logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 
خانه » فردوسی بزرگ قهرمان زبان پارسی

فردوسی بزرگ قهرمان زبان پارسی

فردوسی توسی بزرگ‌مردی است که هویت ملی ایرانی خود را به هنر و بینش عمیق او وابسته‌ایم. این سخنی به گزافه نیست و عمق این جمله را با این نقل تاریخی بهتر می‌توانید درک کنید. مشهور است که از سیاستمدار بزرگ عرب، «جمال عبدالناصر» پرسیدند چرا برخی کشورهای عربی زبان خود را به انگلیسی و فرانسه تغییر دادند؟ او پاسخ داد «چون ما فردوسی نداشتیم که برای ما شاهنامه بسراید».

زبان فارسی که امروزه به آن گفتگو می‌کنیم در اثر نگهبانی شخصیتی ارجمند چون حکیم ابوالقاسم فردوسی به یادگار ماند و در اثر تحولات بسیار تاریخی، چنان که او به درستی پیش‌بینی کرده بود، از صدمات مصون ماند. اکنون بیش از هزار سال از سرایش شاهنامه گذشته است و این میراث فرهنگی ارزشمند همچنان در قلب ایرانیان و دوست‌داران زبان پارسی در سراسر جهان جای دارد.

فردوسی بزرگ

چرا فردوسی بسیار مهم است؟

به نظر من فردوسی دارای ویژگی‌های متمایز و منحصر‌به‌فردی است که دیگر شاعران عصر او نداشتند و در عصرهای بعد هم این ویژگی‌ها یکتا باقی ماند. در دوران او شاعران بزرگ به هویت ملی توجهی نداشتند و اشعار را با مضامین عاشقانه، حکمی و عرفانی و نیز مدح و ثنای پادشاهان می‌سرودند. فردوسی نخستین شاعری بود که به زنده کردن هویت ایرانی همت گماشت و تا کنون نیز هیچ شاعری به گرد پای او نرسیده است.

حکیم فردوسی به جای دنیاطلبی و کنج عافیت‌نشینی که سکهٔ رایج دوران بود، دست به کار عظیم فرهنگی سرایش شاهنامه زد و عمر و دارایی خویش را سرمایهٔ این حرکت قرار داد. او در طی سال‌هایی که شاهنامه را می‌سرود، از سرمایه پدری خویش استفاده کرد و به دنبال گرفتن دستمزد و صله از پادشاهان نبود. از این جهت می‌توان او را با نویسندهٔ بزرگ روس، تولستوی مقایسه کرد. او برای پایان سرایش شاهنامه نیز برای عمران سرزمین پدری خویش از سلطان محمود عزنوی وعدهٔ صله گرفت که در نهایت با سعایت اطرافیان و بدگمان کردن سلطان، به او داده نشد. او از خاندانی ثروتمند بود و در ابتدای سرایش شاهنامه ثروت و دارایی قابل توجهی داشت. ولی در طی سالیان سرودن شاهنامه به تدریج فقیر و تنگدست شد. اما هیچ گاه از شرافت خویش دست نکشید.

فردوسی در عصری به سرایش شاهنامه اقدام کرد که سلطهٔ زبان عربی بر فرهنگ ایرانی سایه افکنده بود و او با بهره‌گیری از توان ادبی شگفت خود، پارسی سره و قدرت آن را به معرض نمایش گذاشت و ایرانیان نیز به سرعت این اثر شگفت را در آغوش کشیدند و هیچ گاه نگذاشتند گرد فراموشی بر دامان شاهنامه بنشیند. ابهتی که شاهنامه در دل ایرانیان از فرهنگ باستانی ترسیم می‌کند، چنان قدرتمند است که گرد فراموشی و کهنگی بر آن نمی‌نشیند.

تندیس فردوسی

ویژگی دیگر و بسیار ارزشمند فردوسی، اخلاقی بودن اثر اوست. در این اثر سراسر نیکی و خوبی است که ستایش می‌شود و بی‌خردی و بیداد است که نکوهش می‌گردد. فردوسی به جای این که تنها اثری زیبا بیافریند، به مخاطبینش درس زندگی می‌دهد و آنان را به خیرخواهی و دلاوری و فداکاری دعوت می‌کند.

