حتما شما هم بارها تلاش کردهاید تا به موفقیت بیشتری دست پیدا کنید و راهکارهای مختلفی برای برنامهریزی و کنترل اهداف به کار بردهاید و به احتمال زیاد در بسیاری از آنها چندان موفق نبودهاید. در این مقاله به موضوع مهمی در این رابطه اشاره کردهام که لازم است حتما بدانید.
برای شروع این مثال را در نظر بگیرید: برای بهبود دادن یک مهارت یا عادت مثل زبان انگلیسی، ورزش کردن یا کتابخوانی، مدتی با آن کار کردهاید و کمکم از بدست آوردن نتایج مثبت ناامید یا خسته شدهاید، زیرا هیچ پیشرفتی مشاهده نکردید. در این شرایط افراد ناموفق دست از تلاش میکشند و افراد موفق هم به ادامه کار چندان امیدوار نیستند. سرچشمهٔ اصلی مشکل این است که آنها نمیتوانند میزان موفقیت بدست آمده را محاسبه کنند. مشکلی که حس موفقیت را کاهش میدهد و ما را در شرایطی مبهم باقی میگذارد.

چرا تلاش برای موفقیت ادامه ندارد؟
بسیاری از ما یک سیکل تکراری را رفتارهای بلندمدت طی میکنیم. یعنی ابتدا جدی هستیم و به تدریج افت میکنیم. معمولا چنین سناریویی اتفاق میافتد که برای مثال بعد از یک تصمیم جدی و قول و قرار گذاشتن چند روز صبحها بلند میشوید، نرمش کرده، و سپس دوش گرفته و با صرف یک صبحانهٔ لذتبخش احساس بسیار خوبی پیدا کردید. ابتدا همه چیز خوب به نظر میرسید. ولی کمکم انگیزه این کار را از دست دادید و گویی دیگر حالش را ندارید ادامه دهید. مشکل از کجاست؟ چه چیزی باعث میشود به سرعت این حس بیعلاقگی و کلافگی به سراغ انسان بیاید؟ چرا با این که تلاشها تا حدی جواب داده و موفقیتهایی کسب شده، انگیزه ناگهان افت میکند، و نتایج زیر متوسطی در پایان بدست میآید؟
یکی از خطاهای شایع در این نوع برنامهها اندازهگیری است. شاید کماراده یا دمدمی مزاج نباشید، بلکه روش اندازهگیری موفقیت را اشتباه رفتهاید. برای همین به زودی به رضایت درونی اولیه رسیدهاید و انگیزه شما کاهش یافته است. زیرا تمرکز اولیه بر کسب یک تجربه یا چشیدن لذت اولیه بوده و چون راهکاری برای سنجیدن استقامت خود ندارید، انگیزه خود را به تدریج از دست میدهید. اهمیت این نکته را در ادامه متوجه میشوید.
واقعیت این است که معمولا افراد با برداشتن چند گام ابتدایی و کسب نتایج مقدماتی احساس رضایت میکنند. زیرا کاری جدید را انجام دادهاند. به ویژه این حس وقتی قویتر است که قبلا هرگز این کار را انجام نداده باشند. اما متأسفانه کسب لذت اولیه بدون حفظ حس پیشرفت، برای انگیزهٔ برخی افراد میتواند به معنای تیر خلاص باشد. آنها با کسب نتایج اولیه از دریافت لذت بیشتر ناامید میشوند و به خاطر این حس بد و حتی بدون این که بدانند مشکل کجاست، تلاش را متوقف میکنند.
به ویژه شرایط وقتی بدتر میشود که کاری را شروع کنید که قبلا چند بار شروع کرده و رهایش کردهاید. پس حتی انگیزه و رضایت خاطر موفقیت اولیه را هم قبلا از دست دادهاید. یعنی با تخریب خاطره اولیه خود از آن کار، دیگر حسی برای شروع آن و مداومت در دراز مدت ندارید. زیرا کنجکاوی یکی از موثرترین انگیزههای اولیهٔ انسانی است. اما با چند بار تمرین و کنار گذاشتن این تجربه به کلی دستنیافتنی میشود.
