بالاخره دونیشن پسرجان آمد. من هم یک تشویق کوچک برایش درنظرگرفتم. گفتم از این درآمد قسط پرداخت نکن و برای اینترنت و کارهایی که لازم داری خرج کن. خب من به پسرجان و دخترجان پول توجیبی نمیدهم. معتقدم اثرات سوء تربیتی دارد. آنها حساب خانگی دارند و عیدیها و درآمدهایی که از کارهای مفید دارند را آنجا حساب و کتاب میکنیم. خرابکاری هم بکنند یک جریمهای به حساب مربوطه میزنیم. لپتاپ را با پسرجان نیم بها قسطی حساب کردم که همینطوری بخواهد بپردازد لابد چند سال دیگر باید طول بکشد.
شروع به طراحی سایت مشتری کردم و از نو شروع کردم به مرور مقدمات تا سایتی بینقص تحویل بدهم. دوست دارم برود به همه بگوید این را فلانی برای من کار کرده شما هم فقط بروید همینجا.
مصاحبه دیسک جدید انجام شد. این بار علاوه بر دیسک، آزمون کلیفتن را هم تحلیل کردیم. مصاحبه حضوری بود و برای من جذاب. مخاطب زیاد اهل حرف زدن نبود و نمیشد بازخورد درستی گرفت. ظاهرا که راضی رفت. در دقایق آخر متوجه شدیم یک اشتباه کوچک رخ داده. ایشان اصلا دوره توانمندسازی را ثبتنام نکرده و فقط نشسته دارد کتاب را میخواند. امان از این حواس نسل جوان.
دقیقا دارد میشود مثل تحول امام محمد غزالی. زمانی که دزدی کتابهایش را به رودخانه ریخت و گفت اگر علم تو در اینها است بهتر که نباشد و او رفت و از نو آموخت. تصمیم گرفتم دست از سر یکی از کمالگراییهای بزرگم هم بردارم. این که بهترین کار با بهترین اثرات و نتایج در آینده را انجام دهم. این نگاه سالها است من را قفل کرده و نمیگذارد بسیاری از کارهایی که در توانم هست را عملی کنم.
با پسرجان به ویلا رفتیم. ۷۰ عدد بلوکه سیمانی هم سفارش دادیم تا لانه برای سگ بسازیم. البته وقت نشد و فقط فرصت شد بیاورند و پیاده کنند. جالب که گفت چقدر جوجهها بزرگ شدهاند. چند هفتهای نیامده و تغییرات نظرش را جلب میکنند. خودم فکر میکردم ای بابا چرا این جوجهها دیگر بزرگ نمیشوند؟ که فهمیدم اشتباه میکردم.
آخرین خبر زرد اخیر هم دوباره فعال شدن قبیله در Clash of Clans بود. بعد از این که یک خیانتکار همه اعضا را بیرون ریخت و خودش هم زد به چاک، دوباره قبیله بازسازی شد و حالا ۱۶ عضو دارد. جالب که فکر میکردم سقف ۵۰ عضو برای قبیله کم است. ولی متوجه شدم بیشتر قبیلهها کمتر از ۲۵ عضو دارند. حالا چرا را دقیق نمیدانم ولی حدس میزنم که محدودیت حداکثری جنگ ۲۵ نفره باعث میشود بقیه که ضعیفتر هستند بیکار بمانند و خلاصه میروند پی کارشان.
چالش جدید هم فعال کردن امکان نصب اپلیکیشن روی ویندوز ۱۱ است. با این که همه چیز را انجام دادم حالا برای نصب اپ یک خطای دوربین میگیرد که مشخص نیست چیست. علما هم هنوز به استعلام من جواب ندادند بفهمیم قضیه چیست.
یکی از بردهای جالب هفتهٔ گذشته خرید نسخه Life Time یک افزونه وردپرس به یک بیست و پنجم قیمت بود. ماجرا از اینجا شروع شد که توسعهدهنده که ایرانی است، اعلام کرد برای حمایت و تأمین هزینههای یک شاگرد بااستعداد برای مدتی محدود این لایسنس را ارزانتر از معمول ارائه میکند. جذاب بود و سریع خریدم.
جدیدترین فعالیت طراحی سایت هم حذف کردن کلی از افزونههای اضافه بودند که مدتها بود الکی در سایت جا خوش کرده بودند. با تجربهای که اخیرا به دست آمد که در وردپرس حتی اگر یک افزونه غیرفعال باشد، باز هم میتواند کد مخربی در سایت به جا بگذارد و عملکرد را مختل کند، دیگر جای دستدست کردن نبود.
اخیرا اشکالات زیادی در مارکت ژاکت مشاهده میکنم. ایراداتی که کارشناسان حرفهای از افزونههای دستکاریشده در بازار وردپرس ایران میگیرند، گاهی ترسناک است.
تجربهٔ متفاوت جدید هم گوش دادن به پادکست در مورد رمزارزها بود. برای یکی از کارفرماهایی که پیشنهاد فرستادم، ناچار شدم در مورد رمزارزها تحقیق کنم و نتیجه جالب بود. کارفرما هنوز جواب نداده ولی به این حوزه تا حدی علاقمند شدم و پادکست مربوطه را دارم ذرهذره گوش میکنم.