شخصیت انسانی بسیار پیچیده است. مطالعات فراوانی بر آن انجام شده است و هنوز هم یکی از زمینههای فعال تحقیقات دانشگاهی است. روشهای گوناگونی برای بررسی آن به کار برده شده و در هر روش، راهکارهایی برای شخصیتشناسی پدیدار شده است. اما واقعا این شخصیت انسانی چیست و چرا این قدر پیچیده است؟
تعریف شخصیت چیست؟
شخصیت (Personality) به صورت یک مجموعه از الگوهای مشخصی از نحوه تفکر، هیجان و رفتار میتوان تعریف کرد. این مجموعه، سبک شخصی فرد را در برخورد با محیط اجتماعی و مادیاش شکل میدهد. به بیان دیگر شخصیت مجموعهای از ویژگیهای تقریبا ثابت و پایدار است که در توصیف آنها از صفاتی همچون درونگرا و برونگرا، زودرنج و مقاوم و غیره استفاده میشود.
به نظر میرسد گوردن آلپورت، بهترین تعریف را در مورد شخصیت ارائه دادهاست. او اشاره میکند، شخصیت، سازمانبندی پویایی در درون فرد است و شامل آن دسته از نظامهای روانی – فیزیکی که رفتار و تفکر او را تعیین میکند. از این تعریف چندین نکته قابل نتیجهگیری است:
– شخصیت میتواند منحصر به فرد باشد
– شخصیت دارای ثبات کلی است
– شخصیت، باعث قابل پیشبینی شدن رفتارها است
عوامل سازنده شخصیت کدامند؟
عوامل فراوانی در تشکیل شخصیت دخالت دارند. شاید به همین دلیل شناسایی شخصیت و رمزگشایی از جزئیات آن هنوز هم به طور کامل عملیاتی نشده است. زیرا این موضوع نیازمند بررسی همهجانبه عوامل فراوانی است که از منظر روششناسی علمی موجود، کار را بسیار دشوار میسازد. عواملی که در ساخت شخصیت مهم هستند و محدود به این فهرست نیستند، عبارتند از:
- ژنتیک
- تجربههای انسان در دورههای مختلف زندگی
- انسانهایی که در محیط پیرامون ما هستند
- تربیت
- سبک زندگی
- جامعه و اجتماعی که در آن زیست میکنیم
- استعدادهای ذاتی
- علایق و سلیقهها
- انواع و درجات هوش شخص
- مزاج طبیعی و قابلیتهای جسمانی
- ارزشها و باورها
- تحصیلات
- سن
- بحرانهایی که گذراندهایم
- تواناییهای کسب شده
- انگیزهها
- احساسات
- هیجانها
- ادراکات
- هوشیاری
- رشد در ابعاد مختلف
با اطمینان میتوان گفت با گسترش مطالعات مولفههای جدیدتری به شخصیت انسانی افزوده خواهند شد. در واقع هر چه جلوتر میرویم، نکات عمیقتر و شگفتانگیزتری از شخصیت انسانی میشناسیم و بیشتر شگفتزده میشویم.
ابعاد اصلی شخصیت
مطالعات بسیاری انجام شده است تا ابعاد اصلی شخصیت را شناسایی کنند. یکی از نتایجی که در تحقیقات نیز تأیید شده است، شخصیت را بر اساس ۵ عامل اصلی شناسایی میکند. این مدل «The Big 5 Model» نامیده میشود:
- پرهیاهو Extroversion: صمیمی و گرم، پرحرف که پیوسته، ابراز وجود میکند.
- سازشکار Agreeableness: خوش طینت، دارای روح تعاون و قابل اعتماد.
- باوجدان Conscientiousness: مسئولیت پذیر، قابل اتکاء، مؤثر و پیوسته، در کسب موفقیت.
- از نظر عاطفی، باثبات Emotional stability: آرام، پرشور، در برابر تنش، احساس امنیت میکند.
- تجربه اندوز Openness to experience: تخیلی، از نظر هنر، با احساس و اهل تفکر و شعور.
در واقع شخصیت هر انسان ترکیبی از این پنج بعد میتواند باشد. کمتر میتوان کسی یافت که یکی از ابعاد را نداشته باشد. مثلا کسی که هیچگاه سازشکاری نکند تقریبا وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد، باید در بخش بیماران خطرناک تیمارستان بستری شود. یا کسی که صد در صد سازشکار باشد وجود ندارد. چنین فردی اگر هم وجود داشته باشد، انسانی بسیار ضعیفالنفس و دهانبین به نظر خواهد رسید. انسانها در طیف شدید و قوی این ویزگیها قرار دارند و ترکیب این عوامل است که بینهایت شخصیت متمایز و متفاوت را میسازد.