چرا رکورد یک مفهوم ناکافی است؟
یکی از رازهای موفقیت که خیلی کم به آن اشاره شده است، توجه به میانگین تلاشها برای رسیدن به موفقیت است. بیشتر ما به مفهوم رکورد توجه داریم و علاقه داریم رکوردهای جدیدی را بشکنیم. ولی رکورد نمیتواند حلال مشکلات بسیاری از افراد باشد. زدن رکورد در توان همه انسانها نیست و عملا افراد کمی میتوانند روی مفهوم رکورد سرمایهگذاری کنند. اگر به آمار ورزشکاران جهانی نگاه کنید میبینید که حتی در بین آنها جابجا کردن رکورد نادر است و هر کسی نمیتواند رکورد جابجا کند.
شاید فکر کنید راه حل بهتر این است که رکوردهای قبلی خود را بشکنیم. یعنی با خودمان مسابقه دهیم. اما این روش هم خیلی انگیزاننده نیست. زیرا بالاخره فرد به اوج رکورد خود میرسد و بعد از آن کمی جابجا کردن رکورد و شکستن آن میتواند بسیار مشکل باشد. از سویی این نگرش در گذر زمان تلاش بیشتر و نتیجه کمتری به بار میآورد و بسیاری از افراد با درگیر شدن در سختیهای آن رهایش میکنند.

مفهوم ارزشمند میانگین
حتما از ریاضیات اینقدر به خاطر دارید که بدانید میانگین یعنی متوسط مقدار محاسبه یک مؤلفه در بارها اندازهگیری. مثلا میانگین قد یک انسان دو متری و یک انسان یک متری میشود یک و نیم متر که به نظر مفهوم بیمعنایی میآید. ولی اگر میانگین قد جمعیت یک کشور را محاسبه کنیم و مثلا به یک و نیم متر برسیم، آن وقت مشخص میشود که این کشور به نسبت افرادی قد کوتاه دارد.
میانگین در ریاضیات کاربردهای مختلفی دارد و با این که سنجهٔ کاملی نیست ولی در بسیاری برآوردها راهگشا است. اگر بتوانید میانگین تلاشهای خود را اندازهگیری کنید، به نتایج جالبی خواهید رسید. زیرا میانگین تلاش در دراز مدت میتواند انگیزهٔ کوشش را در شما زنده نگه دارد و شما را وارد مسابقهٔ جالبی با خودتان کند.
چرا ذهن ما به میانگین توجه میکند؟
یک علت این است که میانگین را باید بر اساس ثبت رخدادهای قبلی محاسبه کنیم. به این ترتیب عملا در یک چرخهٔ محاسبه و بررسی عملکرد خود در درازمدت قرار میگیریم. مغز ما انسانها دارای این ویژگی است که توجه ما به یک مؤلفه را درک میکند و ما را برای بهبود آن آماده میسازد. به همین دلیل است که با ثبت میانگین روزانه میتوانیم به ناخودآگاه خود فرمان دهیم که به ما در بهبود این مؤلفه کمک کند.
از سویی مغز ما با تکرار بهتر یاد میگیرد و مسیرهای عصبی جدیدی میسازد که عملکرد ما را در مسیر بهینگی بهبود میدهند. این مفهوم که در دانش عصبشناسی (Neurology) شناسایی شده است، به خوبی نشان میدهد چرا باید برای بهتر شدن در هر زمینه به تکرار و تمرین منظم بپردازیم. دقیقا عکس این فرآیند نیز وجود دارد و مغز با رها کردن یک فعالیت به تدریج از آمادگی ما برای آن میکاهد. دقیقا به همین دلیل است که اگر مدتی زبان کار کنید کمکم یاد میگیرید و اگر مدتی دوباره رهایش کنید، همه چیز را فراموش خواهید کرد.

