logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 

۳) UBC چه خبر؟

۲ فروردین هزار و چندم

دیشب به خاطر گندی که زده بودم از خجالتم وقتی رسیدیم یک راست رفتم توی اتاقم و تا شام بیرون نیامدم. موقع شام بحث سر دانشگاه سارا بود. سارا می‌گفت رفتن به دانشگاه بریتیش کلمبیا [۱] برایش تجربه بسیار متفاوتی بوده و کلی چیز یاد گرفته و یک سال از درسش بیشتر نمونده. اینقدر از این دانشگاهش حرف زد که فکر کنم کلا اونجا اینقدر درس نخونده بود.

دانشگاه بریتیش کلمبیا از جمله دانشگاه‌های برتر جهان واقع در ونکوور کانادا
دانشگاه بریتیش کلمبیا

مامان ازش پرسید: «حالا می‌خوای کی برگردی ایران؟»

   سارا گفت: «نمی‌دونم اونجا فرصت‌های کاری خیلی از اینجا بهتره و حقوقش بهتره. دارم فکر می‌کنم ببینم چه کار کنم بهتره. فعلا که هیچی قطعی معلوم نیست».

   گفتم: «OK OK، چه خوب» [۲]

   مامان و بابا یک نگاهی به هم انداختند و بعد هم به من. از اون نگاه‌های معنی‌داری که معلوم نمی‌شه پشتش چیه.

نگاه مشکوک

بعد شام سعی کردم سر صحبت را با سارا باز کنم ولی انگار قرار نبود صحبت کنیم. هر چی دنبال بهانه گشتم چیزی پیدا نکردم. اون هم پرحرف و خوش صحبت، اینقدر وراجی کرد که سر هممون رو خورد. برام جالب بود که خیلی تغییر لهجه نداده بود. شنیده بودم کسانی که می‌روند خارج خیلی انگلیسی تو فارسی بلغور می‌کنند ولی سارا نسبتا سلیس و روان صحبت می‌کرد.

   با این که من و سارا هر دو نرم‌افزار می‌خونیم ولی فکر می‌کنم سطح اطلاعات اون باید از من خیلی بیشتر باشه. به هر حال یک دانشگاه خارجی داره مهندسی می‌خونه با دانشگاهی که من درس می‌خونم زمین تا آسمون فاصله داره.

امشب که نشد باهاش صحبت کنم. دوست داشتم از درس و اینا بپرسم ولی نشد که نشد. چقدر حرف زد. سیبیلو رفت حالا پرچانه برگشته 🙂

[۱]- The University of British Columbia

[۲]- OK در کل به معنای موافقت و درستی یا پذیرش است و کاربردهای فراوانی در انگلیسی دارد.

تلفظ لغات:

Skip to content