logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 
خانه » خواب خواب خواب

خواب خواب خواب

امروز که دهم اردیبهشت و روز ملی خلیج فارس باشد، برای من به شکل عجیبی خواب‌آور شروع شد. از ساعت ۴ صبح که برای نماز بیدار شدم و نخوابیدم، تا صبح که پسرجان رفت مدرسه، رفتم توی حیاط و سبزی چیدم و به گل‌ها رسیدم و باد خنک خوردم و کیفور شدم. ولی همچنان شدید خوابم می‌آمد. انگار امسال خواب‌آلودگی که همیشه اوایل فروردین به سراغم می‌آمد، حالا در اردیبهشت سراغم را گرفته است. دو سه روز است که خیلی خوابم می‌آید و نمی‌دانم مشکل کجاست.

چیدن سبزی خوردن

بعد از صبحانه دیدم سرم خیلی سنگین است و چرت یک ربعی شد یک ساعت. آخرش هم به زور بلند شدم و آمدم دفتر. نمی‌فهمم قضیه چیست؟ نکنه به قول بعضی‌ها خونم غلیظ شده باشد؟ اخیرا که ترازو نشان می‌داد ۲ و خرده‌ای کیلو کم کرده‌ام. ولی دوباره باید بروم چکاپ ببینم این کبد چرب سطح ۲ ما بهتر شده یا نه؟

گل‌های من

   دیروز تا حدی تقویم تولید محتوا را پیش بردم. گر چه به نظر خودم زیاد تعریفی نداشت و هنوز ابتدایی بود ولی مهم‌ترین برنامه‌های تولید محتوای امسال را نوشتم:

  • ۱۶۴ قسمت باقیمانده دوره زبان انگلیسی
  • ۱۰ جلد کتاب توانمندسازی
  • تکمیل دورهٔ دانشجوی برتر
  • ایجاد نسخه انگلیسی سایت
  • وبلاگ‌نویسی
  • و غیره

بعد از نوشتن فهرست ناگهان فکری چون رعد و برق، ذهنم را در نوردید: پایان‌نامه چی؟ اوه نه این یکی را واقعا در برنامه نگنجانده بودم. به ویژه با مشکل همکاری افتضاح دانشجویان که واقعا به دردسری جدی تبدیل شده است.    امروز صبح مکالمه جالبی با یکی از اساتید دانشگاه آزاد مشهد داشتم. ایشان گفتند یک سری از دانشجوها فقط به منفعت نگاه می‌کنند. در دوره‌های آموزشی هم به سختی شرکت می‌کنند. ولی اگر یک استادی که احتمال می‌دهند، بعدا کمک‌شان خواهد کرد، بگوید، حتما شرکت می‌کنند تا روابط با او را حفظ کنند. ببین تو رو خدا. البته باز هم خوب است که به روابط کاری اهمیت می‌دهند. ولی این مدل رفتار کردن بیشتر به خودشیرینی شبیه است تا حرفه‌ای رفتار کردن.

 

   عملا نیاز جدی وجود دارد که یک نیرو جذب کنم. یک فرد خوش‌ذوق و مسلط به مهارت‌های تولید محتوا که دستیار دائمی من باشد. با این مسیری که می‌روم به سختی می‌توانم این همه محتوا تولید و بازاریابی کنم. ولی تجربهٔ دوستانم نشان داده که جذب کردن یک نیروی کارآمد بسیار سخت است. خودم هم همین تجربه را در سال‌های قبل داشتم. بیشتر درخواست‌های ارسالی به کسانی تعلق دارد که حاضرند یاد بگیرند ولی تقریبا هیچ چیز مفیدی بلد نیستند. ابتدا خوبند و بعد از وارد شدن به محیط، مرتبا افت می‌کنند و بعد از مدتی باید اخراج شوند. حتی مورد داشتیم که طرف دو بار خودش خداحافظی کرد و باز چند ماه بعد برگشت که من پشیمان شدم اگر اینجا می‌ماندم برایم بهتر بود.

   بگذریم. یکی از دانشجویان دورهٔ توانمندسازی مقدماتی پسر باحالی است. نسخه الکترونیک کتاب «رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها» را خواند و پیام داد که چند لینک داخل کتاب کار نمی‌کند. درست می‌گفت ولی همهٔ آن‌ها را هنوز درست نکرده‌ام. دیروز دوباره پیام داد که استاد از لینک‌ها چه خبر؟ نعمتند این مدل دانشجوها. حتما درستش می‌کنم. به ویژه که بخشی از آن لینک‌ها به غذاهای سریع و ارزان دانشجویی اختصاص دارد که حیف است رهایش کنم.

پیام دانشجو

   امسال مرتبا دارم در مسیر کاهش درگیری‌های ذهنی پیش می‌روم. جالب است که هر چه کمتر می‌شود، از طرفی ذهنم برای کار بیشتر آزادتر می‌شود. از طرف دیگر ذهنم قلقلک می‌شود که بروم بعضی از کارهای نکرده را دنبال کنم. مثلا کتاب‌هایی که به نیازهای روزم مربوط نیست ولی جذاب است را بخوانم. فیلم ببینم یا کارهای دیگر. مقاومت در برابر این موارد را آخر هفته‌ها در هم می‌شکنم. ولی تجربه نشان داده در طی هفته نباید به این وسوسه‌ها توجه کرد. کارآیی را واقعا کم می‌کنند.

   احتمالا تا آخر اردیبهشت هم باید این دفتر را تحویل صاحب‌خانه بدهم. حالا باید دوباره تا روشن شدن اوضاع برگردم به خانه و همانجا کار کنم. هم خوب است هم بد. محیط خانه را قبلا آزمایش کرده‌ام و با روال قبلی که تمرکز کاری کم بود و باید موسیقی بی‌کلام گوش می‌کردم تا بتوانم بر کارهایم تمرکز کنم. هر دم و دقیقه هم بچه‌ها می‌آمدند و حرفی و سوالی و حدیثی. ولی خب امسال اوضاع مالی خوب نیست و ترجیح می‌دهم پول رهن دفتر را پس بگیرم.

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content