مفهوم «میانگین تلاش» چیست؟
چنان که گفته شد، توجه به میانگین تلاش یک راه حرفهای و در عین حال ساده برای کسب نتایج عالی در زندگی است. راز حل این معما در مفهوم ریاضی میانگین نهفته است. زیرا در این قبیل فعالیتها متوسط عملکرد شما در درازمدت ارزش دارد. این روش باعث میشود بر حداقل تلاش تمرکز کنید و حفظ حداقل کوشش موجب بالا رفتن میانگین موفقیت شما خواهد شد. این رویکرد ذهنی بسیار کلیدی است. زیرا ذهن در بسیاری از فعالیتها خطا میکند و شما برای مثال پس از چند روز رژیم گرفتن یا ورزش کردن یا کتاب خواندن به درستی نمیتوانید محاسبه کنید چقدر به برنامه پایبند بودهاید. باید با ابزاری کمکی به ذهن نشان دهید که در چه مسیری قرار دارید و چه نتایجی از خود انتظار دارید.
محاسبه میانگین تلاش تکنیکی است که در دراز مدت متوسط فعالیت شما را نشان میدهد و حفظ آن در مقادیر متوسط کاری است که به انضباط احتیاج دارد. ولی مانند مفهوم رکورد استرس و ناشکیبایی به همراه نمیآورد. یکی از امتیازات محاسبهٔ تلاش بر اساس میانگین این است که اگر بنا به دلایلی بعضی روزها نتوانستید ادامه دهید، میانگین کاهش مییابد و با تلاش بیشتر دوباره قابل جبران است. ولی حس رضایت شما با بالا بردن یا ثابت نگهداشتن میانگین ارضا میشود. چرا که بالا نگهداشتن میانگین تلاش منظم لازم دارد و از سویی حفظ حداقل میانگین خود یک بازی ذهنی است که تأثیرات مفید ناخودآگاهی بر انگیزهٔ شما دارد و آن را تقویت میکند.
برای مثال اگر قصد داشته باشید رکورد مطالعه بزنید، شاید با چند بار ۳-۴ ساعت مطالعه کردن دیگر احساس رضایت کنید و تلاش را کنار بگذارید. ولی اگر قصد داشته باشید میانگین ۴۵ دقیقه در روز را حفظ کنید، لازم است روزهایی که مطالعه نکردهاید را در روزهای بعدی جبران کنید. همین نکتهٔ به ظاهر ساده، راز اساسی موفقیت پایدار است که بیشتر افراد جامعه از آن غافل هستند. اگر به این مفهوم در عرصههای مختلفی مثل یادگیری زبان خارجی، ورزش، تنظیم خواب، رژیم غذایی، ایجاد عادتهای مفید و حتی کاهش عادتهای مضر توجه کنید، نتایج ارزشمندی در درازمدت بدون فشار و استرس به دست خواهید آورد.
چرا محاسبهٔ میانگین از رکورد مفیدتر است؟
پاسخ را تا اینجا باید متوجه شده باشید. رکورد مفهومی است که هر بار دستیافتنی نیست و تنها هیجانی موقتی ایجاد میکند و تکرار آن هر بار دشوارتر میشود. ولی حفظ میانگین نیازمند استفاده از حداکثر توان نیست. حفظ میانگین یک تلاش پیوسته است و رضایت خاطر ماندگاری ایجاد میکند. به ویژه آن که در میانگین همواره راه برای جبران باز است و با تلاش بیشتر میتوانید گذشته را جبران کنید.
به ندرت میتوان یک برنامهریزی را با دقت فوقالعاده بالا بدون خطا به اجرا درآورد. هر تصمیم مهم مثل مطالعه، یادگیری، تسلط بر یک مهارت و امثال آن نیازمند تلاش در بلندمدت است. بدون این رویکرد نمیتوان موفق شد و تنها میانگین است که حفظ آهسته و پیوستهٔ مسیر را برای ما ممکن میسازد.
