این روزها اگر به سراغ دانشجویان و محصلین برویم و از تقلب بپرسیم (همان طور که من پرسیدم) درصد بالایی از آنها یکی از این جوابها را خواهند داد:
- من تقلب میکنم و باهاش مشکلی ندارم
- من مجبور بشوم خب تقلب هم میکنم
- من خودم تقلب نمیکنم ولی به دوستانم میرسانم
و البته بعضی چند گزینه را با هم مطرح میکنند که بماند! اما با این که تقلب ممنوع است هواداران آن فراوان هستند. تقلب درسی در همه جای دنیا محکوم است و مرتکبین آن به مجازاتهای مختلفی از قبیل محرومیت از نمره امتحان، محرومیت از قبولی در آن درس در پایان ترم، نمره صفر، درج در پرونده و غیره مواجه میشوند.

اما وقتی تقلب در مدارج بعدی لو برود گاهی دردسرهای بیشتری به دنبال خواهد داشت. مثلا نماینده مردم محترم سراوان در مجلس، آقای محمدباسط درازهی همراه با آقایان عبدالاحد پاکباز و ناصر نصرتزهی یک مقاله خارجی را خیلی شیک و مجلسی کپی کرده و به نام خود منتشر کرده و کلی هم جایزه گرفته و به آن افتخار کرده بودند و آب هم از آب تکان نخورد. تا این که پس از درگیری آقای درازهی با حراست گمرک ناگهان این سرقت علمی هم از خزانه اسرار بیرون آمد و اسباب کلی دردسر جدید شد.

ضایعکاری اصلی اینجا بود که آنها حتی به خود زحمت نداده بودند مقاله را درست و حسابی کپی کنند و با ویرایش و تغییراتی آن را از نسخه اصلی متمایز کنند و حتی در مورد نمودارها به جای ترسیم به اسکرین شات اکتفا کرده بودند.
آنها در قالب یک تیم به سرپرستی جناب درازهی هم به کنفرانس خارجی رفته بودند.
شاید خود جناب درازهی فکر میکرده این جوانان برجسته و نخبه علمی حتما کارشان را درست انجام دادهاند و بدون شک به اصل قضیه تلاش کرده صرفا از این محمل برداشت شخصی داشته باشد. اما ننگ این افتضاح علمی هیچ گاه از دامان این سه نفر پاک نخواهد شد!
همینطور که دیدید، تقلب آخر و عاقبت ندارد و خلاصه راه به جایی نخواهد برد. بار کج به منزل نمیرسد و هر متقلب علمی قطعا یک جایی دستش رو میشود که متاسفانه هر چه دیرتر بدتر و هر چه از اصل قضیه بگذرد، خسارت بیشتری به جا خواهد گذاشت.