شخصا سالها از تفکر میمونی رنج بردم. درست یادم نیست اولین بار کجا در یک تست روانشناسی متوجه شدم که باید مراقب میمون بازیگوش باشم. ولی سالها طول کشید تا درک کنم میمون من کجاست و دارد چه شیطنتهایی میکند. به گذشته که نگاه میکنم حسرت فرصتهای از دست رفتهای را میخورم که به علت شاخهبهشاخه پریدنهای متوالی من هدر شدند. گر چه تجربیاتی به دست آوردم ولی در عمل بیشتر زیان کردم و از پیشرفت بازماندم. این مقاله را به همهٔ دانشجویانی تقدیم میکنم که مثل یک میمون بازیگوش در حال جستوخیز هستند و درمانی برای این معضل جدی پیدا نمیکنند.
تفکر میمونی یعنی چه؟
این اصطلاح به معنی ذهنی است که یک جا بند نمیشود. تفکری که شخص به نوعی به شاخه به شاخه پریدن عادت میکند و در هیچ فعالیتی ثابتقدم باقی نمیماند. این افراد انرژی خود را در فعالیتهای بسیاری به هدر میدهند و در عمل نتیجهٔ خاصی نمیگیرند. عادتی که اگر زود علاج نشود، خسارتهای بسیاری به بار میآورد.درست مثل یک میمون بازیگوش که دائما در حال شیطنت است. این گونه افراد مرتبا در حال تغییر موضوع ذهنی هستند و نمیتوانند به درستی بر یک مسئله تمرکز کنند. شاید اطلاعات بالایی داشته باشند ولی معمولا یک بند انگشت از هر چیزی است و اطلاعاتی عمیق در یک زمینهٔ خاص نیست. مشکلی که دردسرهای بسیاری ایجاد میکند. زیرا آنها تجربیات فراوانی در گذر زمان جمع میکنند ولی پراکندگی این تجربهها مانع از متخصص شدن در یک زمینه میشود.
بیشفعالی کمی تفاوت دارد
شاید فکر کنید تفکر میمون بازیگوش همان بیشفعالی است. در واقع بیشفعالی به معنی بسیار پرانرژی بودن فرد است. کسی که به قول معروف نمیتواند یک جا بنشیند و مرتب باید فعالیت جسمی داشته باشد. این گونه افراد ممکن است میمون بازیگوش نباشند و تمام انرژی خود را مثلا در ورزش یا یک فعالیت دشوار صرف کنند. پس بیشفعال بودن همیشه مترادف میمون بازیگوش بودن نیست.
من آرامش دارم ولی تمرکز ندارم
این حالت هم مثل بیشفعالی باید تحلیل شود. ممکن است فرد در عملکرد معمول خود آرام یا حتی کند ظاهر شود. ولی ذهنی پویا و پراکنده داشته باشد. مثل پرندهای که مرتبا از یک درخت به دیگری میرود و هیچ جا آرام نمیگیرد. تفکر میمون بازیگوش ممکن است در افرادی ظاهر شود که ظاهرا درونگرا و تودار هستند. ولی در واقع ذهن آنها مرتبا در حال تغییر جهت تمرکز است و به یک موضوع تمرکز نمیکند.
اشکال تفکر میمونی چیست؟
این تفکر حداقل یک مشکل بسیار جدی دارد. این مشکل که این افراد بر یک مسئله تمرکز نمیکنند و در تصمیمگیریهای زندگی نیز مرتبا نظر خود را عوض میکنند. در نتیجه عوارض بسیاری به بار میآید. برای مثال به این موارد توجه کنید:
- افراد دارای تفکر میمونی مرتبا شغل عوض میکنند
- کتابهای متعدد ولی با موضوعات بسیار پراکنده میخوانند
- اطلاعات عمومی بالا ولی اطلاعات تخصصی ضعیف دارند
- نمیتوانند هویت اجتماعی یا شغلی خود را به درستی با یک عنوان توصیف کنند
- رزومهٔ آنها بسیار پراکنده و دارای اجزای بیتناسب است
- به دلیل تغییر زیاد تجربهها در هیچ زمینهای حرفهای نمیشوند
- قادر به همکاری در گروه نیستند و وظایف خود را منظم انجام نمیدهند
- در عمل زمان زیادی را تلف میکنند ولی دستاوردهای کمی دارند
- فکر میکنند ریسکپذیر هستند ولی در عمل با نادانی در حال هدر دادن منابع هستند
- ممکن است بسیار باهوش باشند ولی نتوانند هیچ مهارتی را به کمال برسانند
چنان که میبینید این نوع تفکر مشکلات زیادی دارد که باید از آن پرهیز کرد.