راه حل نهایی: محاسبهٔ میانگین تلاش
چنان که گفتم، توجه به میانگین تلاش یک راه خوب برای کسب نتایج عالی در زندگی و حفظ انگیزهٔ کوشش خستگیناپذیر است. راز حل این معما در میانگین نهفته است. زیرا در بیشتر فعالیتها متوسط عملکرد در درازمدت ارزشمند است و نه تلاشهای اولیهٔ کوتاه مدت. واقعیت این است که معمولا فرد به فتح چند قلهٔ اولیه توجه میکند، و به زودی از مسیر منحرف میشود. اما توجه به میانگین دستاوردها باعث میشود همواره حداقل تلاش و نظم و استقامت را حفظ کنید. بهترین مثال در این زمینه رژیم لاغری است. کسی که فقط چند بار با موفقیت از کیک خامهای گذشته است، لاغر نخواهد شد. این کار باید به برنامهی درازمدت تبدیل شود تا اثرگذار و موفقیتآمیز باشد.
اگر کتاب معروف «اثر مرکب» نوشتهٔ «دارن هاردی» را خوانده باشید، به خوبی میدانید که چقدر مهم است مجموعهای از تلاشهای پیوسته برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. اما محاسبهٔ میانگین تلاش، حلقه مفقودهای است که نه تنها دارن هاردی بلکه هیچ یک از نویسندگان کتابهای موفقیت هم به آن اشاره نکردهاند.
روش سادهٔ محاسبهٔ «میانگین تلاش»
ایدهٔ محاسبهٔ دستی را به کلی فراموش کنید. برای محاسبهٔ میانگین تلاش به یک ابزار آماری رایانهای نیاز داریم. زیرا حفظ آمارها در دراز مدت به شیوه دستی بسیار ناکارآمد است.
یکی از سادهترین ابزارهایی که هم در رایانه و هم در گوشیهای همراه در دسترس قرار دارد، فایلهای اکسل هستند. فایلهای اکسل کوچک هستند و با کمی برنامهنویسی قابلیت میانگین گرفتن و ترسیم نمودارهای پیشرفت را ارائه میدهند.
برای مثال به نمودار زیر توجه کنید. این نمودار کتابخوانی خودم است که در سالهای گذشته محاسبه کرده بودم:

به شکلی که میبینید نمودار نشان میدهد بعضی روزها اصلا مطالعه نکرده و بعضی روزها چند ساعت خواندهام. اما مهم عدد کنار نمودار است که نشان میدهد متوسط مطالعه من نزدیک به یک ساعت و بسیار نزدیک به مقدار دلخواهم بوده و برای من این عالی است. زیرا به روشنی متوجه میشوم چه بودجهٔ روزانهای به مطالعه اختصاص دادهام.
در این فایل علاوه بر نمایش تغییرات (خطوط آبی)، میانگین فعالیت (خطچین قرمز) و میانگین مطلوب (خطچین سبز) نیز نمایش داده میشوند. بدین ترتیب بهتر میتوانید بفهمید چقدر در برنامه پیشرفت داشته و با فعالیت درازمدت هماهنگ هستید.
در این روش محاسبه یک فایل اکسل آماده کردم و هر روز اعداد و ارقام مربوطه را وارد میکنم و نمودار به طور اتوماتیک آن را ترسیم میکند. پس با یک نگاه متوجه میشوم میانگین مناسبی دارم یا باید بیشتر تلاش کنم. همچنین میتوانم میانگین دلخواه خود را با مقادیر بدست آمده مقایسه کنم و ببینم از برنامه چقدر جلو یا چقدر عقب هستم.
این روش برای کارهایی مثل ورزش، مطالعه، کارآموزی، رژیم لاغری، زبان انگلیسی، تغییر عادتها و غیره بسیار مفید است. زیرا بر تلاش روزانه متمرکز نیست و به رکورد توجه ندارد. بلکه بر تلاش درازمدت شما تمرکز دارد.
میتوانید با کمی صرف وقت و حوصله یک فایل مشابه در اکسل برای خودتان بسازید و به راحتی از آن استفاده کنید. اگر مسلط به اکسل نیستید یا زمان کافی برای طراحی این فایل ندارید، برای دریافت این فایل از دکمهٔ زیر استفاده کنید:
سابقه نگارش این مطلب:
آخرین بازنویسی: ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
بازنویسی دوم: ۱۴۰۰/۰۹/۱۵
بازنویسی اول: ۱۳۹۹/۰۱/۰۲
نگارش اولیه: ۱۳۹۸/۰۱/۲۱