دو سه روز اخیر برای من روزهای پرکاری بودند. البته بیشتر از جنبهٔ کار جسمی. تقریبا هر روز ۳ ساعت رفتم سراغ گل و گیاهان و باغچهسازی و گلکاری و خوشحالم از این بابت.
حیاط خانه را هم که به هم ریختهام تا حدی مرتب کردم. ۴۰ عدد هبلکس خریدم تا دو باغچه زینتی به حیاط اضافه کنم. اندازهگیریها نشان میدهند که باغچههای قشنگی خواهند شد. شاید بعد از نوشتن این مطلب و رفتن به خانه تمامش کنم.
امروز یکی از دانشجویان دورهٔ توانمندسازی مقدماتی در مورد چند لینک نامعتبر در سایت پیام فرستاد. چک کردم و معلوم شد درست میگوید. بلافاصله به فهرست کارهای انجام نشده اضافه کردم.
یکی از معضلاتی که بارها رفتم سراغش ولی تمامش نکردم، لینکهایی هستند که به دامنهٔ قدیمی دانشجویانه با پسوند ir اشاره میکنند. هنوز هم تک و توکی از اینها در سایت باقی مانده که باید درستشان کنم.
امروز سحری خواب ماندیم و ۵:۳۰ بیدار شدیم. یعنی دم طلوع آفتاب. برای همین هم کمی کلافه از تشنگی هستم.

اول صبحی ماشین را بردم معاینه فنی که دیروز تمام شده بود. آخرش هم با ایراد ترمزها رفتم تعمیرگاه و آمدم دفتر که دیدم ساعت شده ۱۰:۳۷. چقدر زمان زود میگذرد.
تا به خودم جنبیدم دیدم اذان ظهر شده و رفتم سراغ مناجات. طنز ماجرا اینجا بود که وسط نماز متوجه شدم ساعت ویندوز یک ساعت جلو رفته ولی ساعت مملکت که تغییر نکرده و خلاصه خارج وقت دارم میخوانم. امان از دست این ساعت جدید و قدیم.
امروز نشستم فایل محاسبه میانگین پیشرفت را بهروزرسانی کنم. تا به حال ۴ نسخه از این فایل منتشر کردم و وقتش شده بود که بروم سراغ نسخهٔ جدید. تغییرات جالبی به نظرم رسید که امروز تمام نشدند و تلاشم را میکنم شاید فردا منتشرش کردم.