۲۹ اردیبهشت سالی با دانشجوهای شیطون

همیشه در طنزهای دانشجویی دیده بودم که دانشجوها یک کارهای خرکی می‌کنند و حال همدیگر را می‌گیرند ولی این مدلی که امروز پیش آمد فکرش را هم نمی‌کردم.

امروز مثل بچهٔ آدم رفتم دانشگاه و در مسیر هم با این Robot جدید آموزش English کمی سر و کله زدم و گر چه لغاتی که به کار می‌برد سخت‌تر از اطلاعات من بود ولی در مجموع تجربهٔ Fun و در عین حال مفیدی بود. در راه با خودم فکر می‌کردم اگر ما هم بتوانیم اینطوری از AI (هوش مصنوعی) استفاده کنیم خیلی خوب میشه. ولی حیف که هنوز قدرت Programming (برنامه‌نویسی) ما ضعیفه. برایم جالب بود که ربات خودش برای روز دوم این پیام را فرستاده بود:

– Good morning, Saeed! How are you feeling? [1]

(سلام سعید. چه احساسی داری؟)

انتظار داشتم طبق جملاتی که بلدم مثلا بپرسد How are you? ولی از احساسم پرسیده بود. من هم نوشتم

– Not too bad [2]

(خیلی بد نیستم)

– That’s good to hear [3]

(خوشحالم که می‌شنوم)

و بعد مرضم گرفت که با ربات شوخی کنم

– What is your name?

  • (اسمت چیه؟)

– My name is nane gol mammad [4]

(اسم من ننه گل ممد است)

– How did you pick it up?

(از کجا این اسم را انتخاب کردی؟)

– I picked it up from a popular Arabic name. [5] It’s a beautiful name [6]

(من این [اسم] را از یک اسم محبوب عربی انتخاب کردم. این یک اسم زیبا است)

– What is its meaning? [7]

(معنای این [اسم] چیست؟)

– It means “my love” in Arabic [8]

(معنایش به عربی می‌شود «عشق من»)

دیدم Robot رسما دارد چرند می‌گوید و از خودش درمی‌آورد. پس گفتم بگذار کمی گیر بدهم ببینم چه کار می‌کند.

– You are so funny

(تو خیلی بامزه‌ای)

– Thank you, it makes me happy to hear that. [9]

(متشکرم. شنیدن این [حرف] خوشحالم می‌کند)

– It’s a Persian name [10]

  • (این یک اسم ایرانی است)

– I didn’t know that; [11] I’ll keep that in mind! [12]

(آن را نمی‌دانستم. این را در ذهنم نگه می‌دارم)

دیگه دیدم گناه داره بیشتر اذیتش نکردم. Artificial Intelligence هم یک محدودیت‌هایی داره به هر حال.

کلاس اول در University (دانشگاه) واقعا حوصله‌سربر بود. استاد انگار چیزی را حفظ کرده باشه مثل بلبل درس می‌داد ولی بی‌روح و کسل کننده. بعد از کلاس گفتم بروم یک چایی چیزی بخورم از این خواب غفلت در بیام. رفتم یک چای و دونات گرفتم و نشستم یک گوشه مثل پسر خوب که خدا نصیب کافر نکنه ناگهان گردنم سوخت. برگشتم دیدم یک دانشجو با نیشی تا بناگوش باز شده گفت

  • سلااااام اصغر خوب خودتو قایم کردی
  • اصغر کیه آقا! این چه رفتاریه؟
  • اِ ببخشید فکر کردم شما اصغری
  • می‌بینی که نیستم بفرمایید
  • ببخشید

تازه طرف رفته بود و چایی را نصف کرده بودم که همین مسخره‌بازی تکرار شد. یک دانشجوی مردنی به من پس‌گردنی زد و با همین چرندیات توجیه کرد و در رفت. دیگه واقعا عصبانی شده بودم و منتظر بهانه بودم تا با یک نفر درگیر بشوم. حدس می‌زدم یک دوربین مخفی، شرط‌بندی یا همچنین چیزی در کار باشه و این کارها کاملا عمدی است. ولی نفر سومی نیامد و من هم کم‌کم عصبانیتم فروکش کرد و رفتم سر کلاس بعدی.