وجه ارجمند دیگر فردوسی این است که اگر نبود، ادبیات فارسی رشد نمی‌کرد و در حقیقت بزرگانی چون خیام، مولوی و حافظ و دیگران همگی وامدار او هستند. او چنان عظمتی برای زبان فارسی ایجاد کرد که هیچ کس نتوانست آن را از صحنهٔ روزگار محو کند. چنان که شاهدیم، استعمارگران در قرن‌های گذشته تلاش بسیاری کردند تا زبان خود را جایگزین فارسی کنند ولی هیچ گاه موفق نشدند.

دیگر نکتهٔ مهم دربارهٔ فردوسی که کمتر بدان توجه می‌شود این است که با سرودن شاهنامه در واقع توانست فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام  پیوند دهد. این کار حکیمانه چنان خردمندانه انجام گرفت که نسل‌های پس از او همچنان از نفوذ کلام فردوسی بهره‌مند هستند و هویت ملی ایرانیان به شدت وامدار شاهنامهٔ فردوسی است.

فردوسی بنیادی‌ترین مؤلفهٔ فرهنگی یعنی زبان را پاسداری کرد و از این روست که بسیاری کشورهای همسایهٔ ایران زمین امروزه با خط یا زبانی بیگانه سخن می‌گویند و می‌نویسند. اما ایران هنوز مهد زبان پارسی باقی مانده است. حقیقت این است که زبان پارسی ریشهٔ هویت ملی ماست که اقوام گوناگون را در لوای خود به یکدیگر پیوند می‌دهد و فردوسی را به حق باید کارگردان کاردان این نمایش فرهنگی عظیم دانست.

فردوسی اثر آیدین سلسبیلی
فردوسی اثر آیدین سلسبیلی

شاهنامه

شاهنامه داستان‌های حماسی از احوالات، پیروزی‌ها، نبردها و شکست‌ها و دلاوری‌های ایرانیان است که با بیانی فوق‌العاده سروده شده است. در این اثر تا حد امکان از استفاده از واژه‌های عربی پرهیز شده است که وجه متمایز ادبی این اثر در عصر سرایش آن تا کنون است. چنان که برخی متخصصین تعداد واژگان عربی در شاهنامه نزدیک به ۷۲۶ مورد دانسته‌اند که به نسبت حجم شاهنامه بسیار اندک است.

شاهنامه نزدیک به ۵۰ هزار بیت دارد و ۳۰ سال از عمر ارزشمند فردوسی توسی صرف سرایش آن گردید. بررسی‌های تاریخی شروع سرایش شاهنامه را حدود سی سالگی فردوسی تخمین می‌زنند و پایان ویرایش شاهنامه نیز به ۷۱ سالگی فردوسی برمی‌گردد.

تصحیحات مختلفی از این اثر تا کنون به بازار ادب و سخن عرضه شده است و نسخه‌های خطی شاهنامه از آثار گران‌بهای فرهنگی موزه‌های سراسر جهان هستند.

برگی از شاهنامهٔ شاه طهماسب

برگی از شاهنامه شاه طهماسبی متعلق به سده ۱۰ قمری که در جمع ۱۰ اثر گرانقیمت هنری جهان قرار دارد

دردسرهای فردوسی

فردوسی نیز چون هر شخصیت بزرگی با دشواری‌های بسیاری در حیات خویش روبرو شد. شاید کم‌اهمیت‌ترین آن از دست دادن تدریجی ثروت خانوادگی او بود که بر سر سرایش شاهنامه به تدریج از کف او خارج شد.

احتمالا بزرگ‌ترین دردسرهای فردوسی از به تخت نشستن سلطان محمود غزنوی شروع شد. سلطان محمود غزنوی شخصیتی جبار و متعصب داشت. از سویی سلطان محمود  سنی مذهب بود و شیعه بودن فردوسی می‌توانست دردسرهای بسیاری برایش ایجاد کند. اگر قدرت شگفت کلام فردوسی نبود و این سلطان ترک‌زبان به شاهنامه علاقمند نمی‌شد، قطعا اجازه نمی‌داد زبان پارسی در دربار او چنین مطرح شود. در تاریخ نقل شده که سلطان محمود گفته است: «من این داستان‌ها را بارها شنیده‌ام اما سروده‌های فردوسی چیز دیگری است».

او به فردوسی وعدهٔ ۶۰ هزار دینار طلا داد تا شاهنامه به نام او شود. فردوسی نیز به امید حمایت سلطان که می‌توانست به کلی او و اثر او را به باد تاراج دهد، و به امید حمایت سلطان از تکمیل شاهنامه و بازسازی سرزمین پدری با این صله و برای حفاظت از شاهنامه، دست به کار ویرایش جدیدی از شاهنامه شد و بخش‌هایی به آن افزود و در آن در مواردی به اندرز و مدح سلطان محمود اقدام کرد.

