logo 128x128

دانشجویانه

دانشجویانه

امتیاز من: صفر  قلم 

گوگل و مایکروسافت و ایرانیکارت

   دیروز حالم از ساعت ۱۰ صبح بهتر شد و به روال عادی برگشتم. گر چه هنوز کمی علایم بیماری را داشتم ولی زودتر از آن که فکر می‌کردم، بهتر شدم. شب قبل همسرجان می‌گفت قرص بخور که بنا به عادت طرف این جور چیزها نمی‌روم. اعتقاد دارم دارو مال وقتی است که کار به جای باریک بکشد. حکمای سلف مثل رازی هم معتقد بودند بهترین دارو غذا است و درمان با غذای سالم بهترین روش است.

   مقالهٔ فریلنسری دیروز واقعا روی اعصاب بود. یک موضوع جدید با عنوان «تست نت هالسکی» که قرار بود به زبان ساده بیان شود ولی مطالب عمومی آن کم بودند و باید آب می‌بستی به کار که بشود ۱۸۰۰ کلمه. خب توضیحات فنی زیادی بود که می‌شد اضافه کرد ولی از طرفی سطح مقاله برای خوانندهٔ عادی بود و از طرفی تیترهایی که کارفرما مشخص کرده بود، کار را خیلی محدود می‌کرد و به نظر من بعضی تیترها اساسا اشتباه و بی‌ربط به موضوع فنی بودند. انگار یک نفر همین طوری یک دوری در اینترنت زده بود و چند سرتیتر برای این موضوع مشخص کرده بود. واقعا وقتم را گرفت و آخرش هم آن جور که دوست داشتم از آب در نیامد و فرستادم برود. گفتم فوقش ویراستار برگشت بزند دیگر چه می‌شود کرد.

   عصر با دخترجان رفتیم به ویلا سربزنیم. نگران بودم توله‌سگ‌ها اذیت نشده باشند که دیدم شاد و خرم دارند برای خودشان بازی می‌کنند. انگار سرما روی نژادهای محلی اثری ندارد. خب این سگ هم همین نزدیکی‌ها به دنیا آمده بود و با آب و هوای این منطقه سازگاری داشت. کمی شیر و استخوان مرغ هم برایشان برده بودیم که با اشتها خوردند. مشکل فعلا این است که بلد نیستیم چطور تربیت‌شان کنیم و این‌ها دایم توی دست و پای آدم می‌پیچند. چند بار نزدیک بود لگدشان کنم. توی قفس مرغ‌ها هم می‌رفتند و دعوا کردن زیاد تأثیر نداشت. ولی جالب بود که روز اول که داخل ویلا رهای‌شان کردم، مرغ و خروس‌ها بزرگ از قفس بیرون نمی‌آمدند و مشخص بود از این‌ها می‌ترسند.

   دیروز در حاشیهٔ کار یک فیلم توصیه شده در مورد یک معلم را دیدم و چیز کمی از فیلم فهمیدم. خب متأسفانه فیلم آلمانی بود و من هم حوصله نکردم بروم زیرنویس را دانلود کنم. جز چند کلمه معدود آلمانی که بلد بودم چیزی متوجه نمی‌شدم. ولی مشخص بود موضوع به ناسازگاری‌های بچه‌ها در مدرسه و چالش‌هایی که یک معلم باید در این مواجهه طی کند، ربط داشت. اسم فیلم هم The Teacher Lounge و محصول ۲۰۲۳ بود. برندهٔ کلی جایزه ولی بعد از دانلود معلوم شد اسمش Das Lehrerzimmer و اساسا آلمانی است.

Das Lehrerzimmer 2023
Das Lehrerzimmer 2023

   دیروز  قسمت آخر وبینار بود و باید پاورپوینت می‌ساختم. یک مقالهٔ فریلنسری دیگر هم بود که به خاطر مریضی عقب افتاده‌بود و شب هم باید با بچه‌ها می‌رفتیم باشگاه. روز شلوغی بود و باید فکری به حال خودم بکنم تا بازده را بهتر از قبل کنم. فعلا تجربه‌ای که ثابت شد کارشناسان درست گفته بودند، این بود که به این اصول عمل کنید تا کارکرد بهتری داشته باشید:

  • از شبکه‌های اجتماعی در محیط کار دوری کنید
  • خبر نخوانید و ذهن خود را پراکنده نکنید
  • کارها را یکی‌یکی انجام دهید و هی بین کارها سویچ نکنید
  • تکنیک پومودورو را انجام دهید
  • نرمش صبحگاهی و صبحانهٔ خوب را جدی بگیرید

   دیروز ناگهان متوجه شدم سرویس OneDrive مایکروسافت هم دارد منقضی می‌شود و باید شارژ شود. حالا برای این سرویس تقریبا ۶ میلیون تومان باید بدهم. پارسال حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ دادم و در مجموع باید بگویم لعنت به تحریم و کاسبان تحریم.

