یکی از چالشهای جدی هر دانشآموزی قبل از کنکور و هر دانشجویی قبل از ادامه تحصیل انتخاب رشته از بین گزینههای آیندهدار و موفق است. هر کسی تلاش میکند بهترین گزینهها را پیدا کند و به سمت آن حرکت کند. ولی رازهایی در کار است که این انتخاب را بهینه و منطقی میکند و از برخورد احساسی جلوگیری خواهد کرد. در این مقاله این اشتباهات را با شما در میان میگذارم تا مراقب آنها باشید.
اصلا مگه داریم
یکی از اعتقادات من این است که رشتهٔ آیندهدار وجود ندارد. بلکه دانشجوی آیندهدار وجود دارد. این حرف را به این خاطر میزنم که فکر میکنم حتی بهترین نوابغ هم ممکن است مثل تسلا در فقر از دنیا بروند. تسلا دقیقا در حوزهای مطالعه میکرد که ادیسون فعالیت داشت و آنها در یک دوره زندگی میکردند. پس اینجا رشته نمیتواند عامل اساسی باشد و موفقیت ادیسون را باید به شکل دیگری تحلیل کرد. در ادامه یازده اشتباه مهلک در انتخاب رشتههای آیندهدار را به شما معرفی میکنم.
اشتباه اول) به روندها دل خوش نکنید
فرض کنید خبر بدهند که فردا صبح سر کوچه غذای نذری میدهند. به طور طبیعی همهٔ همسایهها میروند غذای نذری بگیرند و شلوغ میشود و شاید به دعوا و مرافعه هم برسد. این مثال کوچک را تعمیم بدهید به شرایط دانشگاهها تا دستتان بیاید چه میگویم.
اگر جستجو کنید هر سال فهرستی از پرتقاضاترین و پردرآمدترین رشتههای دانشگاهی معرفی میشود. رشتههایی که بیشترین درآمد را داشتهاند به نمایش درمیآیند و رشتههایی که آیندهدار هستند توسط کارشناسان مختلف قطار میشوند. اما مشکل این است که این فهرستها همان دردسر غذای نذری را ایجاد میکنند. بدین معنی که با شلوغ شدن جو حول یک سری رشتههای خاص، هجوم داوطلبان به سمت آن رشتهها آغاز میشود و در عمل ازدحام اولیهای شکل میگیرد. در نتیجه در مدت کوتاهی (شاید یکی دو سال) آن رشته اشباع میشود و حالا این همه متخصص باید با هم برای درآمدزایی رقابت سنگینی را تجربه کنند.
در واقع دنبال کردن این فهرستها و روندها یک اشتباه است و بیشتر گولزننده است تا مفید و موثر. زیرا معمولا هر روندی چند سال بیشتر دوام ندارد و تا شما مدرک دانشگاهی را بگیرید، ممکن است آن رشته از روندهای رو به رشد خارج شده باشد و شما بمانید و رشتهای که متقاضی ندارد. درست مشکلی که برای من بعد از گرفتن مدرک مهندسی نرمافزار پیش آمد و هیچ جا استخدام نمیشدم. چون این رشته از اولویتهای استخدامی خارج شده بود و رشتههای فناوری اطلاعات و ارتباطات جایگزین آن شده بودند.
اشتباه دوم) درآمد یک امر قطعی نیست
اگر رشته تحصیلی را به طمع درآمد خوب آن انتخاب کنید، ریسک بزرگی در انتظار شماست. برای مثال رشتههای علوم پزشکی در کشور ما معروف به درآمد بالا هستند. ولی در عمل بسیاری از پزشکان و کادر درمان از درآمد کم مینالند. آنها سالها زحمت کشیدهاند تا مدرک بگیرند ولی حالا بازار کار برای آنها ظرفیت فعالیت ندارد، یا سرمایهگذاری اولیه سنگینی برای تأسیس یک مطب یا داروخانه یا آزمایشگاه لازم است و در عمل رویاهای مربوط به این رشتهها محو میشوند و واقعیت تلخ جای آنها را میگیرد.