اما پس از پایان کار سلطان محمود در اثر بدگویی‌های اطرافیان از فردوسی، و به ویژه نسبت به مذهب شیعی او، فردوسی را طرد کرد. به جز بهانهٔ شیعه بودن، دشمن شمردن ترکان در شاهنامه بهانه به دست سلطان محمود داد و تنها ۶ هزار دینار یعنی یک دهم صلهٔ وعده شده را به او داد.

فردوسی از این اقدام رنجید و بدون دریافت صله به ملک پدری بازگشت. گفته‌اند هجویاتی نیز در ذم سلطان محمود سرود که اصالت آن مورد شک است. پس از مدتی سلطان محمود از کرده‌ پشیمان شد و صلهٔ اصلی را به نزد او فرستاد. اما ماموران سلطان وقتی رسیدند که فردوسی دار فانی را وداع گفته بود و دختر غیرتمند او نیز از گرفتن آن سر باز زد و صله را برگرداند.

گفته‌اند که در تشییع جنازهٔ فردوسی نیز تنها دخترش شرکت داشته است و غریبانه او را به خاک سپرده است. چنان که مشهور است واعظ شهر به دلیل شیعه بودن فردوسی، مانع از خاک‌سپاری پیکر او در گورستان مسلمانان شده و به ناچار او را در باغ شخصی خودش در شهر تابران توس نزدیک به دروازهٔ شرقی رَزان به خاک سپردند.

مقبرهٔ فردوسی پس از مرگ هم از آسیب‌ها در امان نبود و بارها آرامگاه وی تخریب شد و از نو ساخته شد.

سنگ مزار فردوسی
سنگ مزار فردوسی

پیشگویی شگفت فردوسی

پیش‌بینی فردوسی دربارهٔ شاهنامه کاملا درست از آب درآمده است و با گذشت بیش از ۱۰۰۰ سال همچنان این اثر بر تارک ادبیات ایران می‌درخشد. او در این پیش‌گویی چنین سروده است:

بناهای  آباد   گردد  خراب –

پی افکندم از نظم کاخی بلند –

بسی رنج بردم در این سال سی –

بر این نامه بر سال‌ها بگذرد –

همه داستانم در او حکمت است –

بدین داستان درّه بارم همی –

کنون خانه‌ام دین و دانش بود –

 ز  بارانُ  وَز  تابش  آفتاب

 که از باد و باران نیابد گزند

 عجم زنده کردم بدین پارسی

 همی داند آن کس که دارد خرد

 برای خرد پیشگان عبرت است

 به سنگ اندرون لاله کارم همی

 که مغز سخن ز آفرینش بود

مقبرهٔ فردوسی در توس
مقبرهٔ فردوسی در توس

تأثیر جهانی فردوسی

تقریبا همگی آثار حماسی پس از فردوسی در ادب پارسی زیر نفوذ شاهنامه هستند.

شاعران و ادیبان فراوانی منجمله سعدی، قاآنی، سنایی غزنوی، مسعود سعد سلمان، ناصر خسرو، مولوی و بزرگان بسیار دیگری در سبک خود از شاهنامه وام گرفته‌اند.

پس از انقلاب مشروطه و برگزاری هزارهٔ فردوسی در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی، توجه خاورشناسان به شاهنامه افزایش پیدا کرد.

ترجمه‌های بسیاری از شاهنامه همراه با پژوهش‌ها و نسخ مختلفی از آن در سراسر دنیا به چاپ رسیده است و او را به چهره‌ای بین‌المللی تبدیل کرده است.

چهره‌ای که به روشنی ایرانی است و هیچ کشوری تا کنون نتوانسته است آن را به هیچ شکلی به نفع خود مصادره کند.

مجسمهٔ فردوسی در کنار مقبره
مجسمهٔ فردوسی در کنار مقبره

نقالی و شاهنامه‌خوانی

هنر نقالی قبل از سرایش شاهنامه نیز وجود داشته است و جالب آن که همسر فردوسی نیز به این هنر آشنا بوده است. فردوسی در ابتدای داستان بیژن و منیژه به داستان‌سرا بودن همسر خویش اشاره می‌کند.