نقش ژنتیک و وراثت
واقعیت این است که وراثت نقش جدی در تفکر میمون بازیگوش دارد. در واقع این افراد به طور ژنتیکی مستعد پراکندگی ذهنی هستند و باید برای کنترل خود آموزش ببینند و تمرین کنند. اگر این افراد به حال خود رها شوند ممکن است سالهای زیادی از عمر خود را به تجربههای مختلف بگذرانند ولی در هیچ زمینهای به یک جمعبندی نرسند و به اصطلاح همهکاره و هیچکاره شوند.
عجله کار شیطونه
یکی از ویژگیهای تقریبا ثابت کسانی که تفکر میمون بازیگوش دارند، عجله است. آنها برای صبر کردن کمطاقت هستند و اگر بنا باشد مثلا چند ماه بر یک فعالیت متمرکز شوند، حس میکنند به زندان افتادهاند. متأسفانه این افراد عملا زمان بیشتری از دورههای کارآموزی را در شاخه به شاخه پریدن هدر میدهند و در نهایت به جایی نمیرسند. زیرا ریشه دواندن در یک حوزه است که ارزش ایجاد میکند.
تغییر این باور که باید با زمان به درستی رفتار کرد، برای این افراد مشکل است. آنها صبور نیستند و یاد گرفتن صبر کردن برای آنها رنجآور است. ولی زندگی همین است و باید درسهای سخت را یاد گرفت. در این زمینه شاید خواندن سرگذشت افراد موفق خودساخته مفید باشد. کسانی که سالها به تلاش ادامه دادند تا نتیجه بگیرند.
راهکارهای اصلاحی
خوشبختانه برای علاج تفکر میمونی راهکارهای متعددی وجود دارد. نکتهٔ مهم این است که این راهکارها باید با حوصله دنبال شوند و راهحل فوری و علاج آنی وجود ندارد. در ادامه چند راهکار مهم را مرور میکنیم.
مراجعه به مشاور
یکی از راههای غلبه بر تفکر میمونی کمک گرفتن از مشاور است. مشاورین بسیاری در حوزههای روانشناسی، سبک زندگی، کسبوکار و غیره در دسترس هستند و هر یک میتوانند به نحوی تمایل فرد به تغییر ناگهانی فعالیتها را کنترل کنند. خوشبختانه امروزه دیگر مراجعه به مشاور یک تابوی اجتماعی نیست و تنها تذکر مهم این است که به مشاورینی مراجعه کنید که باتجربه و خوشنام باشند. صرفا مطرح بودن یک مشاور ممکن است گولزننده باشد و بهتر است به دنبال مشاوری باشید که مشتریانی راضی دارد.
تمرینات ذهنی
یکی از راههای مفید برای غلبه بر تفکر میمونی، کمک گرفتن از تکنیکهای آرامسازی ذهنی مثل مراقبه است. این تکنیکها کمک میکنند میمون بازیگوش را در قفس نگهدارید و با آرامش به کارهای خود برسید. تکنیکهای گوناگونی در این زمینه وجود دارند که تمرین کردن آنها خالی از لطف نیست. ویدیوهای آموزشی بسیاری نیز در اینترنت وجود دارد که به راحتی میتوانید استفاده کنید.
برخی از تمرینهای ذهنی که میتوانند به تعدیل میمون بازیگوش در ذهن شما کمک کنند را به اختصار ببینید:
- مدیتیشن
- تلقین عبارتهای مثبت روزانه
- تنفس شکمی
- یوگای تنفسی
- چیگونگ
- دفترچه شخصی و ثبت پیشرفت روزانه
- جایزه دادن به خود در صورت تمرکز طولانی بر یک کار
تکنیک پومودورو
قبلا در «این مقاله» در مورد تکنیک پومودورو توضیح دادهام. تکنیکی که کمک میکند مدت زمانی کوتاه متمرکز بمانیم و عملا در طی کارهای خستهکننده و حوصلهسربر مثل کارهای اداری، مطالعاتی و طراحی انضباط ذهنی خود را حفظ کنیم.