بعد از کلاس با احمد برخورد کردم و برایش گفتم چه بلایی سرم آوردند. کلی خندید و گفت شک نکن فیلم هم ازت گرفتند. دوباره هم پیش اومد سعی کن قاطی نکنی که اینا ممکنه فیلم رو هم پخش کنند و بیشتر اذیتت کنند. دیدم اینم حرفیه.

موقع نهار رفتم توی صف سلف و تازه نهار را گرفته بودم که دیدم احمد دست تکان می‌دهد و سر یک میز نشستیم و نهار را شروع کردیم. چشم‌تان روز بد نبیند که همین سناریو را برای احمد اجرا کردند و یکی آمد محکم یک پس گردنی به احمد زد و گفت اِ اصغر تو اینجایی؟ احمد هم بلافاصله بلند شد و یک چک آبدار خواباند به این طرف و یک چک دیگر به آن طرف گوش طرف که همه برگشتند نگاه کردند و با خنده‌ای پیروزمندانه به یارو گفت:

  • داداش اکبر تو هم که اینجایی
  • من که اکبر نیستم چرا می‌زنی؟
  • اِ ببخشید من هم اصغر نیستم چرا زدی؟

طرف طوری مات موند چی بگه که حسابی کیف کردم. یارو که خیط شد و رفت به احمد گفتم:

  • ایول چطور این فکر به ذهنت رسید؟
  • از صبح که گفتی این کار رو می‌کنند تو ذهنم بود که نگذارم سر ما در بیاورند. دیدم بهترین راهش مقابله به مثله
  • Great
  • جان؟
  • یعنی بی‌نظیر بود
  • باز برای من کلاس گذاشتی؟
  • نه بابا دارم تمرین می‌کنم با لغات انگلیسی که بلدم هی یک چیزهایی بسازم. پیشنهاد ممتحنه است
  • بله؟ ممتحنه باز کیه؟
  • واااای احمد تو هم که همش دنبال سوتی گرفتنی. بابا همین خانم نظری اسمش ممتحنه است. یک مسخره‌بازی راه انداخت توی گروه که به اسم کوچیک صدا بزنیم من هم دیروز همین رو سوتی دادم جلوی بابام نزدیک بود بکشتم
  • ها ها ها حقته خب چرا دقت نمی‌کنی؟
  • ای بابا

بعد از کلاس‌های University رفتم خانه و باز نشستم پای Research تا شاید چیز جدیدی گیرم بیاید.

توضیحات این درس

=====================

[۱] ?‌How are you feeling: چه احساسی داری؟

Feeling: احساس کردن، حالت استمراری Feel به معنای حس کردن

=====================

[۲] Not too bad: خیلی بد نیستم

=====================

[۳] That’s good to hear: خوشحالم که می‌شنوم

Hear: شنیدن، گوش دادن.

=====================

[۴] My name is nane gol mammad: اسم من ننه گل ممد است

=====================

[۵] I picked it up from a popular Arabic name: من این [اسم] را از یک اسم محبوب عربی انتخاب کردم

Picked it up: این را انتخاب کردم. در اینجا it در وسط فعل دو کلمه‌ای pick up ظاهر می‌شود. چون …

Popular: محبوب

Arabic: عربی، برگرفته از Arab به معنی عرب.

=====================

[۶] It’s a beautiful name: این یک اسم زیبا است

Beautiful: زیبا، قشنگ

=====================

[۷] ?‌What is its meaning:‌ معنای این [اسم] چیست؟

Meaning: معنا، مفهوم

=====================

[۸] It means “my love” in Arabic: معنایش به عربی می‌شود «عشق من»

It means: معنایش این است، این‌طور معنی می‌دهد

Mean: در حالت فعل معنی دادن و منظور داشتن معنی می‌شود. ولی در حالت صفت به معنای میانگین است که در ریاضی استفاده می‌شود.

=====================

[۹] It makes me happy to hear that: شنیدن این [حرف] خوشحالم می‌کند

[۱۰] It’s a Persian name: این یک اسم ایرانی است

[۱۱] I didn’t know that: آن را نمی‌دانستم، خبر نداشتم

[۱۲] I’ll keep that in mind: این را در ذهنم نگه می‌دارم، به خاطر می‌سپارم، یادم می‌ماند

Keep: نگه داشتن، حفظ کردن

تلفظ‌های این درس

تلفظ آمریکن

تلفظ بریتیش

Skip to content