خرید کارت مجازی
خرید کارت مجازی

   ظهر نهار مهمان همسرجان بودیم. از اولین حقوق آموزش و پرورش نهار گرفتیم و آمدیم خانه. الحق چسبید و بچه‌ها حسابی کیف کردند.

   بعد از ظهر وبینار با موفقیت برگزار شد. این بار دیگر سامانه گیر نکرد و چیزی قطع نشد. دوستان کانون دانشجویی هم گفتند که مبلغ بیشتری از حق‌الزحمه ارزان‌قیمتی که توافق کرده بودیم واریز خواهد شد. خب خبر خوب برای یک نویسندهٔ کم‌درآمد همین است.

   در باشگاه رکورد را ۱۰۰ قدم جابجا کردم و ۱۷۰۰ قدم دویدم. البته این که مجبور شدم بعدش کلی قدم بزنم تا نفسم برگردد را هم نباید فراموش کرد. مثل قبل هم نتوانستم نفسم را حفظ کنم که احتمالا به علت غذای سنگین ظهر بوده باشد.

   در باشگاه پیامک ایرانی‌کارت رسید که کارت مجازی شما آماده شده است. آمدم دفتر و نشستم هزینه سرویس OneDrive را واریز کنم که با خطای اسم دارندهٔ کارت را اشتباه نوشتید مواجه شدم. حالا باز باید معطل پیگیری پشتیبانی می‌شدم.

خطای کارت
خطای کارت

   پشتیبانی نابغه ابتدا گفت به روش دیگری پرداخت کنید. انگار ده جور ممکنه. خب کلا سه روش پی‌پال، ویمو و کردیت کارت داره دیگه، مایکروسافته مثلا. باز تصویر فرستادم و پیام دادم که یک خط نوشتهٔ عجیب زیر اطلاعات کارت توجهم را جلب کرد: کارت بعد از ۲۴ ساعت غیرفعال میشه؟ پس چرا ۳ سال تاریخ اعتبار داره؟

   بعد دقایقی طولانی گذشتند و با این که چند پیام دیگر در پشتیبانی فرستادم، همچنان تیکت در دست بررسی نمایش داده می‌شد و خبری از پاسخ نبود

   پس یک تیکت دیگر زدم و منتظر پاسخ ماندم. آخرش هم پشتیبانی باز گفت اطلاعات کارت درست هستند. ولی قرار نبود به این سادگی‌ها قضیه تمام شود. شک کردم که شاید پشتیبانی درست می‌گوید. رفتم به سراغ سایت مایکروسافت تا بررسی کنم چرا همچنین خطایی می‌دهد. اول که ادا درآورد که شما فعالیت مشکوک داشتید از نو کد می‌فرستم به ایمیل چک کنید اون را وارد کنید و از این بازی‌ها. حتی به پشتیبانی آنلاین پیام دادم که از سرش باز کرد و گفت بروید تیکت بزنید. این وسط حتی شک نکردم نکند مهم است که اسم من در اکانت چیست و شاید مایکروسافت انتظار دارد اسم خودم در اکانت با اسم صاحب کارت یکی باشد. ولی در سوابق دیدم کارت قبلی همچنین مشکلی نداشته و این گزینه هم حذف شد. دیگر به چیزهای غیرممکن فکر می‌کردم.

   ماجرا طول کشید و رفتم شام خوردم و برگشتم ببینم چه خبر شده بالاخره. دیدم باز پشتیبانی نوشته ما اطلاعات را چک کردیم و درسته و درگاه پرداخت رو چک کنید. جل‌الخالق. هر چه هم پیام فرستادم جواب نگرفتم. بعد رفتم سراغ این که مطمئن بشوم شماره کارت اصلا درست است یا نه. چند بررسی کنندهٔ شماره کارت را چک کردم که می‌گفتند همه‌چیز درست است. ولی متوجه شدم آن‌ها فقط مطابقت شماره‌ها با الگوریتم‌های کارت بانکی را چک می‌کنند و مشخص نیست که کارت اصلا وجود داشته باشد.

   آخرین بررسی من وارد کردن شماره کارت در سایت گوگل بود که در کمال تعجب گوگل کارت را قبول کرد و خطایی نمایش نداد.

