پرفروش‌ترین کتاب‌ها بهترینند؟

یکی از راه‌هایی که کتاب‌خوان‌ها و کتاب‌دوست‌ها برای شناسایی کتاب‌های جدید دنبال می‌کنند، فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها است. فهرستی که می‌گوید کدام کتاب‌ها بیشترین آمار فروش را دارند. ولی آیا تمرکز بر پرفروش بودن می‌تواند نشان دهد که کتاب‌های خوبی در این فهرست‌ها قرار دارند؟ سال‌ها فکر می‌کردم بهترین کار همین است که به فهرست پرفروش‌ها توجه کنم. ولی ناصر غانم‌زاده در پادکست «کارنکن» حرفی زد که ذهنم را برد به سمت و سویی جدید و حاصل آن شد این مقاله. بخوانید و پند بگیرید و دست از ساده‌اندیشی بردارید.

کتاب پرفروش پیشخوان

فهرست پرفروش‌ها از کجا می‌آید؟

در حالت عادی از هر کسی بپرسید به شما می‌گوید فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها حاصل محاسبات حسابداری است و مو لای درز آن نمی‌رود. سیستم‌های رایانه‌ای به راحتی آمار فروش هر محصول را دارند و همه‌چیز به دقت محاسبه شده است. مشکل اینجاست که بسیاری فکر می‌کنند این خیلی ارزشمند است که یک کتاب به فهرست پرفروش‌ها برود و این نشانه‌ای از کیفیت آن کتاب است. ولی اگر دقیق‌تر به آمار پرفروش‌ترین کتاب‌ها نگاه کنیم، کم‌کم متوجه نکاتی ظریف می‌شویم که ارزشمندی فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها را زیر سوال می‌برد.

تبلیغات جانم! تبلیغات

سال‌ها پیش در یک کلاس آموزش دیجیتال‌مارکتینگ شرکت کردم. مدرس وقتی به مبحث کتاب رسید، توضیح داد که اگر زرنگ باشید به سادگی می‌توانید کتاب خود را به فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های ایران و حتی جهان برسانید. در برابر نگاه‌های متعجب ما توضیح داد که اساسا کافی است کتاب خود را در حوزه‌ای بنویسید که کمتر داغ است و به کندی در آن کتاب‌های جدیدی منتشر می‌شود. در قدم بعدی تبلیغات اولیه انجام دهید تا کتاب شما به محض انتشار در سایت‌های مرجع تعدادی خرید داشته باشد و به سرعت به بالای لیست خواهد رفت. بعد از آن دیگر کاری ندارید جز این که بنشینید و لذت ببرید. زیرا جامعهٔ کتاب‌خوان وقتی کتابی را در فهرست پرفروش‌ها ببینند، به راحتی اعتماد می‌کنند و می‌خرند.

   اخیرا روندهای پیشرفته‌تری هم برای این کار استفاده می‌شود. مثلا یک نویسنده که کتابی در آستانهٔ عرضه به بازار دارد، در کمپین‌های تبلیغاتی مختلفی شرکت می‌کند، مصاحبه می‌کند و بسیاری موارد دیگر را انجام می‌دهد تا کتاب جدیدش به سرعت از نردبان فهرست‌های فروش بالا برود. زیرا این فهرست‌ها معمولا به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه، فصلی و غیره منتشر می‌شوند و کافی است در یکی از آن‌ها بالا بروید و دیگر کار تمام است.

   می‌بینید که تکیه کردن بر آمار فروش بالا نمی‌تواند گزینه‌ای جدی برای انتخاب کتاب باشد و با تبلیغات می‌توان آن را ایجاد کرد. گاهی یک کتاب ضعیف از یک نویسندهٔ ‌مشهور به سادگی به فهرست پرفروش‌ها می‌رود و برعکس یک کتاب ارزشمند از یک نویسندهٔ ناشناخته جایی در این فهرست باز نمی‌کند.

کمپین‌های تبلیغاتی کتاب
کمپین‌های تبلیغاتی کتاب

برای نقد کتاب زمان لازم است

یکی دیگر از نکاتی که فهرست پرفروش‌ترین آثار را کم‌اعتبار و حتی بی‌اعتبار می‌کند این است که برای نقد یک کتاب زمان لازم است. منتقدین باید کتاب را بخوانند و بررسی کنند. گاهی محتوای کتاب پیچیده است و یافتن اشکالات آن زحمت و دقت نیاز دارد و زمان‌بر است. برای مثال کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» اثر «رودلف دوبلی» اثری است که در دنیا بسیار خوانده شده است. ولی بعد از مدتی برخی منتقدین نشان دادند که این کتاب خود از برخی سوگیری‌های غلط رنج می‌برد و اثری بی‌ایراد نیست و نمی‌توان به هر آنچه می‌گوید تکیه کرد. این وسط چند میلیون آدمی که کتاب را مثل گنج گرانبها خریده و خوانده بودند، ممکن است حتی این نقد وارد را نبینند و در جریان آن قرار نگیرند.

