شما هم با سر کار گذاشتن استاد حال می‌کنید؟ در این که همه به شوخی و طنز با استاد علاقه دارند شکی نیست. به خصوص اگر استادی باشد که اصطلاحا ضد حال است و با بی‌سوادیش دانشجو را رنج می‌دهد.
اما این مساله یک جنبه دیگر هم دارد. وقتی با چنین اساتیدی شوخی کنید در واقع به او یادآوری کرده‌اید که ما قبولت نداریم پس سر کارت می‌گذاریم. خوب نتیجه طبعا سختگیری بیشتر و شروع یک جنگ دو طرفه است. به ویژه اگر استاد آدم لجبازی هم باشد، یک درس را به کلی تا آخر ترم به چالش تبدیل کرده‌اید.
در کل به نظر نمی‌رسد درگیر شدن با استاد بدین شکل ارزش و یا فایده‌ای داشته باشد. متاسفانه اساتیدی که در جایگاه واقعی خودشان نیستند خود به خود کارهایی می‌کنند که دستاویز طنز و مطایبه می‌شود. اما این که دانشجو به جای تمرکز بر درس به دنبال شیطنت باشد، جالب به نظر نمی‌رسد.
اگر شخصیت شما برون‌گرا است و اهل شوخی هستید، یادتان باشد با هر کسی نمی‌توان از در شوخی وارد شد. برخی شوخی‌پذیری ندارند و شاید کار هم دست‌تان بدهند! نمی‌خواهم بگویم از اساتید بترسید. ولی رفتار هوشمندانه و ظریف بسیار بهتر از دست انداختن استاد و خنداندن دانشجویان است. رفتار عاقلانه شما را بزرگ نشان می‌دهد ولی شوخی دست‌مایه‌ای است که گاهی نوک پیکانش به سمت خودتان برمی‌گردد. مراقبش باشید.
نکته متفاوت دیگر این است که برخی از اساتید بسیار مطلع و سرشار از آگاهی ولی با رفتاری عجیب و غریب هستند. در دانشگاه نمی‌توانید مثل دبیرستان اساتید را از روی رفتارشان تحلیل کنید. این اساتید معمولا دانشجوها را جدی نمی‌گیرند و اگر با دقت رصدشان نکنید آنها را افرادی عادی خواهید یافت. پس دقت بیشتری داشته باشید و در دانشگاه اساتید خاص را بیابید. گاهی یک استاد خاص تحولی در زندگی شما ایجاد می‌کند و برخورد با او نقش تعییین کننده‌ای در پیشرفت سال‌های آتی شما دارد.
در حین گذراندن واحدها گاهی می‌بینید که یک استاد به دلیلی نامشخص روی یک دانشجو حساس می‌شود و مرتب او را تحت فشار قرار می‌دهد. تماشا کردنش آسان است. اما اگر آن شخص خودتان باشید چه کار می‌کنید؟
علت این امر گاهی رفتار ماست که باعث می‌شود استاد احساس کند این دانشجو در حال اخلال در کلاس است و باید جلوی او گرفته شود. اما گاهی نیز دوستان شما ممکن است بدگویی کرده باشند و استاد از شما ناراحت باشد بدون این که شما دلیلش را بدانید.
هشدار می‌دهم که هیچ گاه با بی‌حوصلگی به استاد نگویید: من که سر در نمی‌آورم شما با من چه مشکلی دارید! یا سر کلاس جر و بحث راه نیندازید. این‌ها بدترین کارهایی است که می‌توانید بکنید. بدتر آن است که دوره بیفتید همه جا از استاد بدگویی کنید و گرهی را که با دست باز می‌شود، آنقدر سفت کنید که نشود بازش کرد.
متاسفانه بعضی افراد بر خلاف ظاهر دوستانه‌شان، حرف‌های شما را به اساتید منتقل می‌کنند و شاید از کاه کوه بلندی بسازند. پس بی‌محابا انتقاد نکنید و تمرین کنید در بیان حرف‌های تلخ جوانب را رعایت کنید.
بهترین راه حل این است که در کلاس منظم حاضر شوید. تکالیف را انجام دهید و چندین بار محترمانه به سراغ استاد بروید و با تواضع کمک درخواست کنید. بدین صورت استاد خواهد فهمید که دوستان شما قصد سوئی داشته‌اند و شما با آن استاد مشکلی ندارید. حتی اگر چند بار با شما برخورد سردی داشته باشد، تدریجا این مشکل حل خواهد شد.
محتوای این مقاله برگرفته از کتاب «رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها» است. می‌توانید با کلیک بر روی لینک زیر آن را خریداری کنید.
فعالیت اصلی دانشجویانه، توانمندسازی دانشگاهیان و کاریابی تخصصی برای دانشجویان و فارغ‌التحصیلان است.
