قانون جدید تولید محتوا

   بالاخره مقالهٔ قبلی فریلنسری را نوشتم و ارسال کردم. گرفتاری پشت گرفتاری حکایت این چند روز من بوده است. دیگر نمی‌کشم این همه کار را مدیریت کنم و باید فکری به حال جذب نیرو بکنم.

   یک‌شنبه به مجلس ختم یکی از آشنایان هم رفتم و تقریبا سردرد برگشتم خانه. جز خوابیدن و وقت تلف کردن تا اذان مغرب چیزی گیرم نیامد و روزه گرفتن بعد از مدت‌ها حسابی تشنه‌ام کرده بود. شب هم بچه‌ها را رساندم به باشگاه و با همسرجان رفتیم منزل پدرزن و گفتیم و شنفتیم تا باشگاه تمام شود. این وسط یک اصلاح سر هم رفتم که دیدم ملت دارند بحث سیاسی می‌کنند و از رأی ندادن صحبت می‌کنند. یکی از همسایگان هم که آمد همه جمع کردند رفتند و حتی آرایشگر هم در سکوت محض کار را تمام کرد. کسی که نفهمیدم کیست.

   شب تا ۹:۳۰ معطل مقالهٔ فریلنسری شدم و دیگر تمام نمی‌شد. خسته شدم و رفتم خانه. به خودم گفتم اگر بی‌برنامه فریلنسر بشوی وضع همین است.

   یک کار فرهنگی خاص که فعلا نباید صدایش دربیاید هم هست که در جلسه‌اش شرکت کردم. شاید شد. خدا بزرگ است.

   عصر با پسرجان رفتیم به ویلا سر بزنیم. از رسیدگی‌های مرسوم به درخت‌ها عقب مانده‌ایم و هنوز رنگ مخصوص به تنه درخت‌ها نزده‌ایم. گر چه از این رنگ خوشم هم نمی‌آید و حس می‌کنم درخت‌ها را خیلی زشت می‌کند. توله‌سگ‌ها هم یکسره توی دست و پای ما بودند و معلوم بود حیوانکی‌ها دوست دارند کسی با آن‌ها بازی کند. حیف که استخوان‌های مرغ را فراموش کردیم و دست خالی رفتیم پیش‌شان.

   شب تمرکز نداشتم و وبینار جدید را نتوانستم درست تعریف کنم. خب مشغلهٔ ذهنی هم کار آدم را سخت می‌کند.

   خبر بامزه تماس گرفتن با یکی از اعضای جدید دورهٔ توانمندسازی مقدماتی بود که معلوم شد کارمند دانشگاه فردوسی است دارد تحقیق می‌کند. خب جزئیاتی از طرح را برایش فرستادم تا دقیق‌تر بررسی کند.

   باشگاه دیشب ۱۰۰ قدم دیگر رکوردم را ارتقاء دادم و ۱۸۰۰ قدم دویدم. گر چه باز کمی نفس کم آوردم ولی در مجموع شارژتر از دفعات قبل بودم و تمرین خوبی انجام دادم. باشگاه هم برای خرید تجهیزات ورزشی لیست داده که اگر بخواهیم فقط کفش و یک شمشیر تمرینی بخریم نزدیک ۵ میلیون باید بسلفیم. ای لعنت به تحریم.

   یک قانون جدید تولید محتوا هم برای خودم گذاشته‌ام که بعد از این وقتی وبلاگ منتشر بشه که قبلش یک مقاله منتشر شده باشه. واقعیت این چند روز که برای شبکه فریلنسری مقاله تولید می‌کردم تعجب کردم که سرعت تولیدم چقدر بالاست و به خودم گفتم آخه آدم عاقل! تو این سرعت عملکردی رو چرا در دانشجویانه خرج نمی‌کنی؟ لابد روانی‌ای چیزی هستی دیگه! شاید هم به شدت بی‌نظم یا اساسا کمال‌گرای افراطی یا هر مرض دیگری که داری دیگه بسه! بچسب مثل آدم تولید محتوا کن.

تولید محتوا
تولید محتوا

   وبینار جدید را هم طراحی کردم. دوره تخصصی آموزش مایکروسافت ورد همراه با هوش مصنوعی و سرویس مایکروسافت ۳۶۵ که مجموعهٔ جالبی است را در «این وبینار» آورده‌ام.

   دیروز چای ماسالای غلیظ دم کردم و نتیجه خیلی بهتر بود. قبلا هم شنیده بودم که این چای را باید غلیظ خورد. انگار قبلا آب‌زیپو می‌خوردم.

چای ماسالا
چای ماسالا

مدتی هم منتظر بودم این عکس را بگذارم. نمایشی آشکار از ذهن من که دوست دارد هی یک چیزهایی را کنار هم بچیند و تماشا کند.

کبریت‌ها
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content