یکی از واقعیتهای دنیای کسبوکار این است که درآمد هیچ فعالیت اقتصادی قطعی نیست. درآمدها در گذر زمان کم و زیاد خواهند شد و گاهی یک بنگاه اقتصادی موفق با رکودهای سنگینی روبرو میشود که غیرقابل پیشبینی هستند. برای مثال بحران کرونا باعث شد بسیاری از رستورانهای موفق ورشکسته شوند و هیچ کس آن را نمیتوانست پیشبینی کند. پس تمرکز صرف بر درآمد یک اشتباه شناختی است که میتواند انتخاب رشته را به قهقرا ببرد.
اشتباه سوم) دنبال رویاهای والدین نباشید
یکی از اشتباهات اساسی بعضی افراد دنبال کردن رویاهای دیگران به ویژه والدین است. گاهی والدین سختگیر و مستبد هستند و تلاش میکنند نظر خود را به زور هم که شده به فرزندان تحمیل کنند. گاهی نیز فرزندان به جای تصمیم گرفتن به دنبال جلب نظر والدین هستند و هر چه آنها بگویند را گزینهٔ مناسب تلقی میکنند. این روشها همگی اشتباه هستند و معمولا نتیجه خوبی در بر ندارند.
اگر نتوانید رویاهای خود را شناسایی کنید، راه نجات این نیست که نظرات دیگران را دنبال کنید. زیرا انتخاب رشته یک امر احساسی نیست که با کارهای رمانتیک به نتیجه برسد و احتمال شکست شما با این روش تصمیمگیری خیلی بالا میرود. بهتر است وقت بگذارید و با کمک مشاورین رویاهای خودتان را پیدا کنید و همان را دنبال کنید تا تصمیمات بهتری برای زندگی بگیرید.
یکی از خطاهای رایج در این زمینه انتخاب رشته متناسب با علایق خانواده و در کنار آن ادامه دادن رشتهٔ مورد علاقه است. این روش در عمل نتوانسته موفقیت زیادی ایجاد کند و تداخل دو فعالیت باعث میشود دانشجو هم در رشته تحصیلی رسمی دچار افت تحصیلی شود و هم نتواند به علایق شخصی خود دست پیدا کند.
البته مراقب باشید دچار خودسری و خودشیفتگی نشوید و در مورد رشته مورد علاقه خود نظر کارشناسان را بخواهید. به کلی فراموش کردن نظر خانواده هم نمیتواند همیشه بهترین گزینه باشد و ممکن است در نگاه اول مشکلاتی از قبیل راه دور و هزینههای تحصیل و شرایط زندگی در محیط جدید را به درستی در نظر نگرفته باشید و بعدا به مشکل برخورد کنید.
اشتباه چهارم) رقابتهای بیحاصل را کنار بگذارید
بعضی از افراد در یک رقابت فامیلی یا دوستانه قرار میگیرند و انگار هر نوع موفقیتی که دیگران کسب کردند، آنها هم باید دنبال کنند. این نگاه هم آلوده به احساسات زودگذر است. این مشکل در بعضی خانوادهها به شکلی حاد مشاهده میشود. مثلا کل فامیل دکتر هستند و از فرزندان انتظار دارند آنها هم دکتر شوند. نمونههای طنزی از این رفتار دیده شده که یکی از فرزندان در رشته مهندسی دکترا گرفته و او را به عنوان دکتر نپذیرفتهاند و گفتهاند تو اگر استعداد داشتی پزشک میشدی.