   اگر به این نکات اندیشه کنیم می‌بینیم که بهتر است صبر کنیم تا کتاب جدید در بوتهٔ نقد قرار گیرد و اگر سربلند بیرون آمد، برویم سراغش. کتاب هم مثل فیلم یک اثر خلاقانه است و اگر عجله کنیم و هر چیزی که با روندی رو به رشد استقبال شد را دنبال کنیم، عملا به خطایی دچار شده‌ایم که در قسمت بعدی توضیح داده‌ام.

   نکتهٔ دیگری که در این زمینه مهم است، شبه‌علم است. کتاب‌هایی از این دست معمولا مدتی جامعه را درگیر می‌کنند و به تدریج مشخص می‌شود که حرف آن‌ها مبنای علمی جدی ندارد و بیشتر سرگرم‌کننده هستند تا مفید و کاربردی. پس عجله نکنید و به منتقدین وقت بدهید در مورد کتاب نظر بدهند.

پیروی از نظر محبوب همیشه درست درنمی‌آید

ما انسان‌ها به طور کلی ویژگی اجتماعی داریم و تمایل داریم با جمع کنار بیاییم. اگر باور ندارید مقالهٔ «اثر اعتماد اجتماعی» را حتما بخوانید که این پدیده را توضیح می‌دهد. نتیجهٔ این تمایل طبیعی ما دنبال کردن جمع است. در حوزهٔ کتاب هم توجه به آمار پرفروش‌ترین آثار همین خاصیت را دارد. ما کتابی را دنبال می‌کنیم چون مشاهده می‌کنیم هزاران یا میلیون‌ها نفر آن را خریده‌اند. ما حتی مطمئن نیستیم که آن‌ها کتاب را خوانده باشند و تنها بر اساس خریداری کردن دیگران، ما هم کتاب را می‌خریم تا بخوانیم. کمی طنزآمیز نیست؟

   این همه‌گیر شدن همان‌طور که گفته شد می‌تواند ناشی از تبلیغات موفق یا شهرت نویسنده باشد. گاهی شانس هم دخالت دارد و مثلا عنوان یا موضوع یک کتاب جدید با رویدادی بزرگ و فراگیر که در ایام انتشار کتاب اتفاق افتاده‌، همراه می‌شود و موجی می‌شود برای فروش حداکثری کتاب. گاهی یک شخصیت مشهور بدون برنامه‌ریزی قبلی از کتاب نام می‌برد و تمام. فروش با شدت بالا می‌رود و ناشران باید چندین بار کتاب را تجدید چاپ کنند.

نتیجه‌گیری

بعد از این اگر در تبلیغات یک کتاب چه داخلی و چه خارجی دیدید که از عنوان «پرفروش» یا «پرفروش‌ترین» بهره برده است، زیاد قضیه را جدی نگیرید. پرفروش بودن مترادف عالی بودن نیست و می‌تواند ناشی از کمپین‌های تبلیغاتی حرفه‌ای باشد. گاهی بدفهمی جامعه باعث زیاد خوانده شدن اثری می‌شود که در نگاه منتقدین ارزش باز کردن هم ندارد. اگر کتاب‌خوان حرفه‌ای هستید حتما این نکته را در نظر بگیرید که دنبال کردن فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا می‌تواند خطایی جدی باشد و شما را با آثاری مواجه کند که بعدها از مطالعهٔ آن پشیمان خواهید بود. بهترین کار این است که بگذارید کتاب توسط منتقدین بررسی شود و دنبال کتاب‌هایی بگردید که منتقدین آن را تحسین کرده‌اند. این کار خیلی حرفه‌ای‌تر است و این روش به یادگیری و جذب محتواهای عالی منجر می‌شود. زندگی کوتاه است و ارزش ندارد با خواندن کتاب‌های سطحی یا شبه علمی یا دارای سوگیری‌های خاص آن را تلف کنیم.

مقالات بیشتر برای شما:

جغد شب

شما هم جغد شب هستید؟

برخی از دانشجویان معتقدند مطالعه در شب بهتر است. این کار کارآیی بهتری دارد و مزایای بسیاری برای آن قائلند. مثلا: سر و صدا کم

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content