری از دانشآموزان در دوران مدرسه میپرسیدند. البته بعضیها به تاریخ یا ادبیات یا درسهای دیگر گیر میدادند. با این که واضح است که هر یک از این درسها مفید هستند، اما وقتی شخص به درسی علاقه نداشته باشد، با سوالاتی اینچنینی به دنبال بهانه میگردد.من در این درس استعدادی ندارم، پس چرا باید به زور بخوانم؟
این هم استدلال وارونهای است. اگر فرد در یک درس استعداد نداشته باشد، در بسیاری موارد با بررسی بیشتر مشخص میشود که اتفاقا دارای استعداد است ولی به درستی آموزش ندیده است. کمتر کسی پیدا میشود که واقعا در یک زمینه درسی بیاستعداد باشد و اصلا توانایی یادگیری نداشته باشد. شاید حتی چنین چیزی ناممکن باشد. در واقع ریشه بیزاری از یک درس یا احساس بیاستعداد بودن در آن را باید در جایی خارج از خود درس جستجو کنیم.مدرسین ناشی
متاسفانه در کشور ما فرآیند جذب معلمین و اساتید چندان به مهارت تدریس ربطی ندارد و بسیاری از ما به خاطر نابلدی در تدریس از یک درس متنفر شدهایم. یا خاطره بدی که از یک مدرس داریم ما را نسبت به آن درس بیتفاوت ساخته است. نشانه هم این که وقتی همان درس را بعدها با مدرسی متبحر بگذرانیم به کلی نظرمان برگشته و به آن علاقمند شدهایم. پس ذات درس نیست که خستگی میآورد، بلکه روش تدریس و برخورد با ماست که ذهنیت مثبت یا منفی نسبت به درس در ضمیر ناخودآگاه ما میکارد. در واقع بیعلاقگی به یک درس نه تنها ریشه در پایه درسی و آموزشهای گذشته، بلکه همچنین در خاطرات تحصیلی دارد. بارها دیده شده که یک معلم ناوارد و بداخلاق باعث بیزاری دانشآموزان و حتی دانشجویان از یک درس شده و برعکس یک معلم توانا و مهربان باعث گرایش شدید دانشآموزان به آن مبحث درسی شده است.اما چرا این همه درس عمومی؟
بالاخره رسیدیم به سوال اصلی که پاسخ روشنی دارد. حتما شما هم زمانی به دنبال انتخاب یک رشته ورزشی یا هنری رفتهاید. برای انتخاب آن به محل تمرین یا کارگاه هنری رفتهاید و حتی کمی هم خود را مشغول کردید تا ببینید به این رشته ارتباط برقرار میکنید یا خیر. راه دیگری هم واقعا وجود ندارد و نمیتوان با قرعه یا مشاوره رشته هنری انتخاب کرد. چیزی است که باید به دل بنشیند و با ذوق و علاقه شخص جور در بیاید. پس راهی جز امتحان کردم موارد مختلف ندارد. این مثال را اگر به محیط دانشگاه تعمیم بدهیم پاسخ مشخص میشود. در واقع دروس عمومی وظیفه دارند ما را با تنوعی از اطلاعات گوناگون آشنا سازند تا بتوانیم رشته تخصصی خود را با شناخت مناسب انتخاب کنیم. اگر به مطالب عمومی آگاهی نداشته باشیم، انتخاب رشته تخصصی که باید یک شاخه تخصصی و مناسب برای روحیه و استعداد و شرایط شما باشد به احتمال زیاد با خطای شناختی روبرو خواهد شد. مطلب دیگر این است که دروس عمومی افق فکری شما را در حوزههای گوناگون رشته تحصیلی شما گسترش میدهند. بدین ترتیب با دانستن ابعاد کلی راهحلها، راهکارها، مسائل و چالشها و روشهای حل مساله آماده میشوید تا وقتی در مساله تخصصی خود به مشکلی برخورد کردید، این آگاهیهای کلی را به کار بگیرید و از اقدامات طنزآمیز جلوگیری کنید.رشتههای فرعی
حقیقت این است که در هر رشته اصلی دهها رشته فرعی وجود دارند و همه آنها به شکلی به هم مرتبط هستند. برای مثال زبانهای برنامهنویسی را در نظر بگیرید که تا زمان نوشتن این مطلب (سال ۲۰۲۰ میلادی ) به ۷۰۰ مورد میرسند[۱]. ولی همه آنها دارای اشتراکات بسیاری با یکدیگر هستند. هر زبان به جنبههایی از مسائل میپردازد و با تکنیکهای خاص خود آنها را حل میکند ولی روح کلی حاکم بر همه این زبانهای برنامهنویسی یکی است و لازم است کلیات دروس برنامهنویسی را بدانید تا بتوانید در زبان تخصصی خود به درستی رشد کنید.قدرت تشخیص
نکته دیگر این است که در بسیاری موارد دانستن نکات عمومی به شما قدرت تشخیص فوقالعادهای در حل مسائل میبخشد. داشتن اطلاعات گسترده در حوزههای عمومی یکی از اصول بنیادی تفکر منطقی است و اگر تنها به یک رشته تخصصی تمرکز کرده باشید، در بسیاری موارد با تشخیصهای ناقص و حتی خجالتآوری در برابر دیگران سرافکنده خواهید شد. به طور کلی این خاصیت دانش است که شاخههای آن به هم ارتباط پیدا میکنند. شاید در ابتدا ارتباطی بین ریاضی و ادبیات یا بین فیزیک و زیستشناسی نتوانید پیدا کنید. ولی با افزایش اطلاعات شما متوجه ارتباطات خاص میشوید و نه تنها به نکاتی جذاب و شگفتانگیز دست مییابید، بلکه درک بهتری از جهان هستی پیدا میکنید و قدرت اندیشه شما بسیار افزایش مییابد.توانایی عملیاتی
با این که تمرکز بر یک تخصص اصلی بسیار مفید است و باعث رشد حرفهای شما میشود، فراموش کردن نکات عمومی به همان میزان میتواند ذهنیت منفی نسبت به شما ایجاد کند. برای مثال اگر یک دکتر متخصص جراحی از تزریق یک واکسن ناتوان باشد، در مورد او چه فکر میکنیم؟ آیا خواهیم گفت این طبیعی است و تخصص او جراحی است؟ یا انتظار داریم کسی که جراح است، مقدمات دانش پزشکی را حتی اگر در جراحیهای خودش نیاز ندارد، بداند؟ بله حقیقت این است که در هر رشتهای که متخصص باشیم، باز هم برای حرفهای دیده شدن باید عمومیات رشته خود را به خوبی بدانیم و در مواقع لازم به خوبی از آنها استفاده کنیم.ادامه تحصیل
اگر قصد ادامه تحصیل داشته باشید، داشتن اطلاعات عمومی اینجا هم به کار شما میآید. دروس عمومی شناخت شما را از جنبههای مختلف رشتهای که میخوانید بالا میبرند و عامل مهمی در تصمیمگیری برای ادامه تحصیل و انتخاب رشته بعدی هستند. در واقع اگر به درستی به جنبههای عمومی آگاه نباشید نمیتوانید تصمیمات تخصصی حرفهای بگیرید و این نکته کلیدی بسیار مهمی است. در این زمینه آواجه زیر را گوش کنید:
منابع:
[۱]-https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_programming_languages
تعداد بازدید:
۷۰
برچسب خوردهدروس عمومیفرهنگ دانشگاهی