الان فهمیدم آخرین پست وبلاگ را یک هفته پیش گذاشتم. اینقدر سرم شلوغ شد که فکرش را نمیکردم.
البته تا حدی تقصیر خودم است. هنوز علاقه دارم تا بشود کارها را خودم انجام دهم و از واگذار کردن کارها طفره میروم. مثلا رفتم سراغ حیاط و به هر زور و زحمتی بود دو تا باغچه با بلوکهای هبلکس ساختم. این کار ظاهرا ساده خیلی خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را میکردم وقت و انرژی برد و تقریبا لهم کرد. این هم یکی از باغچههایی که ساختم و هنوز هم کار دارد تا کامل شود.

کلا به کاشتن گل علاقه دارم و این تعداد گلدان جدید هم کاشتم. تعدادی آفتابگردان سفید هستند که امیدوارم در این گلدانهای کوچک بتوانند رشد کنند و بقیه تست من هستند تا ببینم چه میشود.

دهه آن پاکتهای سیگار چرا در عکس افتادند؟ خب واقعیت این است که یکی از همسایگان محترم سیگار میکشد پاکتش را برای ما میفرستد به همکف. همینجا باید از این همه توجه ایشان سپاسگزاری کنم.
ماجرای دیگر افطاری فامیلی بود که برنامهریزی و اجرایش حسابی دردسرساز شد. بنا بود برای نذری که برآورده شده بود یک آبگوشت حسابی به اقوام بدهیم. با این که آخرش با خوبی و خوشی تمام شد ولی من و همسرجان حسابی تحت فشار بودیم و این را هم فکرش را نمیکردم در این حد فشار کاری داشته باشد.
و داستان دیگر که قصهاش مفصل است، ویلایی است که اسفند پارسال نصیب ما شد و مرتب برو و بیا و بگذار و بردار که تقریبا روز در میان رفتم سراغش و دو سه روز مانده به این افطاری که کمتر رفتم حسابی ضرر کردم. چون رسیدم که دیدم شغال مرغ و خروسها را خورده و تنها یک مرغ برایم باقی مانده با دو تا تخم مرغ. امان از این شغالها. حیوانکیها را پای نهال تازهٔ توت دفن کردم تا شاید نصیبی از آن به درخت برسد لااقل.
بنا به برنامهای که امسال گذاشتم، فعالیت بدنی را خیلی افزایش دادم. تقریبا هر روز رفتم سراغ باغچه و بیل زنی و این کارها و نگذاشتم تفریحات عید تنبلم کنند. کلا طبیعت را دوست دارم و این فعالیتها به من نشاط میدهند و خستگیم را میگیرند. وقتی فهمیدم درست عمل کردم که یکی از کت و شلوارهایی که برایم تنگ شده بود را آزمایش کردم و اندازه شده بود. یک خبر خوب برای من که بدون رژیم وزنم را کم کردم. چون اصولا معتقدم این ادا و اطوار رژیم گرفتن بیشتر نمایش است و محتوای جدی ندارد.
برای امسال سبک برنامهریزی و کار جدیدی را شروع کردم. برنامهها مختصر و خلاصه هستند و هر ۲۵ دقیقه هم ۵ دقیقه استراحت دارم. عملا بازده را خیلی افزایش میدهد و از خستگی چشم و غیره هم جلوگیری میشود. من که خیلی با این تکنیک رابطه برقرار کردم و شاید در موردش یک مقاله هم نوشتم. این همه نوشتم اسم روش یادم نیامد. خاطرم هست که یک تکنیک ژاپنی است و در شرکت تویوتا ابداع شده است. امیدوارم درست یادم باشد.
آخ آخ تازه یادم آمد فایل محاسبه میانگین پیشرفت را هم تمام نکردم و مثلا قرار بود هفته گذشته منتشر کنم. خب تنها کار کردن این مشکلات را هم دارد دیگر. بروم به کارها برسم که دیگر خیلی دیر شد. از صبح فقط رسیدم ایمیلها را چک کنم و سایت را بهروزرسانی کنم و این مطلب را بنویسم. خیلی عقبم انگار.