حتی اگر اطرافیان شما در این رقابتها جدی هستند، شما این روند اشتباه را دنبال نکنید. چنین عقایدی تنها به فشارهای روانی بیحاصل به شما منتهی میشود و ممکن است یک عمر زندگی شما را تباه کند. زیرا به خاطر چشم و همچشمی وارد تلاشی طولانی شدهاید که نتیجهاش مطابق میل شما نیست و تنها باید آن را تحمل کنید.
غیرعادیترین رقابت در این زمینه مربوط به دوستانی است که خیلی صمیمی هستند. آنها فکر میکنند باید حتما رشته یکسانی را با هم بخوانند و زندگی را فدای دوستی کنند. این افراد در دانشگاه هم تلاش میکنند همه درسها را با هم پاس کنند و همه کلاسها را با هم شرکت کنند. یک اشتباه راهبردی که هیچ نشانی از توجه به استعداد و علاقه به تواناییهای شخصی در آن نیست و بیشتر به یک شوخی با زندگی شبیه است.
اشتباه پنجم) بالاترین گزینه بهترین نیست
یکی از خطاهای رایج توجه به نتایج کنکور است. داوطلب رتبههای کسب شده را بررسی میکند و پیش یک مشاور میرود و او نیز بر اساس روندهای جاری پیشنهاد میکند که کدام رشتهها احتمال قبولی بالایی دارند. این روش نیز بر مبنای غلطی بنا شده است.
برای مثال بسیاری از مشاورین در صورتی که رتبههای بالای کنکور را ببینند به داوطلب توصیه میکنند در بعضی رشتههای خاص پزشکی یا مهندسی وارد شود. این گزینهها بر اساس جداولی توصیه میشوند که رتبه را با رشتههای مختلف تطبیق میدهد. در عمل همان اشتباهی در این روش صورت میگیرد که بالاتر اشاره کردم. یعنی مرجع انتخاب میشود بهترین رشته ولی بهترین رشته آن است که بیشترین تقاضا را به علت توهمات به خود جلب کرده است.
برای درک بهتر مشکل به این نکته توجه کنید که ممکن است برای مثال یک فرد در زمینه ادبیات استعداد بالایی داشته باشد و علاقمند به این حوزه باشد. اگر این فرد رتبه اول کنکور شود و به مشاور بگوید قصد دارم در زمینه ادبیات ادامه تحصیل بدهم به احتمال زیاد مشاور سعی خواهد کرد او را منصرف کند. زیرا تصور مشاورین انتخاب رشته این است که باید برترین گزینههای دارای معروفیت را به مراجعین پیشنهاد دهند تا بتوانند ارزش کار خود را اثبات کنند. ولی این بهترین کار ممکن نیست. به قولی هر چیزی که سرش دعوا باشد ارزش ندارد.
اشتباه ششم) تعصب بر دانشگاههای برتر
یکی از تصورات عمومی این است که اگر در یکی از دانشگاههای برتر کشور تحصیل کنید، قطعا به موفقیت و رشد چشمگیری میرسید. واقعیت این است که سرفصل ارائه شده در دانشگاههای مختلف کشور یکسان است. گر چه اساتید هیئت علمی در بعضی دانشگاههای شاخص کشور تواناییهای بیشتری دارند، یا دانشگاههای برتر امکانات آزمایشگاهی بهتری دارند، ولی صرف انتخاب رشته برای مدرک گرفتن از یک دانشگاه با شهرت بالا انتخاب منطقیای نیست.
در واقع این دانشجویان هستند که کیفیت آموزشی را تعیین میکنند و اگر در بهترین دانشگاه دنیا هم تحصیل کنید ولی حرفهای عمل نکنید، موفقیتی در کار نخواهد بود. فکر نکنید اگر یک رشته که به آن علاقه ندارید را در یک دانشگاه مهم بخوانید، حتما در زندگی موفق خواهید شد. این توهمی بیش نیست.
