سیمکارت خارجی رسید و رفتم از تیپاکس تحویل گرفتم و امروز میخواهم آزمایش کنم ببینم کار میکند یا خیر. نمیدانم چرا بعضی کسبوکارها با تیپاکس کار میکنند با این که گرانتر است. شاید چون ادارات پستی بیشتر آدم را معطل میکنند. در سالهای اخیر شرکت پست خدمات بیشتری ارائه داده و حتی میتوانید برای کسبوکار خود مجوز صدور بارکد پستی بگیرید. یعنی خودتان بستهها را بارکد بزنید و به دفاتر پستی تحویل بدهید. ولی همه این کار را نمیکنند که نمیدانم مشکلاش چیست.
در یک اقدام جدید، کتاب توانمندسازی را رایگان کردم. بنا به توصیهٔ امیرحسین ثقةالاسلامی صفحه اصلی سایت اصلا خوب نیست. پس تا اینجا عکس خودم و عبارتی که به نقل از خودم بود را برداشتم و یک لینک دریافت رایگان کتاب اضافه کردم. یکی از اشکالاتی که در سایت کشف کردم، این است که محتواهای بسیاری در دورههای آموزشی پنهان شده و هیچ مقاله رایگانی در مورد آنها در سایت دانشجویانه نیست. مشکلی که باید با صبر و حوصله حل شود.
اقدام جدیدم جمعآوری کلی ۲۰ لیتری گلاب بود. این ۲۰ لیتریها را یکی از اقوام که قنادی دارد فرستاد. الان خانه تا حدی عطر خوشآیند گلاب دارد. ابتدا اینها را برای کارهای ویلا خریدم ولی به خانه که آمدند متوجه شدم ظرفهای بسیار مناسبی برای ذخیره کردن شکر، آرد، برنج و غیره هستند. هم تمیزند و هم خوشبو. ضمن این که این نوع ۲۰ لیتری برای کارهای باغ که زیر آفتاب قرار بگیرند، مناسب نیستند و زود خراب خواهند شد.
در ویلا اوضاع خوب بود. گر چه کمی بیشتر از انتظارم طول کشید. مرغی که در قفس مدرن بود یک تخم درشت گذاشته بود و حالش ظاهرا خوب بود. ولی مرغهای قفس قبلی فقط دو تخم گذاشته بودند که کمتر از حد نصاب بود. وقتی غذا درست میکردم از آسیاب خانگی برای خرد کردن دانهها و نانهای خشک استفاده کردم ولی داغ کرد و وقتی بازش کردم دیدم یک چرخدنده پلاستیکی را ذوب کرده. امیدوارم تعمیرکار برای این قطعهٔ کوچک به دردسرم نیندازد.
برای اولین بار در این چند ماه از تخممرغ مغازه (همین سفیدهای بیمزه) برای تقویت غذای جوجهها و مرغها استفاده کردم. اخیرا متوجه شدم وقتی نان خشک در جیره دارند، بهتر غذا میخورند. حالا دارم این نکات را عملا آزمایش میکنم. وقتی برمیگشتم ۲ مرغ را در قفس مدرن گذاشتم ببینم چه میکنند. در برگشت هم ۴ سطل روغن صنعتی خالی جدید خریدم. خب قبلیها را همگی با گندم و جو و ارزن و غیره پر کردم و در انباری ویلا چیدم که خیلی مرتب و خوب شد.
بدترین تصویری که اخیرا دیدم چند تکدیگر در اطراف یک پمپبنزین بودند. سه مرد و یک زن که بسیار کثیف و ژولیده بودند. دو نفر از مردها در حدی کثیف بودند که گویا به عمرشان حمام ندیدهاند. بدتر این که مردم یکیدرمیان به آنها پول میدادند. در همان چند دقیقه که ایستاده بودم بیش از ۵۰ هزار تومان کاسبی کردند. وای از صبح تا شبی که اینها اینجا باشند.
دیروز پادکست خیلی گوش دادم و نکتهٔ غافلگیر کننده برایم ابزار Copilot در ویندوز ۱۱ بود. یک دستیار است که با کمک هوش مصنوعی میتوان با آن چت کرد. پرسیدم در مورد دانشجویانه چه میدانی؟ که کلی اطلاعات ردیف کرد و به جز آمار اشتباه بقیهاش درست بود. جالبتر این که لینکهایی که داده یکی به یک ویدیوی یوتیوب قدیمی خودم و دیگری هم به یکی از مقالات دانشجویانه است. دمش گرم واقعا.
با این که تلاشها برای پروژه گرفتن از Freelancer.com هنوز به جایی نرسیده، یکی از پیشنهادها به سایت ایرانی جابینجا با موفقیت روبرو شد. منتظرم تماس بگیرند. کلی پیشنهاد مرتبط با نویسندگی و تولید محتوا برایم فرستاده که باید بررسی کنم.
این طور به نظرم میرسد که برای تناسب بازار با محصول دانشجویانه (Product-Market Fit) بهتر است حجم آموزشهای کسبوکار دانشجویی را بیشتر کنم. هوش مصنوعی هم یک روند رو به رشد جهانی است و دانشجویان به آن هم علاقه نشان میدهند. نظر شما چیست؟