دوستان خوب مفیدند
یک فرد با تفکر میمونی اگر دوستان عاقل و باتجربهای داشته باشد، قطعا به او کمک خواهند کرد از دام تفکر خود بیرون بیاید. گر چه این افراد تا حدی مقاومت میکنند ولی لجبازی فایدهای ندارد و اگر از دوستان خود درس نگیرند، درسهای سخت زندگی را با تجربههای تلخ خواهند آموخت. گاهی همسر میتواند بهترین مشاور در این حوزه باشد که به میزان صمیمیت و تسلط بر رفتارهای مشورتی هم ارتباط دارد.
کارفرمای جدی و باتجربه
اگر یک فرد با تفکر میمونی با یک کارفرمای جدی و باتجربه کار کند، تا حدی تفکر میمونی او کنترل خواهد شد. زیرا اینجا مکانیزمهای کنترلی کارفرما او را وادار به عملکردی یکنواختتر و پرهیز از فعالیتهای پراکنده حداقل در زمان کار میکند. بدین ترتیب یک محیط کنترلکننده برای این فرد ساخته میشود که او را در مسیری رو به جلو هدایت میکند. با این که ممکن است این فرد در دیگر زمانهای زندگی باز همان شلختگی ذهنی را داشته باشد ولی لااقل ساعتهای کاری خود را متمرکزتر میگذراند که یک مزیت مفید است.
تشویق درست
معمولا همهٔ افراد از تشویق شدن لذت میبرند. نکتهٔ اساسی این است که تفکر میمونی فرد را دچار نوسانات بسیاری در تصمیمگیری میکند و اجازه نمیدهد که او به راحتی بر یک تصمیم استوار باقی بماند. اینجا است که نقش تشویق درست اطرافیان میتواند عملکردی حیاتی در درمان تفکر میمون بازیگوش ایفا کند. گاهی یک تشویق به موقع و بهجا میتواند نقش مفیدی در اصلاح ذهنیت میمون بازیگوش حداقل در یک حوزه ایفا کند.
جمعبندی
تفکر میمون بازیگوش میتواند فرد را به قهقرا سوق دهد. زیرا مانع از تمرکز او بر یک فعالیت شده و با شاخه به شاخه پریدن جلوی رشد در یک زمینهٔ خاص را میگیرد. برای درمان این مشکل راهکارهای بسیاری وجود دارند و هر چه زودتر فرد از این دام ذهنی خلاص شود، مسیر رشد و پیشرفت را بهتر طی خواهد کرد و اتلاف منابع مهمی مثل زمان و انرژی فردی کمتری را تجربه خواهد کرد.
مقالات بیشتر برای شما:
۹ کتاب پیشنهادی سم آلتمن
سم آلتمن با معرفی ۹ کتاب کاربردی به ما کمک میکند الگوهای فکری جدیدی پیدا کنیم و در مسیر مدیریت و کارآفرینی بهتر عمل کنیم
زنگ خطر اخراج برای نسل Z
نسل Z به عنوان نسل جدید همواره در معرض بررسی و نقد هستند. یکی از مسائل جدی این نسل بحث آموزش و استخدام آنها
سوپ هزار مزه
«سوپ هزار مزه» یک غذای دانشجویی واقعی است که مهارت خاصی برای پختن لازم ندارد و سریع آماده میشود
سرویس انقلابی گوگل برای خواندن مقالات تخصصی
گوگل یک آس دیگر رو کرد تا نشان دهد هنوز در زمینه هوش مصنوعی میتواند برگهای برندهای برای نفوذ در بازار داشته باشد
معرفی کتاب «ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم» مقاله
کتابی که نویسندهٔ آن استاد دانشگاه باشد، گاهی جذابتر از چیزی است که فکرش را میکنیم. کتابی که فرهنگ صحیح دانشگاهی را با بیانی شیرین و مثالهایی ساده توضیح میدهد
توانمندسازی دانشجویان با ساختار آموزشی
توانمندسازی دانشجویان کاری سهل و ممتنع است. آنها به راحتی مفاهیم توانمندسازی را جذب نمیکنند و شیوهای حرفهای برای سرعت بخشیدن به این سبک آموزشی لازم است