شروع برنامه‌نویسی با اسکریپت

   یک‌شنبه روز نسبتا پرباری بود. یک وبلاگ خاطره و یک مقاله منتشر کردم. چند استوری اینستاگرام زدم که بازدید آن دارد به روزی ۶۰ نفر می‌رسد و کم‌کم امیدوارم به خوبی رشد کند. مدت زیادی بود که اینستاگرام دفتر به حال خودش رها شده بود و حالا باید کم‌کم دوباره احیا شود. گاهی هم فکر می‌کنم مثل بعضی از دوستان اینستاگرام را پاک کنم و یک حساب جدید را شروع کنم. همان فکری که در مورد دامنه .ir دانشجویانه می‌کنم. چون از نظر SEO شرایط بهتری داشت و از زمانی که حذف شد، جذب مخاطب به دامنه .com دانشجویانه سخت‌تر شد.

   قسمت جذاب یکشنبه برای من ادامه دادن آموزش Git جادی بود. سبک آموزش جادی جذاب است و آدم را خسته نمی‌کند. قصد دارم بعد از تمام کردن Git همه پروژه‌های نرم‌افزاری‌ام را با آن هماهنگ کنم تا مدیریت منابع را به درستی انجام دهم. حالا که پای برنامه‌نویسی می‌نشینم می‌بینم که جذابیت گذشته دارد برایم زنده می‌شود. قبلا کدهای جذابی می‌نوشتم و یادم می‌آید در دوران دانشجوی الگوریتم‌های پیچیده‌ای طراحی می‌کردم. وقتی دیدم یکی از بهترین برنامه‌نویس‌های همکلاسی یکسره در حال استفاده از سرچ و کمک گرفتن از Help نرم‌افزار برای درست نوشتن کد است، هم تعجب کردم و هم حس کردم من که بهتر کد می‌نویسم.

   ولی اشتباه بزرگ من در آن دوران این بود که این مهارت را جدی نگرفتم و مرتبا به دنبال کارهای متنوع دیگر رفتم. شاید قسمت بود بروم دنیا را دوری بزنم و برگردم سر جای اولم. تا به حال در پروژه‌های بسیار متنوعی فعالیت کرده‌ام و از کار در امور اداری بگیر تا ترجمه برای کافی‌نت‌های دانشجویی، نگارش بیزینس پلان، تدریس خصوصی، تدریس برای ادارات دولتی، نگارش اظهارنامه مالیاتی، فروش خشکبار، و غیره را تجربه کردم. حالا دارم آرام‌آرام به حوزه برنامه‌نویسی، هوش مصنوعی و کنترل که به آن علاقمند هستم بازمی‌گردم.

   یکشنبه هر چه کردم سامانه نوبت‌دهی نقل و انتقال خودرو اجازه نداد نوبت بگیرم. به پلیس ۱۰+ هم رفتم و جریمه جزئی را پرداخت کردم ولی باز هم مشکل سرجایش بود. یادم آمد فروشنده قبلا به مشکل پیامک حجاب خورده بود و گفته بودم درستش کنید بعد ماشین را بفرستید. تماس گرفتم و او هم مطمئن بود که مشکل از این جای کار نیست. فعلا تصمیم گرفتم یک روز صبر کنم تا اگر جریمه خودرو در سامانه اعمال نشده، بشود و بعد دوباره آزمایش کنیم ببینیم دنیا دست کیست.

   یک‌شنبه جلسه مدیریت ساختمان بود. مدیر فعلی شاکی از نق‌نق کردن‌های بعضی از همسایگان بود و در نهایت با نظر جمع دورهٔ مدیریت ایشان تمدید شد. ولی یکی از اعضا که مستاجر است رفتنی است و تا یکی دو ماه دیگر باید جایگزینی برای او مشخص شود.

   امروز از صبح زود ساعت ۴:۳۰ بیدار ماندم. بعد از نماز پادکست گوش دادم و نخوابیدم. سعی کردم با پاک کردن استخوان‌های مرغ سرم را گرم کنم. در عمل یک قسمت پادکست رشدینو و بخشی از کتاب «جزء از کل» را گوش کردم و تجربه خوبی بود.

   ولی بعد از صبحانه دیگر باتری‌ام جواب نداد و کمی خوابیدم. تقریبا ۴۵ دقیقه. سعی داشتم امروز صبح بروم به ویلا سر بزنم ولی پاک کردن گوشت‌ها خیلی طول کشید و برنامه را عوض کردم تا ظهر بروم و عصر برگردم.

   پسرجان بالاخره حرف من را گوش نکرد ولی رفت با یک برنامه‌نویس که دوست عمویش است، مشورت کرد و او هم همان را گفت که من گفته بودم. توصیه کرد برود با یک زبان اسکریپتی مثل HTML شروع کند تا با برنامه‌نویسی آشنایی پیدا کند. امروز صبح که آمد و سوالاتی از HTML پرسید برایم جذاب بود.

   خب بروم سراغ کارهایم. فعلا مطلب بیشتری برای گفتن ندارم و بقیه بماند برای بعد.

پست‌های دیگر وبلاگ:

آب سرد در حمام

آب سرد در حمام

سرد شدن ناگهانی آب در حمام چیزی نیست که بتوان با آن کنار آمد. به ویژه اگر همان لحظه پکیج قاطی کرده باشد

ادامه مطلب »
طراحی وب لذت‌بخش است

تقویت طراحی وب

با مرور کردن درس‌های قدیمی در طراحی وب دارم بهتر می‌شوم و تعجب می‌کنم که چرا قبلا به درستی همه چیز را مرور نکرده بودم

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content