خلاصهٔ کتاب «فرمول، قوانین جهانی موفقیت» را اولین بار در پادکست بیپلاس شنیدم و اولین کتابی بود که با معرفی این پادکست خریدم. کتاب رسید و دو روزه تمامش کردم. کتاب بسیار جذاب بود و اگر مراسم چهلم یکی از اقوام و مهمان شهرستان فردا و کلاس بعد از ظهرش با برنامهٔ خواندن کتاب برخورد نکرده بود، قطعا همان جمعه تمامش کرده بودم.

خلاصهای از کتاب فرمول
آلبرت لَزلو بارابَسی در این کتاب حرکت بسیار جالبی دربارهٔ تعریف موفقیت و فرمول دستیابی به آن انجام داده است. او در این کتاب موفقیت را دقیقا با مفهوم موفقیت مالی بررسی میکند و به موفقیتهای معنوی و انجام کار ارزشمندی که هیچ دستاورد مالی ندارد به عنوان نوعی شکست نگاه میکند.
این کتاب برای کسانی که ایدهای در ذهن دارند و قصد دارند با کمک آن ایده به موفقیت تجاری برسند، یک راهنمای گنج است. اگر قصد ندارید مثل نیکولای تسلا یک عمر برای بهترین استعدادهای خود تلاش کنید ولی با فقر دنیا را ترک کنید، این کتاب را حتما بخوانید.
در ادامه خلاصهای از این کتاب را تقدیم علاقمندان میکنم و امیدوارم به این بسنده نکنید و کتاب اصلی را بخوانید.
موفقیت مال کیست؟
نویسنده با این سوال که موفقیت مالی کسی که مشهور و ثروتمند شده به چه کسی تعلق دارد کارش را شروع میکند. پاسخ او کمی غافلگیر کننده است. او معتقد است موفقیت شما متعلق به مخاطبین است. آنها هستند که ایدهٔ شما را میخرند و آن را تبلیغ و معرفی میکنند. پس اگر ایدهٔ خوبی نداشته باشید و واقعا در آن خلاقیت و حرفهایگرایی نباشد که مخاطب را جذب کند، شانسی برای موفقیت ندارید.
موفقهای فراموش شده
یکی از نکات مهم در ابتدای کتاب اشاره به این واقعیت است که در تاریخ افراد پیشروی بسیاری بودند که هرگز نامی از آنها در سطح وسیع برده نشده و تقریبا در گمنامی باقی ماندهاند. از مخترعین تا کاشفین و از هنرمندان تا نظامیان. قانون ظاهرا یکی است. تنها عملکرد مفید و مثبت نیست که به شما موفقیت مالی اعطا میکند و حتی ممکن است موفقیت به نام دیگری ثبت شود.

عملکرد برتر از همه چیز است
یکی از نکات بسیار جذاب کتاب این بخش است. نویسنده توضیح میدهد تحقیقات نشان میدهند، عملکرد دانشجو است که آیندهٔ او را میسازد نه شرکت در بهترین کلاسها و دانشگاههای جهان. نویسنده با مثالهای مناسبی ثابت میکند که اگر عملکرد قابل توجهی از خود بروز نمیدهیم، بهتر است فکر موفقیت مالی را هم از سر به در کنیم.
عملکرد محدود ولی موفقیت نامحدود
از مهمترین نکات کتاب اینجاست که توضیح میدهد عملکرد ما بالاخره سقف دارد و بیشتر از آن قادر به انجام کار نیستیم، ولی موفقیت مالی حد و مرزی ندارد و گاه چنان اوج میگیرد که فرد موفق در شرف سکته کردن قرار میگیرد.
خندهدار جایی است که عملکرد توسط داوران ارزیابی میشود و نویسنده با مثالهایی نشان میدهد که بسیاری از داوریها خدشهدار و جهتگیری شده هستند و تنها راه فرار از این مشکل، شرکت هر چه بیشتر در مسابقات و نمایش توانمندیهای ما است.
همچنین گاهی یک فرد موفق در همهٔ مؤلفهها از رقبا بهتر نیست. بلکه جمعبندی عملکرد اوست که از او بهترین میسازد. پس اگر به حوزهای علاقمند هستید و در هر جزئی از کار بهترین نیستید، نگران نباشید. هنوز جای بسیاری برای موفقیت دارید.
یک فرمول برای موفقیت مالی
ایدهٔ مهمی در این کتاب توضیح داده شده که میگوید:
موفقیت قبلی × شایستگی = موفقیت آینده
به طور خلاصه این فرمول نشان میدهد که اگر در حوزهای فاقد سابقه و رزومه کاری قابل توجه باشیم، موفقیت آیندهای برای ما وجود ندارد. هر چه در یک حوزه موفقیتهای کوچک و متوسط قبلی بیشتر کسب کرده باشیم، احتمال رسیدن به موفقیت آیندهٔ ما بیشتر میشود.
به عبارتی کتاب فرمول میگوید موفقیت، موفقیت میآورد. برای کسب موفقیت بزرگ باید ابتدا مجموعهای از موفقیتهای کوچک کسب کنیم. حتی اگر ایدهٔ شگفتی داشته باشیم و در ابتدای راه باشیم و کسی به ما توجه نکند، به تدریج میتوانیم راه خود را به سمت موفقیت باز کنیم.
قدرت شگفت شبکهها
در بسیاری موارد میزان خوب بودن یک محصول یا خدمت را نمیتوان سنجید و اینجاست که شبکههای انسانی نقش ایفا میکنند و باعث شکست یا افتخار میشوند. به عبارتی اگر غافل باشیم که تنها خوب بودن محصول یا خدمت ما نیست که آن را موفق میکند، بخشی از حقیقت را درست فهمیدهایم.
