به طور طبیعی هر وقت گرسنه شوید به راحتی میفهمید. چون پیچ و تاب معده به راحتی به شما میفهماند گرسنهاید. اما اگر ذهنتان را گرسنه گذاشته باشید معمولا احساس خاصی ندارید. وقتی میفهمید که سالها بگذرد و ناگهان در مواجهه با افرادی داناتر از خودتان خواهید فهمید چیزی بلد نیستید. راه حل این یکی ساده است: هر روز بخوانید و بیاموزید. آسان است و در دراز مدت بسیار موثر خواهد بود.
شکل دیگر این گرسنگی، به نوعی خمودگی ذهنی است. یعنی به مغز اکسیژن و مواد انرژیزای کافی نرسیده و نمیتوانید از آن زیاد کار بکشید. وقتی ساعتها پشت سر هم روی یک پروژه کار کنید این حس را به خوبی میچشید. درست مثل شبهای امتحان که تا آخرین توان کار کردهاید و صبح هم امتحان دارید. کمکم به مرحلهای میرسید که مغز گویا جواب میکند و به هذیانگویی میرسد. اگر بیشتر ادامه دهید کار را خراب خواهید کرد. بعدا که بیایید ببینید چه شاهکارهایی زدهاید به خودتان شک میکنید.

برای حل این مشکل چند راه هست:
- زمانبندی لازمالاجرایی داشته باشید. سر وقت کار را شروع و ترک کنید. فشار زیاد لزوما منجر به نتایج شگفتانگیز نمیشود. بلکه تنها شما را له خواهد کرد.
- استراحتهای کوتاه و کمی قدم زدن را در بین ساعات کاری به کار ببرید. این کار توان مغزی شما را فعال نگهمیدارد. اصولا بعد از بیست دقیقه از نشستن، فشار خون شروع به کاهش کرده و عملکرد شما را پایین میآورد. ضمن این که زیاد نشستن اثرات مخرب جسمانی هم دارد.

- رمان بخوانید. اگر فکر میکنید کار بیخودی است امتحانش کنید. رفتن به دنیای خیال در بین کارهای جدی، تاثیر فوری در استراحت ذهنی دارد. مثلا در بازههای زمانی ۱۰ دقیقه به رمان اختصاص دهید.

- شیرینی و شکلات و کافئین را کم کنید. اینها در کوتاه مدت جذابند ولی در بلند مدت اعتیاد آورند و شما را وابسته میکنند.

- خوردن آب را فراموش نکنید. در بین ساعات کاری کارآیی مغزی توسط تشنگی به شدت کاهش مییابد.

یکی از بدترین کارها برای کار کشیدن از مغز، ناگهان تغییر دادن برنامه و شب بیداری است. با این کار نه تنها فشار شدیدی به خود میآورید، بلکه با به هم زدن ساعت استراحت طبیعی مغز خود امکان شارژ شدن مغز را از خود میگیرید. بهتر است در یک برنامه ثابت خواب و بیداری کار کنید و با برنامه پیش بروید. مغز را مرتبا شارژ کنید و فشار بیهوده نیاورید. این بند حاصل حداقل ۱۰ سال کار طاقتفرسا است. این توصیه را جدی بگیرید.
تا کی میخوای بازی کنی؟
هر وقت به ساعتهایی که در دوران تحصیل به بازی گذراندم فکر میکنم، جز پشیمانی نتیجهای نمیگیرم. ساعتهای ارزشمندی که به گرفتن مدالها و سکههای مجازی گذشت و حاصلی در بر نداشت.
امروزه بازی رایانهای در شکلهای بسیار متنوعی رواج دارد. کودکان با بازی موبایلی بزرگ میشوند و طبعا در بزرگسالی به این روند ادامه میدهند. اما دوران دانشجویی وقت کافی برای آن نیست. حداقل باید به شدت کنترلش کنید زیرا بازیهای امروزی به شدت اعتیادآورند و مرتبا با ابداع تکنیکهای جدید شما را هر چه بیشتر جذب میکنند.
از نظر مالی هم بازی کردن در دوران دانشجویی زیان بزرگی است. با این که بسیاری از بازیها ظاهرا رایگان هستند ولی سرمایه ارزشمندتری به نام زمان را از شما میگیرند. همچنین انرژی و توان مغزی شما را تخلیه میکنند. یعنی سرمایهای را از شما میگیرند که باید صرف پیشرفت میشد و آن را با پول نمیتوان خرید. زیان مالی اصلی را زمانی میچشید که متوجه میشوید اگر کمی در تخصص خود بهتر بودید فرصتهای شغلی بهتری را بدست میآوردید ولی در اثر بازی کردن زمان کافی برای آن باقی نگذاشتید.
اگر فکر میکنید بازی تخلیه روانی خوبی بعد از ساعتها درس و خستگی است، لازم است نکته مهمی را بدانید: بازی در هنگام خستگی یا در بین مطالعات روزانه یک اشتباه بزرگ است. زیرا بازی توان ذهنی زیادی را به کار میگیرد و تمرکز شما را کاهش میدهد. پس در هنگام خستگی نمیتوانید با بازی استراحت کنید. شاید عضلات شما استراحت کنند ولی مغز بیشتر درگیر خواهد شد و خستهتر از قبل خواهید بود. پس بهتر است یک لیوان آب بخورید و قدم بزنید یا یک چرت کوتاه را تجربه کنید. حتی خواندن رمان بهتر از آن است. حتما امتحانش کنید

