به نظر من امروزه جوانان مثل سابق دنبال الگو نیستند. حداکثر از لباس و تیپ شخص مورد نظر تقلید میکنند. اما مگر الگو داشتن فایدهای هم دارد؟
واقعیت نشان میدهد داشتن الگو به شدت شما را در مسیر موفقیت سازماندهی میکند. با داشتن الگو است که میفهمید چه کار باید بکنید. بگذارید مثالی بزنم. کودکان همه دوست دارند بازی کنند و نقش یک شخصیت که دوست دارند را ایفا کنند. این کار در نگاه اول یک بازی کودکانه به نظر میرسد. ولی مطالعات تاریخی نشان داده کودکانی که همین بازیها را جدی انجام دادند و سالها در مورد آن تمرکز کردند موفقیتهای شایانی کسب کردند. در این زمینه میتوان بسیاری از ورزشکاران، دانشمندان، هنرمندان، مدیران کسب و کار و دیگران را مثال زد.

برای داشتن الگوی خوب سختگیر نباشید. یک الگو که به نظرتان خیلی خوب میرسد را انتخاب کنید و اگر روزی رسید که فهمیدید دیگر برای شما الگوی کاملی نیست به راحتی کنارش بگذارید و الگوی قدرتمندتری را جایگزین کنید. الگو که عتیقه نیست نشود دورش انداخت!
همچنین میتوانید الگوهای مختلفی داشته باشید. مثلا الگوهای متفاوتی برای موفقیت، سلامتی، تفکر، خلاقیت، فضایل اخلاقی و الی آخر داشته باشید. این کار کمی تمرکز را به هم میزند ولی باعث میشود در هر زمینه یک رویکرد برجسته داشته باشید. نصب تصویر یا نوشتهای از الگویی که بدان علاقمند هستید در اتاقتان روش خوب و راحتی برای یادآوری منظم آن به خودتان و اصطلاحا بیشتر فرو رفتن در نقش اوست.

چند تا بیل گیتس بشمار!
یکی از اشتباهات بزرگ دانشجویان که در اثر انتشار زیاد کتابهای ترجمه شده از شخصیتهای موفق بینالمللی رخ داده، الگوبرداری از شخصیتهایی مثل بیل گیتس، استیو جابز و غیره است. کتابهای آنها را با اشتیاق میخوانند و با علاقه نقل قولهای آنها را مرور میکنند. غافل از این که این شخصیتها برای کشور ما و اکوسیستم کارآفرینی در ایران حرفی جدی برای گفتن ندارند.
حتی در دنیای خارج از کشورمان نیز افرادی مثل آنها کمیاب هستند. این افراد حاصل رویدادهای بسیاری هستند که به موفقیت آنها کمک کرده است. آنها در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره متفاوتی رشد کردهاند که بسیاری از آنها در کشور ما نیست یا به شکل بسیار متفاوتی وجود دارد.
متاسفانه سیر زندگی این افراد موفق اغلب خالی از رویدادهای منفی نیست و یک جوان نمیتواند با الگو گرفتن محض از آنها به نتایجی ارزشمند برسد. برای مثال قسمت بزرگی از رشد شرکت مایکروسافت مرهون سیاست سرکوبگرانه بیل گیتس بر علیه سایر شرکتهای رایانهای و سرقت بزرگ نرمافزاری از شرکت سان بود. استیو جابز هم در جوانی کلی کار عجیب و غریب و غیرقانونی کرده بود و در شرکت اپل به عنوان یک دیکتاتور سازمانی شهرت بدی داشت. بعضی از کارکنان اپل از شدت قوانین سختگیرانه او خودکشی کردند! میبینید که همه چیز گل و بلبل نیست!

نتیجهگیری
با انتخاب الگوی مناسب در زمینههای گوناگون میتوانید به خوبی رشد کنید. الگو گرفتن از افراد موفق در هر زمینه میتواند مسیر تعالی را برای ما بهتر ترسیم کند. مهم این است که به الگو وابسته نباشید و اگر به حد کافی رشد کردید به راحتی آن را تغییر دهید و الگوی حرفهایتری را جایگزین آن کنید.