ولی اگر در یک دانشگاه کمتر مشهور قبول شوید و خوب درس بخوانید، احتمال موفقیت شما خیلی بیشتر است. به ویژه آن که امروزه با در دسترس بودن اینترنت و امکانات ارتباطی گسترده به خوبی میتوانید با بهترین اساتید و دانشجویان ارتباط بگیرید و موجبات رشد خود را فراهم کنید.
اشتباه هفتم) تعصب بر رشتههای خاص
تعصب از عواملی است که چشم انسان را کور میکند و نمیگذارد گزینههای دیگر را ببیند. تعصب داشتن بر یک رشته دانشگاهی خاص نیز از همین قانون تبعیت میکند. زیرا دانشجویی که تنها میخواهد به یک رشته خاص فکر کند و حاضر نیست رشتهای غیر از آن را دنبال کند، خود را به دردسر انداخته است.
اگر به جزئیات رشتههای دانشگاهی نگاه کنید متوجه خواهید شد که همپوشانی بالایی در بین بسیاری از رشتههای دانشگاهی وجود دارد. بدین ترتیب اگر در یک رشته خاص قبول نشوید میتوانید در یک رشته همرده آن تلاش کنید و مسیر خود را ادامه دهید. لجبازی کردن برای حضور در یک رشته به خصوص به جز در موارد خاص نمیتواند منطقی باشد. زیرا این دلبستگیها گاهی با ورود به دانشگاه و مشاهده واقعیت آن رشته از بین میرود و دانشجو متوجه میشود رویاهایی که برای خودش سرهم کرده بود اصلا واقعیت ندارند.
برای مثال فرض کنید یک دانشجو به رشتهای علاقه دارد که تنها دانشگاههای بسیار دور از محل سکونت او ارائه میکنند. در نتیجه اگر قبول شود باید گزینههای طاقتفرسایی از قبیل زندگی خوابگاهی را تحمل کند. ولی رشته مشابهی در دانشگاه نزدیک وجود دارد و با این انتخاب او میتواند بدون نگرانی به اهداف خود نزدیک شود.
متأسفانه گاهی این تعصب ریشه در احساسات سطحی دارد. مثلا شخص فکر میکند تنها با موفقیت در این رشته میتواند به آیندهای درخشان دست پیدا کند در حالی که این خیالی خام بیش نیست. حتی گاهی به داشتن استعداد برای موفقیت در مطالعات یک رشته دانشگاهی توجه نمیشود و تنها بر اساس علاقه رشته انتخاب میشود که این نیز اشتباه بزرگ دیگری است. آیا میتوان تصور کرد کسی که استعداد ریاضی خوبی ندارد و در تفکر منطقی ضعیف است، بتواند در رشتههای مهندسی پیشرفت قابل توجهی داشته باشد؟ منطقی است که بگوییم نه و به چنین فردی توصیه کنیم رشتههایی را انتخاب کند که گزینههایی متناسب با استعداد او باشند.
اشتباه هشتم) مشورت با شکستخوردهها
افراد شکست خورده معمولا سعی میکنند دیگران را از کاری که خود نتوانستهاند انجام دهند، مأیوس کنند. آنها فکر میکنند چون شکست خوردهاند، دیگران هم شکست خواهند خورد. درست مثل کسانی که یک عمر شغل اداری داشتند و به جوانها توصیه میکنند دنبال کار آزاد نروید و آب باریکه استخدامی را از دست ندهید.
گاهی این افراد شکست خورده کسانی هستند که برای ما محترم هستند. ممکن است از بزرگترهای فامیل باشند یا دوستانی باشند که برای ما ارزشمند هستند. ولی نصایح منفیبافانهای به ما میکنند که بیشتر ما را از رسیدن به اهداف زندگی دور میکند. در این موارد دقت کنید. زیرا لازم است گاهی اصلا با این قبیل آشنایان مشورت نکنید. زیرا آنها بعدا گله خواهند کرد که فلانی با ما مشورت کرد ولی به حرف ما گوش نداد.
