logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

خانه » غلبه بر ضعف‌‌ها یا تقویت قوت‌ها؟

غلبه بر ضعف‌‌ها یا تقویت قوت‌ها؟

برای طراحی استراتژی توانمندسازی خود چگونه عمل می‌کنید؟ به ضعف‌ها توجه بیشتری دارید یا قوت‌ها؟ به بیان دیگر بیشتر نگران نقاط ضعفی هستید که از برملا شدن آنها نگرانید یا به نقاط قوت خود  که می‌تواند مایه سربلندی باشد اهمیت می‌دهید؟ فکر می‌کنید ناتوانی‌ها بیشتر ارزش رسیدگی دارند یا استعدادها؟ این سوال بر خلاف ظاهر عادی آن عمیق و پاسخ به آن بسیار تاثیرگذار است. اگر به نقاط ضعف بپردازید پس از مدتی آنها را بسیار کمرنگ یا برطرف خواهید کرد و خیال خود را راحت خواهید کرد. اما اگر به نقاط قوت بپردازید، با این امتیاز به پیش خواهید رفت که فاصله توانمندی‌های خود را با دیگران افزایش می‌دهید. اما کدام یک اولویت دارند؟ طبعا نمی‌توانید همزمان هم نقاط ضعف خود را از بین ببرید و هم به تقویت استعدادها و توانمندی‌های برتر خود بپردازید. پس راه حل چیست؟

   با بیشتر دانشجویانی که صحبت کردم به دنبال رفع نقاط ضعف خود بودند. آنها فکر می‌کردند با اصلاح نقاط ضعف به جایگاه بهتری دست پیدا می‌کنند و می‌توانند در جامعه موفق‌تر باشند. آنها در مقایسه خود با دیگران معمولا به نقاط ضعف خود توجه می‌کنند و خود را با نقاط قوت دیگران می‌سنجند. آنها از دیدن دیگران در توانایی‌هایی که خود در آن ضعف دارند دچار حس ناراحتی می‌شوند و نمی‌توانند خود را با داشتن نقاط ضعف بپذیرند. خطایی آشکار که ریشه در کمبود اعتماد به نفس و خودباوری دارد. شاید این جوانان هنوز هنر خودشان بودن را نیاموخته‌اند.

   مشکل این است که آنها از توجه به نقاط قوت خود بازمانده‌اند. در واقع فراموش کردن توجه به نقاط قوت به معنی فراموش کردن قابلیت‌هایی است که در صورت پرداختن به آنها می‌توانید با سرعت بیشتری رشد کنید و به مراتب بالاتری برسید. برای مثال اگر یک میمون تلاش کند شناگر موفقی شود به نتیجه جالبی دست نخواهد یافت. ولی اگر بر بندبازی تمرکز کند به پیشرفت‌های فوق‌العاده‌ای دست می‌یابد. در واقع نقاط قوت هستند که شما را برجسته می‌سازند و باید به آن‌ها بیشتر توجه کنید.

 

مگر بزرگان بی‌نقص هستند؟

اگر به زندگی افراد موفق نگاه کنید آنها در همه چیز موفق نیستند و چنین نیست که نقطه ضعفی نداشته باشند. ولی آنها در یک نکته بسیار خوب هستند و در نتیجه تفاوت قابل توجهی با دیگران دارند و در قضاوت کلی امتیازات بالاتری کسب می‌کنند. حتی آلبرت اینشتین که از بزرگ‌ترین دانشمندان عصر ماست، تنها در حوزه فیزیک و نوازندگی ویولون استعداد بالایی داشت و در بسیاری زمینه‌ها حتی از افراد معمولی پایین‌تر بود. جهان او را به نقاط قوتش می‌شناسد و به نقاط ضعف او کاری ندارد.

   اگر به زندگی بزرگان نگاه کنیم هم در کنار استعدادهای برتر آنها که در اوج است، نقاط ضعف بسیاری را می‌توانیم ببینیم. در واقع هیچ انسانی کامل نیست و نکته علمی مهم دیگر این است که انسان‌ها ویژگی‌های بسیاری دارند. به طور متوسط می‌توانید چیزی بیش از ۱۰۰ ویژگی برای هر انسانی بشمارید که در تعداد بسیاری متوسط یا ضعیف است و تنها در چند مورد خاص می‌تواند برجسته باشد. پس بهتر است به جای ده‌ها نقطه ضعف خود بر چند مورد معدود از استعدادها تمرکز کنیم.

