logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 
خانه » شب قدر است و می‌دهند برات

شب قدر است و می‌دهند برات

پریشب به بهانهٔ احیاء بیدار بودم. چرا که از قدیم عرفا گفته‌اند:

شب قدر است و می‌دهند برات — بر محمد و آل او صلوات

   با تعجب در مفاتیح الجنان دیدم نوشته دعای جوشن کبیر برای شب‌های قدر توصیه نشده و فقط علامه مجلسی گفته یکی از سه شب بخوانیدش کافی است. حالا ما از بچگی فکر می‌کردیم این دعا جزو اصول شب احیا است.

   بگذریم تا سحر به خودم فکر می‌کردم و این که چه رویکرد جدیدی می‌خواهم ایجاد کنم. چه از خدا بخواهم و خواست قلبی من چیست. بالاخره به یک روشن‌شدگی رسیدم و فکرهایی در ذهنم به هم جوش خوردند و همان‌ها را از خداوند طلب کردم. امیدوارم مستجاب شوند.

   البته در واقع موبایل در دست داشتن من هم به بیدار ماندنم کمک بزرگی کرد. همان حکایت تکراری نور نمایشگر که مانع از خوابیدن می‌شود را به روشنی تجربه کردم. در آموزش‌ها گفته بودم یک ساعت قبل از خواب دیگر موبایل و کامپیوتر و تلویزیون را کنار بگذارید. ولی فکر نمی‌کردم در بیدار ماندن تا سحر بدون احساس خواب‌آلودگی اینقدر موثر باشند. حتی نوشیدنی‌های کافئین‌دار اینقدر تأثیر ندارد. یک خطر تکنولوژیکی که انسان‌های نسل ما به ویژه دانشجویان شب‌زنده‌دار را تهدید می‌کند. آن‌ها بدون این که درست بخوابند می‌خواهند درس بخوانند، یاد بگیرند، تجربه کنند و پیشرفت کنند. در حالی که همین شب‌بیداری‌ها در عمل آن‌ها را از هدف‌شان دور می‌کند.

   امروز جالب بود که پاسخ تیکتی که برای ژاکت فرستاده بودم را دیدم. محترمانه تشکر کرده بودند و به سازنده تذکر داده بودند. این هم سندش:

تیکت ژاکت

   خبر جالب فناوری امروز هم امکان ویرایش PDF با نسخه جدید مرورگر Firefox بود که در این مقالهٔ کوتاه بیشتر توضیح دادم. صبح که مرورگر را باز کردم اعلام نصب به‌روزرسانی جدید و این خبر را دیدم و سریع دست به کارش شدم.

خبر فایرفاکس

   خبر بد امروز هم جریمه مالیاتی برای کافی‌نت سابق بود که ۳ سال پیش تعطیلش کردم و هنوز دارایی دست از سر کچل من برنمی‌دارد. ماجرا از اینجا شروع شد که برگه تعطیلی واحد صنفی را از اتحادیه گرفتم و بردم دارایی گفتند تمام است. سال مالیاتی که رسید رفتم به سایت ببینم باید اظهارنامه پر کنم یا نه. دیدم کاربر فعال است و امکان ارسال اظهارنامه هم دارد. مثل دو سال قبل هم درآمدها را صفر زدم و خلاص. بعد شر شروع شد که طبق قانون جدید نباید صفر می‌زدید و اصلا چرا اظهارنامه فرستادید و لابد کار می‌کنید و بیا این هم تشخیص ۵۰۰ هزار تومانی. بعد چانه زنی گفتند یا برو درخواست بازرسی بزن که طول می‌کشد یا با تخفیف ۳۰ درصدی ۳۰۰ و اندی هزار تومان بپرداز که پرداختیم. ولی حالا برگه جریمه دیرکرد فرستادند. چه آدم‌های خوبیند اینها که هیچ وقت اشتباه خودشان را گردن نمی‌گیرند. قبلا هم صابون‌شان به قبایم خورده. بد سازمانی هستند. بدتر از تأمین اجتماعی حتی. خلاصه که آش نخورده و دهان سوخته شدیم.

   داستان روی اعصاب امروز هم تمام شدن اینترنت مودم دفتر بود که به یک جنگ اعصاب جدی تبدیل شد. گر چه کاملا آرامش خودم را حفظ کردم ولی در مجموع تا بخواهید یک شارژ کردن ساده طول کشید. چرا؟ چون خط اینترنت گوشی (هم ایرانسل هم همراه‌ اول) درست کار نمی‌کرد و اپلیکیشن MyIrancell باز نمی‌شد. آخرش رفتم سراغ شارژ با کد دستوری که این هم هی می‌گفت کارت نامعتبر و خطای بانکی و یک بار هم حتی پول را کم کرد باز برگرداند. انگار مرض داشت. عملا یک و نیم پومودورو (اگر نفهمیدید پست قبلی با عنوان « » را ببینید) یعنی حدود ۴۰ دقیقه ناقابل علاف شدم تا اینترنت مثل آدم برگشت به سر جای اولش.

   قسمت ۱۳۰ داستان انگلیسی را هم نوشتم فرستادم برای ویراستار.

   یک ایدهٔ جدید هم برای تبلیغ در دانشگاه آزاد پیدا کردم. خب من دانشجوی ارشد هستم و قرار است در پایان‌نامه‌ام روش توانمندسازی دانشجویانه را که خودم مبتکرش باشم، بسنجم. پس باید بروم سر کلاس‌ها. ولی هر بار رفتن و یک سری حرف تکراری زدن سخت است. چند روز پیش که به بلندگوی شارژی نگاه می‌کردم، ایده را پیدا کردم. یک نمونه هم تست زدم خوب بود. صدا با بلوتوث از موبایل می‌رود روی بلندگو. چند دقیقه حرف تکراری را با بهترین کیفیت و موزیک و اینا ضبط می‌کنم و در انتها کتاب را نشان می‌دهم و به سوالات جواب می‌دهم و تراکت پخش می‌کنم. چی بهتر از این؟

   تا اینجا همه‌اش حرف‌های دیروز بود که نرسیدم منتشر کنم. از صبح زود رفتم توی حیاط رسیدگی به باغچه، بعد از رساندن دخترجان به مدرسه هم رفتم ویلا و تقریبا ۱۰:۴۰ رسیدم به دفتر و تازه روز کاری امروزم را شروع کردم…

   امروز احتمالا باید سریع کار کنم. بنا به تکنیک پومودورو که این روزها ثبتش می‌کنم تقریبا زمان مفید کاری ۲۰۰ دقیقه‌ای را در دفتر ثبت کردم که بدک نیست ولی بهبود زیادی لازم دارد. گر چه کار فکری اصولا با حجم کار نسبت دقیقی ندارد و کیفیت است که حرف آخر را می‌زند.

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content