بهتر است در مورد انتخاب رشته با کسانی مشورت کنیم که در آن رشته موفق شدهاند و سوابق عملی مفیدی دارند. آنها عمق کسب و کار در آن رشته را بهتر میدانند و گزینههای بهتری معرفی میکنند تا مسیر رشد در آن رشته را بهتر بشناسیم.
اشتباه نهم) فرار از سربازی
متأسفانه این گزینه نیز واقعیت دارد. بعضی از افراد اصولا برای دانشگاه ساخته نشدهاند و تنها برای این که سربازی رفتن را به تأخیر بیندازند به سراغ دانشگاه میروند. به نظر من هم با توجه به این که سربازی رفتن با مدرک کمتر از دانشگاه سخت است، بهتر است این افراد یک مدرک کاردانی بگیرند و بعد وارد دنیای سربازی و بعد هم زندگی واقعی شوند. بدین ترتیب نه مزایای دانشگاه را از دست دادهاند و نه سربازی خیلی دشواری را تجربه خواهند کرد.
از سویی بعضی دانشجویان با تکمیل مدرک کارشناسی و برای فرار از سربازی رفتن به سراغ ادامه تحصیل و گرفتن مدرک ارشد یا دکتری میروند. این کار نیز منطقی نیست. در عمل سربازی رفتن با مدرک کارشناسی یا ارشد یا دکتری تفاوت خاصی ندارد و این همه وقت تلف کردن برای آن با عقل سازگار نیست. حتی مواردی سراغ دارم که شخص بعد از گرفتن مدرک دکترا دنبال راهی برای معافیت پزشکی بود تا به هر شکل ممکن اصلا به سربازی نرود.
اشتباه دهم) احتمال کاریابی بهتر
این اشتباه هم ریشه در شناخت نادرست از بازار کار دارد. بعضی افراد فکر میکنند اگر ادامه تحصیل دهند حتما موقعیت شغلی مناسبتری کسب خواهند کرد. در نتیجه به جای تلاش برای ورود به بازار کار، سعی میکنند ادامه تحصیل دهند و با بیشتر درس خواندن در مقاطع کارشناسی ارشد، دکتری و غیره شانس جذب شدن به بازار کار را افزایش دهند. این خطا به ویژه در برخی رشتههای دانشگاهی بیشتر مشاهده میشود. زیرا در این رشتهها این تلقی وجود دارد که تا مدرک دانشگاهی سطح بالایی نداشته باشید، هیچ کارفرمایی شما را استخدام نخواهد کرد.
در دنیای واقعی اصلا این طور نیست. به عنوان مثال بررسیهای اخیر در بازار کار ایران نشان داده است که بیش از ۴۰ درصد کارفرمایان در آگهیهای استخدامی، مدرک تحصیلی را ذکر نمیکنند و به آن اهمیتی نمیدهند. در حقیقت کارفرمایان بیشتر به دنبال کسانی هستند که کار کردن بلد باشند و معتقدند مدرک تحصیلی نمیتواند این نیاز را برآورده کند. چه بسا افرادی که مدرک تحصیلی بالایی دارند ولی حتی یک ساعت تجربه کاری ندارند و نیروی کاری توانمندی نیستند.
عملا این تفکر همان مدرکگرایی است. یعنی اهمیت دادن به مدرک تحصیلی بیش از دیگر عوامل که کار درستی نیست. مثال نقض این تفکر افراد موفق بسیاری هستند که در زمینهای غیر از رشته تحصیلی خود فعالیت دارند. آنها برای کار یاد گرفتن وقت گذاشتهاند و باتجربه و حرفهای شدهاند و دیگر کسی نمیپرسد چرا مدرک تحصیلی مرتبط ندارید یا چرا حداقل مدرک تحصیلی شما کارشناسی ارشد یا دکترا نیست.