تأیید گوگل برای ثبت کارت
تأیید گوگل برای ثبت کارت

حالا مانده‌ام با سایت مایکروسافت چه کار کنم؟ خب رفتم به پشتیبانی‌اش تیکت بزنم که چرا بهانه الکی می‌گیرید که دیدم کلا یک چیزی توی مایکروسافت ترکیده و قسمت پشتیبانی از کار افتاده و انگار یک چیزی سر جایش نیست. فکر می‌کردم سایت‌های بزرگی در حد مایکروسافت دیگر از این مشکلات نداشته باشند.

خطای عجیب پشتیبانی مایکروسافت

پس رفتم دنبال جستجوی این که مشکل عدم تأیید کارت مایکروسافت چه طوری حل می‌شود. دیدم بعضی کاربران همین مشکل را تجربه کرده‌اند و با روش‌هایی مثل عوض کردن مرورگر، پاک کردن کش و کوکی‌ها و به عنوان آخرین راهکار عوض کردن کارت، مشکل را حل کرده‌اند. این روش‌ها هم کمکی به من نکردند. دیگر خسته شدم و رفتم خوابیدم.

   صبح فردا دیدم خود ایرانی‌کارت هم یک توضیح مفصل فرستاده بود که درک می‌کنیم که مشکل دارید و این کارت‌ها به حساب بانکی متصل نیست و درگاه‌های بانکی نمی‌توانند استعلام ازش بگیرند و از این چرندیات. توصیه کرده بود با آی‌پی ثابت آمریکا بروید و آدرس بوک را اصلاح کنید و Region را به آمریکا تغییر دهید و همهٔ این کارها باز هم جواب ندادند. برای پشتیبانی نوشتم شما توضیح غلط دادید و همهٔ این کارها را کردم ولی در گوگل کارت ثبت شد. مشخصه کارت شما در همهٔ درگاه‌های بین‌المللی جواب نمیده و الکی نوشتید. کارت را پس بگیرید تا من سفارش پرداخت بزنم خودتون انجام بدید.

   بعد رفتم سراغ مایکروسافت تا به پشتیبانی هر جور شده پیام بدهم ولی لینک توی خود سایت خطا داشت. در گوگل شماره پشتیبانی مایکروسافت رو جستجو کردم و مستقیم وارد صفحه مربوطه شدم. خل توی دنیا کم نیست ظاهرا. بالاخره چت زنده با پشتیبانی مایکروسافت را پیدا کردم و موضوع را توضیح دادم.

چت با عامل پشتیبانی مایکروسافت

طرف بچهٔ خوبی بود. همان اول هم یک لینک پشتیبان داد که اگر ارتباط قطع شد دوباره با این آدرس بیا. ابتدا ایمیل اکانت را درخواست کرد، بعد یک کد تأیید به ایمیل فرستاد، آخرش هم گفت چیزی که حساب شما نشان می‌دهد این است که این کارت به حداکثر تعداد ثبت پرداخت رسیده و باید با بانک تماس بگیرید بگید افزایش‌اش بده یا یک کارت دیگر استفاده کنید. خب تشکر کردم و در بازخورد مایکروسافت هم نوشتم خجالت داره من لینک پشتیبانی شما رو از گوگل گرفتم. بعد هم تصویر چت رو برای ایرانی‌کارت فرستادم که بفرما اینم شاهد که شما کار رو درست انجام ندادید.

   یک ساعتی گذشت و از ایرانی‌کارت خبری نشد. دیدم این طوری فس‌فس کنند آخرش این سرویس منقضی میشه ۳۷ و نیم گیگ اطلاعاتی که آپلود کردم می‌پره. زنگ زدم به یکی از آشنایان که توی کار امنیت اطلاعاته و گفتم اگر کسی هست این خرید ما رو بزنه باز من براش خرید می‌زنم و منتظر شدم که خبر بده. چند دقیقه بعد تماس گرفت که پی‌پال این دوست ما رو هم بستند. این ذره‌ذره که پول به حسابش می‌اومده برداشت می‌کرده، پی‌پال گیر داده که چرا هی برداشت می‌کنی؟ پاشو بیا ببینیم تو کی هستی و خلاص.

   ایرانی‌کارت هم کاملا خودش رو زده به کر بودن. آخرش نوشتم خب برم سوابق این گفتگوها رو در توییتر منتشر کنم دلم خنک بشه. گر چه فکر نکنم باز هم برایشان مهم باشد. آخرش هم نوشتم می‌روم ازتون شکایت می‌کنم.

   بالاخره با شماره مستقیم تماس گرفتم و یک خانم با برخورد محترمانه اطلاعات اکانت را گرفت که شخصا چک کنه و هنوز هم خبری نداده و من منتظرم. این وسط یکی از همسایگان که برنامه‌نویس است هم شماره دو نفر از دوستانش را داد که می‌توانند کمک کنند. تا ببینیم چقدر آخرش قراره ضرر کنیم این وسط.

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content