در دنیای امروز، گاهی شبکهها طوری یک محصول را به پیش میرانند و آن را سر زبانها میاندازند که باور کردنی نیست و قدرت این شبکهها را نباید دست کم گرفت. گر چه گاهی این شبکهها در ابتدای امر ممکن است رفتاری تصادفی داشته باشند ولی شایستگی شما میتواند راه را به تدریج باز کند.
یک صدم درصد بهتر
یکی از حقایق دنیای امروز این است که کسی که رکورددار یک حوزه است، درآمدی بسیار سرشار و بسیار بیشتر از همقطاران خود دارد. گاهی اختلاف بین نفر اول و دوم در مقیاس آن رشته به صدم درصد میرسد ولی همین که جایگاه اول را کسب کنید، دیگر برندهاید و قراردادهای بسیاری میبندید و موفقیت مالی شگفتی کسب میکنید.
در واقع در این بخش نویسنده توصیه میکند، بیوقفه کار کنید و نگذارید تعلل مانعی در برابر موفقیت مالی شما ایجاد کند. زیرا رسیدن به جایگاه برتر نیازمند صبر و توالی حرکتهای موفق است و اگر کند عمل کنید یا شاخه به شاخه بپرید، در عمل در هیچ زمینهای به برتری نمیرسید.
قوانین قدرت
یکی از حقایق دنیای امروز این است که کار کردن با شبکههای موفقیتآفرین را لازم دارید تا به موفقیت مالی برسید. مثلا اگر کار خود را یک عمر در نمایشگاههایی با بازدید کم عرضه کنید، به احتمال بسیار تا آخر عمر هم به هیچ دستاورد مالی چشمگیری نخواهید رسید.
پس باید یاد بگیرید با شبکهسازی و وصل شدن به کانونهایی که شهرت شما را تقویت میکنند، به مخاطبین بیشتری معرفی شوید و نیز مخاطبان دستبهجیب و سخاوتمندتری پیدا کنید.
قدرت معرف قدرتمند
فرض کنید ایدهای دارید و یک شخصیت معروف از آن حمایت میکند. همین حرکت میتواند باعث شود شما به شدت دیده شوید و کار شما حامیان وفادار بسیاری پیدا کند و موفقیت مالی هم نصب شما شود. جالب است که این معرف قدرتمند میتواند خود شما باشید. یعنی بعد از سالها ساخت برند شخصی و جلب نظر هواداران، حالا میتوانید به خوبی ایدههای جدید خود را به سرعت نشر دهید و به فروش برسانید. واقعیتی که نیازمند گذر زمان و تقویت خوشنامی و شهرت مثبت شماست.
حرکت در یک مسیر تخصصی
یکی از مفاهیم بسیار ارزشمند این کتاب، توصیه به حرکت در یک زمینهٔ تخصصی است. اگر در یک زمینه مدت زمان مناسبی ادامه دهید، شهرت و حیثیت کاری بالایی کسب میکنید و میتوانید آثار خود را با اطمینان بیشتری عرضه کنید.
همیشه در طول تاریخ، نتیجهٔ کار گروهی به سرگروه نسبت داده شده است. مثل یک ارکستر که رهبر آن جایزه میگیرد در حالی که صدها نوازنده سخت در حال کارند. پس لازم است سرگروه متخصصی باشید که به روشنی هر بینندهای کار را حاصل رهبری و هدایت حرفهای شما بداند. برای رسیدن به چنین مقامی نیازمند تلاش و عملکردی فراتر از یک فرد عادی هستید.
در واقع ادراک مخاطبین از عملکرد شما میتواند مهمتر باشد و اگر نتایج کار خود را به درستی به خود منتسب نکنید، احتمال دارد در افق مهآلود آینده گم شوید و کسی سراغی از شما نگیرد.
تصادف شانسی
شاید باور نکنید ولی حتی شانس هم در برخی موفقیتهای مالی نقش جدی ایفا میکند. برخی متخصصین در اثر همزمانی یک حادثه به شدت معروف شدند در حالی که همقطارانشان با وجود صلاحیت هیچ وقت درصدی از آن شهرت بینالمللی را کسب نکردند. مثل اینشتین که در اثر یک اتفاق نادر در هنگام ورود به آمریکا به شدت مشهور شد و هدف رسانهها قرار گرفت.
با این حال نباید فراموش کنید که اگر طی سالها آمادگی لازم را کسب نکنید و در یک زمینهٔ تخصصی حرفهای نباشید، حتی این شانسها هم به شما کمک نمیکند.
موفقیت به سن بستگی ندارد
مثالهای کتاب در این بخش واقعا انگیزهبخش هستند. اگر تا کنون فکر میکردید اگر پا به سن بگذارید، دیگر توانایی کسب موفقیت مالی نخواهید داشت، دیگر این فکر را دور بیندازید. تحقیقات به خوبی نشان میدهند که این ایده قطعیت ندارد و افراد بسیاری موفقیت شگفت خود را در دوران میانسالی یا کهنسالی تجربه کردهاند.
سخن پایانی
سعی کردم طوری خلاصه را بنویسم که مثالهای بسیار و جذاب و خواندنی کتاب را به شما لو ندهم تا لذت خواندن اصل کتاب را از دست ندهید. این کتاب از کتابهای بسیار خواندنی عمر شما خواهد بود. مطمئن هستم با خواندن این کتاب ایدههای بسیاری برای حرکت بهتر در مسیر موفقیت بدست خواهید آورد.