منو
۴۰) آرتروز
۶ اردیبهشت سالی با گردنی دردناک
امروز هم باید بقیه تایپهای سفارش را انجام میدادم. با تجربهٔ دیروز معلوم بود که مبتدی هستم و این طوری راه به جایی نمیبرم. پس صبح زود بلند شدم و قبل از صبحانه مشغول کار شدم. مامان هم سری به اتاقم زد و گفت اوغور بخیر. بعد از رفتن سارا دیگه صبح زود بیدار نمیشدی. یک نیشخندی هم توی کلامش بود.
گفتم آره باز هم تقصیر سارای شماست. یک پروژه کاری فرستاده باید ۲ روزه تموم بشه. نصف کمترش دیروز تموم شد باید جمعش کنم.
مامان هم کیف کرد که پسرش کاری شده و رفت پایین. شنیدم صدای غرغر بابا میاد و با مامان یک حرفایی میزنند ولی متوجه مفهومش نمیشدم. ناگهان دیدم مامان با سینی صبحانه اومد تو اتاقم و قربون صدقهام رفت که مامان بیا امروز کار داری برات صبحانه آوردم. یک کیفی کردما. این ادا اطوارها تو خونهٔ ما با تربیت ارتشی بابا جایی نداشت. اینجا بود که فهمیدم پایین هم بابا داشته نق میزده ولی مامان گوش نداده. اینم یک مزیت برای کار کردن من.
خلاصه کنم تا سر شب اسیر این تایپها بودم. تایپیست که نیستم. هی غلط میزدم و باید برمیگشتم درست میکردم. اینقدر به نمایشگر و صفحهکلید زل زدم خسته شدم. تازه مشکل دیگر این بود که متن اصلی هم یک فایل دیگه بود. باید از روی اون نگاه میکردم. بعد توی ورد تایپ میکردم. بعد کنترل میکردم و میرفتم سرخط بعدی. آخرش متوجه شدم این طوری نمیشه و پنجرههای ویندوز را تقسیم کردم. نصفه بالایی متن اولیه بود و نصفه پایینی هم نرمافزار ورد و کمی کارم بهتر شد.

امروز مامان اصلا صدام نزد ولی متوجه شدم چند بار اومد پشت در اتاقم و رفت. یکی دو بار هم برام چایی آورد و تحویلم گرفت. موقع نهار بابا پرسید چیکار میکنی امروز کاری شدی؟ با استرس این که باز الان یک اشکالی از کارم در میاره گفتم آره یک کار دانشجویی سارا فرستاده داریم گروهی آماده میکنیم. فوریه باید زود ارسال بشه. بابا پرسید چی هست؟ گفتم تایپ یک سند انگلیسیه. سری تکون داد و گفت از تایپ کسی پولدار نمیشه پسرم. برو دنبال یک کار حسابی. مامان هم ازم دفاع کرد که بگذار جوونند تجربه کنند یاد میگیرند. بابا هم طبق معمول چشمغرهای رفت و گفت زن بگذار من چهار تا درس زندگی به این بدم بتونه گلیمش رو از آب بیرون بکشه. با هم یکی به دو میکردند ولی من که میدونستم موقعیت خوبی نیست نهارم رو سریع خوردم برگشتم سر کارم.
بالاخره تا ۷ شب تمومش کردم. اصلا فکر نمیکردم اینقدر انرژی ازم بگیره. یک مروری هم کردم دیدم ظاهرا بیغلطه و فایل را در گروه ارسال کردم و نوشتم:
Me: It is my file [1](این فایل منه)
Morad: Tnk u [2]
دیدم متوجه نمیشوم و در گوگل ترنسلیت هم ترجمه ندارد. پس پرسیدم:
?Me: What is it
ولی جوابش یکم ضایع کننده بود
Morad: Tnk u == Thank You
دیدم خیلی ساده بود ولی متوجه نشده بودم. سارا هم از راه رسید.
Sara: Ty [3]
با خودم گفتم لابد این هم مثل قبلی اختصاریه. پس نوشتم:
?Me: Ty = Thank you
Sara: Yes. But they are unofficial [4](بله. ولی آنها غیررسمی هستند)
Morad: Because they are read the same. [5](چون مثل هم خوانده میشوند)
.Me: Oh. OK
…Sara: Thank you = Tnk u = Ty = Thank u = Tu = Thank y
Morad: have fun! [6]Me: Oh Noooooo = oh no too much
که هر دو خندیدند و شکلک خنده گذاشتند.
شب از گردندرد خوابم نمیبرد. اینقدر این دو روز قوز کرده بودم پشت سیستم و به تایپ گذرونده بودم که کمرم هم خشک شده بود. شنیده بودم کار با کامپیوتر عوارض آرتروز داره ولی فکر نمیکردم اینقدر زود آدم را عیبناک کنه.
توضیحات این مبحث:
[۱] It is my file: این فایل من استFile: فایل، سند
========================
[۲] Tnk u: مخفف غیررسمی Thank You که در پیامک و شبکههای اجتماعی مرسوم شد.========================
[۳] Ty: مخفف غیررسمی Thank You (کاربرد: پیامک و شبکههای اجتماعی)========================
[۴] But they are unofficial: ولی آنها غیررسمی هستند.But: ولی
They: آنها
Unofficial: غیررسمی
========================
[۵] Because they are read the same: چون شبیه هم خوانده میشوندBecause: زیرا
Same: یکسان، شبیه
The same: مثل هم (در مقایسه دو چیز)
========================
[۶] have fun: خوش بگذرون، خوش باشFun: شادی، خوش گذراندن
تلفظهای این قسمت
تلفظ آمریکن:
نمایش ویدیو درباره کارگاه آموزش انگلیسی
تلفظ بریتیش:
نمایش ویدیو درباره کارگاه آموزش انگلیسی