این روزها برنامهٔ کاریام تثبیت شده و عملکرد بهتری از قبل دارم. از صبح زود میروم به باغچه حیاط میرسم، پادکست گوش میکنم و ورزش میکنم. بعد از صبحانه تا نهار کار میکنم. بعد چرتی مختصر و شیفت بعدی میروم سرکشی به ویلا و رسیدگی به مرغ و خروس و بیل زدن و از این کارها. دم غروب برمیگردم و سرشب خانه هستم. در مجموع خوب دارد جواب میدهد. ترکیبی از زندگی دیجیتالی و روستایی که هر دو را در جای خودش دوست دارم.
بالاخره طاقت نیاوردم و یک دوره حرفهای ساخت کمپینهای آموزشی ثبتنام کردم. خب بدون این دانش کمیتمان لنگ است. قطعا اشکالی جدی در نحوهٔ تبلیغات دانشجویانه وجود دارد که دانشجویان به آن علاقه نشان نمیدهند. گر چه در مواردی که با تماس تلفنی صحبت میکنیم، علاقمند میشوند. ولی یک جا یا حتی شاید چند جای کار میلنگد که باید درست شود. به خودم قول دادهام سال ۱۴۰۲ سال گذر از این مشکل باشد. فعلا که در حال گذر از ماه ششم هستیم و اتفاق مهمی نیفتاده است. ببینیم بعد از این چه خواهیم کرد.
پادکست «رادیو رشدینو: هک رشد یا بازار نوین» را هم دارم با علاقه گوش میکنم. با این که از اولین مطالب که مال سال ۱۳۹۷ است شروع کردهام ولی واقعا مطالب مفیدی برای یادگیری داشتند. هر روز مقداری گوش میکنم و رژیم کاهش خبرهای متفرقه و تمرکز بر اخبار کاری دارد جواب میدهد. با این که دلم نمیآید از اخبار اطراف بیخبر باشم، نگران دانشجویانه هستم.
خب من یک حس رسالتی نسبت به نسل دانشگاهی کشور دارم. هر چه در دانشگاه سختی کشیدم و با نمرات ناپلئونی و در مدتی طولانی خارج شدم، به من انگیزه میدهد که جلوی شکست دیگر دانشجویان را بگیرم. به خصوص خبرهای تلخ این روزها که اخراج اساتید باسابقه و ورود اساتید ضعیف و غیرحرفهای را نشان میدهد، بیشتر نگرانم میکند که آیندهٔ نیروی کار متخصص این کشور به کجا قرار است برسد.
مهمانی بودیم و خبر بدی شنیدم. دوست ما که صاحب کارخانه است گفت اخیرا دلار نیمایی تقریبا ۵۰ درصد گران شده ولی خبرش هنوز اعلام عمومی نشده و به زودی یک موج گرانی جدید همه چیز را به هم خواهد ریخت. لعنت بر شیطان. یعنی با برنامهریزی هم نمیشود این همه خرابکاری کرد. اینها دارند فوقبرنامهریزی عمل میکنند. لاالهالاالله.
ناگهان به من زنگ زدند که شکایت در اینماد دارید بروید چک کنید. رفتم و دیدم دامنه daneshjooyaneh.ir ما که کلا از کار افتاده و سایت روی آن سوار نیست را میگویند. ای بابا. نوشتم که کلا به خاطر مشکلات طراحی این دامنه را از دستور کار خارج کردیم. باز امروز میبینم که کارشناس پیام داده که این دامنه کار نمیکند. ظاهرا چند نفر هستند و پیامهای یک کسبوکار را یک نفر چک نمیکند که یادش باشد چی به چی است. گرفتاری شدیم. شاید هم سبب خیر شد دوباره دامنه را راهاندازی کردم. فعلا که برنامهای برایش ندارم.
خبر جالبی که در اینماد دیدم این نوشته بود. حالا دیگر تنها مشتریان میتوانند شکایت طرح کنند که بهروزرسانی خوبی است. ولی آخر پیامش که باز گفته فعلا هر دو سامانه جدید و قدیم را باید چک کنید، روی اعصاب است.

سایت کارزار هم یک کارزار برای رفع اخراج دکتر شریفی زارچی از دانشگاه صنعتی شریف برگزار کرده است. من که ثبتنام میکردم بیش از ۱۴۴۰۰ نفر شرکت کرده بودند. شما هم شرکت کنید. شاید این داستان خجالتآور منتفی شد. این هم لینک شرکت در این کارزار.
یک اتفاق بامزه برای من این بود که فهمیدم نور اتاق کارم که نور زرد هالوژنی است برای گلها خیلی مناسب است. به خاطر حساسیت چشمم به نور زیاد، نور نمایشگر را کم کرده و نور اتاق را هم کاهش دادم و حالم بهتر است. قبلا بعد از چند ساعت کار، چشمدرد میگرفتم. فکر میکردم این مقدار نور به کار گل و گلدان نیاید که آمد. حالا دارم اتاقم را پر از گلدان میکنم و دوست دارم اتاقم سبز باشد. اگر فکر میکنید خب برای چه؟ مقالهٔ من در مورد گیاهان یعنی «گل و سنبل و زندگی دانشجویی»را ببینید تا شما هم به گل و گیاه اهمیت دهید.