برنامهریزی زودهنگام
من از آن دسته آدمهای علاقمند به برنامهریزی و تیک زدن کارها هستم. از آنهایی که اگر وقت داشته باشند برای صد سال آینده هم برنامه میریزند. هر سال هم بعد از اسفند مینشستم به برنامهریزی و برای من سرگرمی جذابی بود.
برای این که توانمندسازی را به درستی آموزش بدهم، همیشه تلاش کردم آموزشهایم را اجرا کنم. از همین مسیر بود که یاد گرفتم در نرمافزار Excel به خوبی میتوان برنامهها را نوشت و پیگیری کرد. از همین مسیر فایلهای «محاسبه میانگین پیشرفت» و «محاسبه درصد تحقق اهداف» ساخته شدند. قبلا از نرمافزار Microsoft Project برای این کار استفاده میکردم. ولی دیدم کار با آن برای عموم دانشجویان راحت نیست و اسناد آن در گوشی همراه هم به راحتی قابل ویرایش نیستند. پس رفتم سراغ همان Excel.
به ویژه از وقتی سرویسهای ابری آمدند، کار آسانتر شد. دانشجو میتوانست فایل را در گوشی ذخیره کند و هر جا که خواست ویرایش کند. اوایل یکم داستان خندهدار هم بر سر ویرایش در گوشی پیش آمد که با کشف Google sheets حل شد.
این اواخر هم پادکست «جافکری» را گوش میدادم و در آن با مفاهیم جالبی برای برنامهریزی آشنا شدم. اگر علاقمند هستید، چهار فصل اول را حتما کامل گوش کنید. اگر هم کمحوصله هستید فقط فصل چهار کارتان را راهمیاندازد.
امسال به خودم گفتم نباید بگذارم برنامهریزی سالانه مرتبا بیفتد به بعد از عید. باید دست بجنبانم و زود مشغول شوم. پس از اول بهمن شروع کردم. اما امسال تفاوت دیگری هم داشت. در کتابهایی مثل «سیستمسازی» اثر «سم کارپنتر» آمده که برای مدیریت درست کارها ابتدا رسالت و اهداف و از این چیزها طراحی کنید. بارها این مفهوم را در کتابهای مختلف مدیریتی خوانده بودم ولی جدی نمیگرفتم و فکر میکردم دستوپاگیر است. با خودم میگفتم وقتی آدم میتواند مثل آدم برنامه بریزد این «آفتابه لگن هفت دست» دیگر لازم نیست. ولی امسال متقاعد شدم که به جای آدم، مثل بچهٔ آدم بنشینم حرف گوش کنم و اصولی عمل کنم.
امیدوارم امسال لااقل بتوانم بیش از ۵۰ درصد برنامههایی که ریختم را اجرا کنم. معمولا مرض زیادهروی در طرح و برنامه دارم و آخرش کلی از آنها یا اصلا اجرا نمیشوند یا کم اجرا میشوند. ولی خب «امید بذر هویت ماست» و ول کن قضیه نیستم تا آخرش.