logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 

یک روز پرفعالیت

بالاخره در یک روز توانستم سه مطلب منتشر کنم. یک خبر و یک مقاله و بازنویسی یک مقالهٔ دیگر. مدت‌ها است که به دنبال عملکرد بهتر هستم و ذره‌ذره دارم بهتر می‌شوم. ولی هنوز تا آنچه باید بشود راه درازی در پیش است. به خصوص که سیستم‌سازی خوبی هنوز انجام نداده‌ام. اگر نمی‌دانید سیستم‌سازی چیست مقالهٔ «معرفی کتاب سیستم‌سازی اثر سم کارپنتر» را بخوانید.

   به باغ سر زدم و دیدم طوفان کلی از سیب‌ها را پای درخت‌ها ریخته. تعدادی هم گلابی نارس را کنده بود و چند تایی عناب و سنجد و یک به. خسارت‌های بلایای طبیعی همیشه دردسرسازند. ولی وقتی یک جوجه را ببری بگذاری توی قفس و فردا بیایی ببینی از یک گوشه فرار کرده و گربه به حسابش رسیده، دیگر حس بلایای طبیعی نداری. حس مزخرف شکست و درماندگی و خشم با هم. یک چیزی مخلوط از روی مخ‌ترین احساسات. ولی در کنار این وضعیت بد، این که دیدم یک هندوانه تقریبا یک کیلویی زیر یکی از درخت‌ها رشد کرده و دارد بزرگ‌تر می‌شود، حالم را بهتر کرد.

   گوشی‌ام هم به شدت پرشده و حالا باید بنشینم کلی فضای پرشده با عکس و فیلم را تخلیه کنم. مشکل به حدی رسیده که دیگر عکس جدید نمی‌گیرد و می‌گوید داداش خیلی پره جا نیست. حالا بیا درستش کن. اپ باحال Local send هم به درستی از گوشی به رایانه فایل‌ها را منتقل نمی‌کند. مثلا فهرست می‌کند ۱۰۰ فایل ولی ارسالی‌اش ۵ فایل است. داستان شده باز این یکی هم. قبلا خیلی خوب کار می‌کرد و سرعتش واقعا عالی بود. فکر کنم مشکل از پر بودن خود گوشی است.

   خوشبختانه سرعت سایت با افزودن CDN از Cloudflare بهتر شده. با این وجود گاهی خطاهایی از سرور میزبان وردپرس می‌گیرد که نمی‌دانم چرا. هنوز باید روی سرعت سایت کار کنم. ولی روی مخ‌ترین مشکل جدید، از کار افتادن امکان ارتباط با Google analytics است. قبلا با یک فیلترشکن کار می‌کرد ولی حالا با هیچ روشی حتی با Tor browser باز نمی‌شود. نمی‌دانم چرا گوگل این سخت‌گیری را راه‌انداخته است.

   پادکست «هک رشد» هم برایم جذاب شده و مرتب دارم گوش می‌دهم. نکاتی که می‌توانند دانشجویانه را از وضعیتی استارتاپی به کسب‌وکاری تغییر دهند. امیدوارم بالاخره امسال گره این ماجرا باز شود. اما ویدیویی که دیروز در «توصیهٔ مهم خالق ++C، درسی برای زندگی» منتشر کردم برای خودم هم جذاب بود. خب من بیشتر دوران حرفه‌ای خودم را به کار انفرادی اختصاص دادم و معمولا در کار با گروه موفق نبودم. حالا ظاهرا وقت آن است که به روش‌های جدیدتری متوسل شوم. به قولی اگر نتایج جدیدی می‌خواهید، کارهای قبلی را کنار بگذارید چون با آن‌ها به جای جدیدی نخواهید رسید.

   مشکل جدیدی که نمی‌دانم به کجا ختم خواهد شد، ماجرای جدید قطع همکاری دانشگاه‌ها با بسیاری از اساتید و تلاش برای جذب اساتید جدید است. در این میان نام‌های مطرحی مثل دکتر شریفی زارچی هم به گوش می‌رسد که بعد از سال‌ها تدریس در دانشگاه صنعتی شریف، کنار گذاشته شده است. داستانی دردناک برای دانشگاه‌های ایران که اگر واقعا عملی شود، وضعیت بسیار بغرنج و حتی خطرناکی برای دانشجویان ایرانی در پی خواهد داشت. خب دانشگاه را نمی‌شود یک روزه تأسیس و تجهیز کرد. چون سرمایه‌های انسانی هستند که یک دانشگاه را ارتقاء می‌دهند و حذف کردن کسانی که سال‌ها در این مسیر وقت صرف کرده‌اند و تجربیات فراوانی در کار با دانشجویان دارند، بدون تعارف یک خودکشی علمی است و جایگاه ایران را در بین دانشگاه‌های جهان باز هم بدتر خواهد کرد.

  امروز هوای مشهد ابری است و امیدوارم ببارد. به قول استاد شجریان در آلبوم «شب، سکوت، کویر»: ببار ای بارون ببار …

باران سیاه بر سر دانشگاه
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content