این دو سه روز باید جدی بنشینم پای اصلاح طرح استارتاپی که برای مرکز کارآفرینی شریف فرستادم. تا ۲۵ آذر مهلت دارم اصلاحات را ارسال کنم که دیگر چیزی نمانده است. تازه چند ویدیو هم ارسال کردهاند که باید ببینم و منطبق با آنها ارائه را اصلاح کنم. تلاش جذابی خواهد شد. خبر بد این که با هوش مصنوعی جدید به راحتی میتوان زبان یاد گرفت. گر چه هنوز اپ مشخصی که حرفهای با کمک هوش مصنوعی جدید آموزش دهد، روند بازار را به دست نگرفته است. ولی برای من که این همه تلاش صرف نوشتن دورهٔ آموزشی «انگلیسی با داستان» کردهام، در مجموع خبر نگرانکنندهای است.
بالاخره پیامک ارسال سیم کارت بینالملل آمد. تا آخر هفته هم باید به دستام برسد. وسط این همه تلاش برای فریلنسر شدن یک گفتگو در رادیو رشدینو موضع کاملا متفاوتی را آشکار کرد. مهمان برنامه گفت من فریلنسر شدن را قبول ندارم چون در این حالت شما بردهٔ یک نفر خارجی میشوید زیرا با نگاهی از بالا به پایین به شما نگاه میکنند و خیلی دستور میدهند و خلاصه درآمد زیادی هم ندارد. من از ابتدا به دنبال سرویس فروختن بودم و در لینکدین طرفهای خارجی را پیدا کردم و پیشنهاد دادم و با ریسکی که کردم و کارم را ضمانت کردم در نهایت موفق شدم سفارش خارجی بگیرم. البته مهمان مربوطه همهٔ اسرارش را هم نگفت و تأکید داشت که پیدا کردن راه درست و درمان کار کردن خیلی برایش زحمت داشته است. ولی خب دیدگاه به کلی متفاوتی بود.
دیروز رفتم ویلا و همهٔ قفسها را توری مرغی نو کشیدم. با چیزی که فکر میکردم، تفاوتی روشن داشت. توری که خریده بودم چشمههای ریزتر از معمول نداشت ولی قیمت بسیار مناسبی داشت. توریهای چشمهریز را چند برابر معمولیها میفروشند و راحتتر است که دو لایه از توری معمولی را روی هم بکشیم تا چشمهها ریز شوند و گنجشک وارد نشود. از صبح که رفتم تا ساعت ۲ یا ۳ بعدازظهر مشغول این برنامه بودم.
دیروز رفتم ویلا و همهٔ قفسها را توری مرغی نو کشیدم. با چیزی که فکر میکردم، تفاوتی روشن داشت. توری که خریده بودم چشمههای ریزتر از معمول نداشت ولی قیمت بسیار مناسبی داشت. توریهای چشمهریز را چند برابر معمولیها میفروشند و راحتتر است که دو لایه از توری معمولی را روی هم بکشیم تا چشمهها ریز شوند و گنجشک وارد نشود. از صبح که رفتم تا ساعت ۲ یا ۳ بعدازظهر مشغول این برنامه بودم.
دیروز تندباد سختی در مشهد آمده بود. حلقهٔ کارتنپلاستی که در حیاط بود را باز کرده بود و حیاط را بههمریختهبود. گلهای باغچه را پلاستیک کشیدهام تا سرمازده نشوند. امیدوارم که عملیاتی شود.
امروز رفتم سراغ کلینیک تخصصی دامپزشکی که خبر داده بود یک سگ مناسب برای واگذاری دارد. با برادرجان رفتیم سری بزنیم. خب تا به حال تجربهٔ نگهداری از سگ نداشتم و مشورت لازم دارم. موردی که معرفی کردند یک سگ نر دوسالهٔ عقیمشده با جثهٔ کوچولو و اخلاقی بازیگوش بود. سوالاتی که پرسیدم نشان می داد که برای نگهداری در باغ مناسب است. خوراک کمی دارد و تنها مسئله این بود که رفتاری بیش از حد دوستانه نشان میداد. پس احتمالا دستآموز بوده و خلاصه خیلی خودمانی بارآمده است. راهنما گفت خیلی هم پارس نمیکند و در مجموع پسر ساکتی است. چون فردا میخواستم بروم ویلا گفتم فردا میآیم دنبالاش. تنها نگرانی این است که به هر کسی میرسید دستهایش را بالامیآورد و میگذاشت روی طرف مقابل و انتظار واکنش متقابل داشت. نکتهای که برای افراد مذهبی دردسرساز است و خانم معرف گفت آقای فلانی در مشهد مدرسه دارد ببرید آنجا آموزش میدهند همانطور که شما بخواهید میشود. فعلا شماره را گرفتم ببینم داستان چیست.
یکی از گلدانهای آلوئهورا چند بار به علت سنگینی گیاه چپ شده است. امروز یک گلدان خریدم ولی به خانه که آوردم به نظرم آمد بیش از حد بزرگ است. تازه همسرجان هم گفت چرا این رنگی گرفتی و بهتر نبود همرنگ گلدانهای قبلی انتخاب میکردی؟ ای بابا.
حالا هوای مشهد هم به شدت سرد شده و احتمال بارش و هوای منفی صفر توسط هواشناسی مطرح شده است. این زمانی است که منتظرش بودم که ببینم قفسهایی که در ویلا ساختهام چقدر مقاومت دارند و چطور عمل میکنند. ماجرا تازه رسیده به قسمت هیجانانگیزش.
اتفاق غیرمنتظرهٔ هفته هم جدا شدن یک پروتز از ایمپلنت بود. وسط مهمانی یک شکلات با چای میخوردم که حس کردم اتفاق ناجوری افتاده و یک دندان کرسی ایمپلنت شده الان تبدیل به یک میله استیل شده است. مشخص نیست قضیه چیست. از ChatGPT هم پرسیدم گفت غیرعادی است و برو از دکتر مشورت بگیر.
تست هسته هم تست استعدادیابی کلیفتون بود که با نام گالوپ هم شناخته میشود. ۱۰۰ سوال دارد و بعد که تمام میشود میگوید بهتر است بروید با چند نفر مشورت کنید و دوباره بیایید تست بزنید تا نظرات دیگران را دقیق نوشته باشید. بر خلاف آزمون دیسک که چیزی که خود شخص فکر میکند مهم است. تحلیل دقیق نتایج را هنوز ندارم و باید تلاش کنم بفهمم اینها چی هستند. تا اینجا مشخص شد که بالاترین استعدادهای من عبارتند از: یادگیرندگی، تحلیلگری، فردگرایی، معتقد بودن و تفکر.