   این اشتباه در بین دانشجویان بسیار مشاهده می‌شود. آن‌ها به جای تمرکز بر رشته و درس‌هایی که در آن قوی هستند، به سراغ درس‌ها و مهارت‌هایی می‌روند که در آن استعدادی ندارند و در عمل وقت و انرژی خود را به هدر می‌دهند. آن‌ها نگران قضاوت دیگران هستند و ناخواسته خود را در شرایطی دشوار قرار می‌دهند. شرایطی که تمرکز آن‌ها برای پیشرفت را مختل می‌کند و به جای فعالیت‌های مثمر ثمر بر فعالیت‌هایی پوچ و بی‌خاصیت وقت صرف می‌کنند.

   در حالی که دانشجویان برتر بر مهارت‌های کلیدی تمرکز کرده و استعداد خود را در آن مسیر به حرکت درمی‌آورند. در نتیجه می‌توانند نتایج قوی‌تر و برجسته‌تری را بدست بیاورند.

 

۵ نقطه قوت کلیدی

یکی از نکاتی که در زندگی امروزی بسیار ارزشمند است این نکته است که محققین دریافته‌اند که هر انسانی حدود ۵ نقطه قوت کلیدی دارد. این نقاط کلیدی بر اساس برخی پژوهش‌ها از جمله مطالعه تام راث شناسایی شده‌اند که در کتاب «۵ نقطه قوت خود را بشناسید» جزئیات آن را می‌توانید بررسی کنید.

   با شناسایی و تقویت این پنج توانایی کلیدی خود می‌توانید یک استعداد خارق‌العاده به نظر برسید. زیرا موفقیت بسته به مواردی است که در آن توانا هستید، هر چند نقاط ضعفی نیز باقی مانده باشد. زیرا قضاوت جامعه بر اساس توانایی‌ها است و به طور طبیعی به نقاط ضعف کاری ندارد.

   نکته مهمی که ارزش بسیاری دارد این است که رفع نقاط ضعف حداکثر شما را به یک انسان معمولی تبدیل خواهد کرد ولی تقویت نقاط قوت باعث اوج گرفتن شما می‌شود. اگر به زندگی افراد موفق نگاه کنید آنها در همه چیز موفق نیستند و چنین نیست که نقطه ضعفی نداشته باشند. ولی آنها در یک نکته بسیار خوب هستند و در نتیجه تفاوت قابل توجهی با دیگران دارند و در قضاوت کلی امتیازات بالاتری کسب می‌کنند. اما بسیاری از ما به خطا همه توجه خود را بر ضعف‌هایمان متمرکز کرده‌ایم.   

 

اگر نقطه ضعف مهمی داشته باشیم

اما یک سوال همچنان باقی است و آن این که اگر یک نقطه ضعف بزرگ داشته باشیم چه باید بکنیم؟ برای مثال برخی افراد به اختلالات ذهنی مثل وسواس یا اختلالات رفتاری مثل پرخوری یا حتی اعتیادهای رفتاری مثل بازی‌‌های رایانه‌ای دچارند. اگر به این نقطه ضعف مهم نپردازند چه خواهد شد؟

   در مورد این نقاط ضعف باید گفت وجود این عادت‌ها در کنار پرورش یک استعداد بزرگ، تناقض بزرگی است. با این که در تاریخ کسانی دیده شده‌اند که با این که در یک مهارت به استادی رسیده بودند ولی در زمینه‌هایی هنوز نقاط ضعف داشتند، اما نمی‌توانیم توصیه کنیم این عادت‌ها را نادیده بگیرید. منظور ما از توجه نکردن به نقاط ضعف، در واقع مواردی بود که در آن استعداد ندارید. ولی نقاط ضعفی که به الگوهای رفتاری مربوط می‌شوند باید رفع شوند تا فضا را برای تمرین استعدادهای ناب باقی بگذارند.

 

آواچه مرتبط

 در این زمینه به آواچه هفتاد و سوم گوش دهید که به موضوع فوق می‌پردازد.

آواچهٔ صوتی
آواچهٔ صوتی

 

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content