رابطه شخصیت و شغل
مطالعات نشان دادهاند که رابطه مستقیمی بین شخصیت و عملکرد و رضایت شغلی وجود دارد. بدین ترتیب صاحبان مشاغل و کارآفرینان در سالهای اخیر تلاش میکنند، با استفاده از آزمونهای شخصیتی، قبل از گماردن افراد به کار، مطمئن شوند که آنها برای پست پیشنهادی از نظر شخصیتی مناسب هستند. آنها حتی جلسات مصاحبه شغلی را طوری طراحی میکنند که مؤلفههای شخصیتی کارکنان در حین مصاحبه قابل ارزیابی باشد و تنها به نتایج آزمونهای شخصیتی تکیه نمیکنند. زیرا تنها با بررسی رزومه افراد نمیتوان به حقایق نهفته در شخصیت آنها پی برد.
چطور شخصیت خود را مناسب نشان دهیم؟
در واقع این سوال اساسا اشتباه است. ما نمیتوانیم و نباید شخصیت خود را مناسب نشان دهیم. بلکه باید شخصیت واقعی خود را ارائه دهیم. اگر فکر میکنید با موجه نشان دادن خود میتوانید جایگاه شغلی مناسبی را به چنگ آورید، باید بدانید که وقتی این اتفاق بیفتد در واقع به دام افتادهاید. زیرا باید یک عمر نقشی را بازی کنید که مناسب آن نیستید. باید نقابی بر چهره بزنید که با آن هماهنگ نیستید و دیر یا زود خسته یا افسرده خواهید شد و آرزو خواهید کرد وارد این حرفه نمیشدید.
دلیل این تناقض این است که پژوهشها نشان دادهاند معمولا افراد برای دستمزد وارد یک شغل میشوند. ولی با تامین شدن از نظر مالی اولویتهای جدیدی از قبیل احترام، آسایش و آرامش کاری هستند که اهمیت مییابند. پس اگر با نقابی بر شخصیت خود موقعیت شغلی خوبی به چنگ آوردید، در واقع خودتان را گول زدهاید.
راهحل چیست؟
بله راه حل ساده است: خودتان باشید. بسیاری از ما تلاش میکنیم ادای افراد موفق را دربیاوریم و همه دستاوردهای آنها در زندگی را کسب کنیم. این اساسا ریشه اشتباهی است که این روزها با آن درگیر هستیم. اگر دقت کنیم میتوانیم با مطالعه شخصیت خود، به خوبی فعالیتها و شغل مناسب خود را پیدا کنیم و در رشتههایی کار کنیم که با آنها هماهنگ هستیم. این راه حرفهای است و نتیجه آن با شخصیت ما سازگار خواهد بود.
امروزه با تنوع مشاغل با راحتی بیشتری نسبت به گذشته میتوان متناسب با شخصیت خود، شغلی مناسب یافت. ظهور مشاغل جدید و گسترش استارتآپها هر روز فرصتهای تازهای در برابر افراد میگذارند تا به تناسب شخصیت و توانمندیهای خود، شغل انتخاب کنند. پس باید به دنبال فعالیت متناسب با توانمندیهای خود باشیم تا بهترین نتایج را بدست آوریم.
آیا میتوان شخصیت را تغییر داد؟
چنان که گفتیم شخصیت تحت تأثیر عوامل بسیاری است. این بدین معنی است که شخصیت در طی زندگی تغییراتی را تجربه میکند. اما اگر به طور هوشمندانه به شخصیت خود توجه کنیم، میتوانیم به طور ارادی، تغییراتی در شخصیت خود ایجاد کنیم. این از مزایای انسان بودن است. در واقع حیوانات نمیتوانند چنین کاری بکنند و تمام عمر با روشی که یاد گرفتهاند، روزگار میگذرانند.
برای تغییر شخصیت میتوان از راهکارهای متفاوتی استفاده کرد. گر چه تغییر دادن شخصیت مستلزم صبوری و تلاش فراوان است. اما امری ناممکن نیست. نکته مهم این که نمیتوان به راحتی یک شخصیت را به طور بنیادین تغییر داد. مثلا یک انسان کاملا درونگرا را به آسانی نمیتوان به یک آدم برونگرا تبدیل کرد و حتی ممکن است این کار عوارضی در بر داشته باشد. توصیه اولیه که در قسمتهای قبلی گفتیم، این است که خود را بپذیرید و برای همین که هستید برنامهریزی کنید. اما اگر با برخی از جنبههای شخصیتی خود مشکل دارید و دوست دارید آنها را اصلاح کنید، خبر خوب این است که این کار ممکن است.
بدین منظور باید این عوامل را در نظر داشته باشید:
- زمان کافی اختصاص دهید و از عجله بپرهیزید و صبر کنید آچار زمان کار خودش را انجام دهد.
- پیشرفت خود را اندازهگیری کنید و ابزاری مثل «سند محاسبه میانگین پیشرفت» را به کار بگیرید.
- در حوزه فعالیت جدید مطالعه کنید و مرتبا افکار جدید به ذهن خود وارد کنید.
- خود را به همین صورت بپذیرید وبه نتیجهبخش بودن تغییرات امیدوار باشید.