موسیقی، سینما، تئاتر!
در دوران دانشجویی فرصت خوبی دارید که با هنر آشنا شوید. استفاده از هنر و رفتن به محیطهای هنری فرصت مناسبی است که ذوق هنری خود را محک بزنید و البته چیزهایی در این رابطه یاد بگیرید. البته سینما و تئاتر به علت هزینهبر بودن گزینه دائمی نیستند ولی گرایش به موسیقی به ویژه در گوشیهای همراه بسیار بالا است.

خوب شاید در این زمینه تلاش کنید که سبکهای موسیقی مختلف را بشنوید و علاقه موسیقی خودتان را شناسایی کنید. خب تا اینجای کار مشکلی نیست اما توجه شما را به نکته حساس بعدی جلب میکنم.
گوش دادن به موسیقی تا جایی مشکلی ندارد که مانع درس نشود. خب شما به دانشگاه آمدهاید که تخصص بگیرید. اما مشکل از جایی شروع میشود که دانشجویان تصور میکنند گوش دادن به موسیقی در حین مطالعه باعث آرامش و تمرکز میشود. در حالی که کاملا برعکس است.
وقتی شما در حال مطالعه یا کار بر روی یک پروژه (در حقیقت فکر کردن) هستید، موسیقی به ویژه موسیقی دارای کلام طبعا ذهن شما را از اصل موضوع منحرف میکند. خب شاید بگویید موسیقی بیکلام گوش میکنید و بدین ترتیب سر و صدای اطراف را هم حذف میکنید. ولی هنوز مشکلی وجود دارد.
نمیخواهم شما را تشویق به مطالعه در محیط کاملا ساکت و حذف موسیقی کنم. اتفاقا باید یاد بگیرید در محیطهای شلوغ چه کار کنید و چگونه ذهنتان را متمرکز کنید. برای افزایش تمرکز تمرینهای مختلفی وجود دارد که اگر تمایل به آشنایی بیشتر دارید در لینک زیر مواردی را میتوانید ببینید . شخصا این واقعیت را زمانی تجربه کردم که در دوران دبستان در یک مسابقه حفظ قرآن که در شرایط عصبی و شلوغ آزمون دادم، اول شدم! پس میشود تمرکز داشت. حتی در اغتشاش و شلوغی.
اما اگر در محیطی پر سر و صدا مثل خوابگاه هستید و دوستانتان رعایت نمیکنند، گاهی راهی جز همان موسیقی بیکلام با صدای بلند و استفاده از هدفون باقی نمیماند. گر چه توصیه اصلی من این نیست. توصیه میکنم صبح زود بیدار شوید، صبحانه و ورزش و بزنید بیرون و بروید کتابخانه، تا شب هم برنگردید و شب زود بخوابید. کمی که بگذرد اثر اغتشاش محیط بر شما کاهش مییابد و در همان کاروانسرای سلطانی میتوانید بخوابید.

محتوای این مقاله برگرفته از کتاب «رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها» است. میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر آن را خریداری کنید.