بدان سرو بن گفتم ای ماهروی  —  یکی داستان امشبم بازگوی

که دل گیرد از مهر او فر و مهر  —  بدو اندرون خیره ماند سپهر

پس از سرایش شاهنامه، نقالان علاوه بر داستان‌های گذشتگان به خواندن حماسه‌های شاهنامه روی آوردند و این اثر شگفت به سرعت در سراسر ایران‌زمین پراکنده شد و مایهٔ استحکام زبان پارسی و مقاومت آن در برابر طوفان حوادث گوناگون دوران شد. گفته‌اند که نخستین نقالان شاهنامه، خود فردوسی و همسرش بوده‌اند.

   مردم با اشتیاق به حکایت‌های شاهنامه گوش می‌دادند و بسیاری از خانواده‌ها فرزندان خود را با اسامی قهرمانان شاهنامه، نامگذاری می‌کردند. روندی که همچنان باقی است و دلالت بر موفقیت شگفت‌آور فردوسی در عرصهٔ فرهنگ دارد.

   تمایز حماسه‌های فردوسی با آثار دیگر شعرایی که در نقالی‌ها خوانده می‌شد باعث شد به تدریج نقالان شاهنامه‌خوان از دیگر نقالان متمایز شوند و با همراه داشتن پرده‌های بزرگی از داستان‌های شاهنامه، به ارائه در قهوه‌خانه‌ها و کوچه و بازار بپردازند. خوب است بدانید ثبت جهانی نقالی با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی و بنیاد فردوسی انجام گرفته است. این هنر در ششمین اجلاس میراث معنوی ناملموس یونسکو در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱ ثبت جهانی شد.

 

پرده نقالی
پرده نقالی

فردوسی الگوی ارزشمند توانمندسازی

فردوسی بزرگ سه دهه از عمر خویش را صرف کرد تا بزرگ‌ترین پروژه توانمندسازی ایرانیان را پایه‌گذاری کند. بازگرداندن هویت اصیل ایرانی که دستخوش تحولات زمان بود، و بیم آن بود که در سایهٔ فرهنگ عرب رو به فراموشی رود. شاهنامه شاهکاری بود که حکیم ابوالقاسم فردوسی را به پدیده‌ای اعجاب‌انگیز در عرصه فعالیت‌های فرهنگی نه تنها در این مرز و بوم بلکه در سطح بین‌المللی تبدیل کرده است.

یکم بهمن در تقویم به زادروز این شخصیت بی‌همتا اختصاص یافته اما این روزها هر روز بیشتر از پیش از او دور می‌شویم. گر چه خوشبختانه رویکردهایی برای پالایش زبان فارسی هم در جریان است. اما نکته مهمی که کمتر بدان توجه می‌شود، فرآیند طولانی فعالیت اوست که حاکی از عمق انگیزه و تعهدی است که فردوسی به اصلاحات ساختاری از خود نشان داده است.

   امروزه اگر به دانشجویان بگوییم ده سال زمان صرف کنید تا به یک متخصص بی‌همتا در زمینه خود تبدیل شوید، با چشم‌هایی بهت‌زده و دهانی باز مواجه می‌شویم و کمتر کسی را می‌یابیم که برای کاری جدی مایل به اختصاص وقت زیادی باشد. اما توانمندسازی امری پیچیده و فرآیندی پیوسته است. اگر به دنبال راهکارهای دور زدن آن هستید، بهتر است رهایش کنید و به دنبال جاه‌طلبی و آرزوهای بزرگ نباشید.

   معمولا افرادی که حاضر نیستند برای موفقیت ده سال زمان بگذارند، همان کسانی هستند که چند دهه از زندگی خود را هدر داده و در نهایت متوجه می‌شوند اگر آن ده سال را سرمایه‌گذاری کرده بودند، تا به حال چند بار به موفقیت‌های ارزشمندی دست یافته بودند.

مراقب فریب زمان باشید. همین الان شروع کنید خیلی بهتر است. از حکیم ابوالقاسم فردوسی الگو بگیرید.

سردیس فردوسی
سردیس فردوسی

پی‌نوشت

این مقاله به بهانه‌ی ۲۵ اردیبهشت که به نام «روز بزرگداشت فردوسی» نامگذاری شده است، نوشته شد. 

سابقهٔ نگارش این نوشته:

نگارش اولیه: ۱۴۰۰/۰۲/۲۵

بازنویسی: ۱۴۰۱/۱۱/۰۳

بازنویسی دوم: ۱۴۰۲/۰۲/۲۷

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content