اشتباه یازدهم) شانس و تقدیر
انسانهای موفق آیندهٔ خود را به شانس واگذار نمیکنند. این انسانها شانس را چیزی تصادفی که از آسمان میرسد نمیدانند و برای شانس آوردن برنامهریزی میکنند. اگر مقالهٔ «چطور بیشتر شانس بیاوریم؟» را بخوانید بهتر متوجه منظورم میشوید.
وابسته کردن انتخاب رشته به شانس، تقدیر، استخاره، رویاهای شبانه و امثال آن اشتباهی مهلک است. خداوند به شما عقل و منطق داده و امکان جستجو و بررسی برای شما فراهم است. پس به جای تکیه کردن بر روشهایی که امکان بررسی منطقی ندارند، بهتر است راه تحقیق و مطالعه را در پیش بگیرید و گزینههای مناسب خود را بر اساس عقلانیت و استدلال انتخاب کنید.
گاهی استفاده از این رویکرد به علت تنبلی یا عجله است. یعنی فرد ترجیح میدهد به جای وقت گذاشتن و خسته شدن در مسیر پیدا کردن راه درست و منطقی، با توسل به این روشها به سرعت به یک نتیجه برسد و کار را تمام کند. قطعا بهتر است باحوصله باشید و برای انتخاب رشته مناسب وقت بگذارید و عمری در مسیری با آرامش ذهنی حرکت کنید، تا این که عجله کنید و عمری از انتخاب خود متأسف باشید.
سخن پایانی
همانطور که متوجه شدید، موارد بسیاری وجود دارند که میتوانند موجب شوند در انتخاب یک رشته دچار اشتباه شوید. انتخاب رشته به خودی خود جزئیات بسیاری دارد ولی افتادن در دام خطاهای شناختی مختلف میتواند فرد را به سمت دنبال کردن رویایی سوق دهد که آیندهٔ پرچالش و استرسی برای او ایجاد کند. با دور شدن از گزینههای غلط میتوانید بهتر مسیر درست را شناسایی کنید و در راه موفقیت گام بردارید. پس انتخاب یک رشته برای ساختن آینده را جدی بگیرید و آن را به شانس یا تقدیر واگذار نکنید.
مقالات بیشتر برای شما:
مقایسه ایران با خارج
یکی از مقایسههای دائمی که در ذهن دانشجویان مطرح میشود، مقایسه کیفیت دانشگاههای داخل و خارج است. بسیاری از دانشجویان فکر میکنند بهترین دانشگاههای دنیا در خارج از کشور قرار دارند و اساتید آنها خیلی بهترند و همه چیز کیفیتی عالی و مثالزدنی دارد.
معرفی کتاب فرمول
در کتاب فرمول با حقایق انکارناپذیری مواجه میشوید که به درک مکانیزم موفقیت در دنیای امروز کمک شایانی میکند.
مغزتو شارژ کن!
به طور طبیعی هر وقت گرسنه شوید به راحتی میفهمید. چون پیچ و تاب معده به راحتی به شما میفهماند گرسنهاید. اما اگر ذهنتان را گرسنه گذاشته باشید معمولا احساس خاصی ندارید. وقتی میفهمید که سالها بگذرد و ناگهان در مواجهه با افرادی داناتر از خودتان خواهید فهمید چیزی بلد نیستید. راه حل این یکی ساده است: هر روز بخوانید و بیاموزید. آسان است و در دراز مدت بسیار موثر خواهد بود.
معمای رشتهی دانشگاهی پولساز
انتخاب رشته یک انتخاب سرنوشتساز است و دانستن نکات مهم آن تاثیر بهسزایی در موفقیت آینده دارد
غلبه بر ضعفها یا تقویت قوتها؟
باید بدانیم که ضعفها مهمتر هستند یا قوتها تا استراتژی توانمندسازی درستی بنا کنیم…
مجموعه مقالات سواد رسانه
مقالات دربارهٔ سواد رسانه را اینجا بخوانید