داستان ما

مسیری پر فراز و نشیب به سوی توانمندسازی دانشجویان

در دنیای پرتلاطم امروز، گاهی داستان‌هایی وجود دارند که می‌توانند الهام‌بخش و راهگشا باشند. داستان عمار محمدی آلاشلو، بنیانگذار سایت دانشجویانه، یکی از این داستان‌هاست. مسیری پر از چالش، شکست و در نهایت موفقیت که می‌تواند برای هر دانشجویی درس‌آموز باشد.

عمار محمدی آلاشلو
عمار محمدی آلاشلو

کودکی: شکل‌گیری یک ذهن کنجکاو

عمار، متولد سال ۱۳۵۹، از همان کودکی علاقه وافری به کتاب و دانش داشت. در دورانی که بسیاری از هم‌سن و سال‌هایش مشغول بازی و سرگرمی بودند، او ساعت‌ها وقت خود را صرف مطالعه می‌کرد. این علاقه به یادگیری، پایه و اساس شخصیت او را شکل داد.

ماهنامه علمی “دانشمند” نقش مهمی در پرورش ذهن کنجکاو عمار داشت. او هر ماه با اشتیاق منتظر شماره جدید این مجله بود و به محض دریافت آن، با ولع تمام صفحاتش را می‌خواند. این عادت مطالعه، دریچه‌ای به دنیای علم و فناوری برای او گشود و افق‌های فکری‌اش را گسترش داد.

ماهنامه دانشمند
ماهنامه دانشمند

اگرچه عمار در کودکی دوستان زیادی نداشت و بیشتر گوشه‌گیر بود، اما این تنهایی به او فرصت داد تا بیشتر در دنیای کتاب‌ها غرق شود. شاید همین تنهایی و مطالعه عمیق بود که بعدها به او کمک کرد تا در مواجهه با چالش‌های زندگی، صبور و متفکر باشد.

چالش‌های دوران دانشجویی

با ورود به دانشگاه آزاد مشهد در رشته مهندسی نرم‌افزار، به نظر می‌رسید مسیر موفقیت عمار هموار شده است. او با پشتوانه سال‌ها مطالعه و کنجکاوی، آماده بود تا در دنیای فناوری اطلاعات غوطه‌ور شود. اما زندگی همیشه مسیر مستقیمی ندارد.

   درست زمانی که عمار باید تمام تمرکزش را روی تحصیل می‌گذاشت، مشکلات مالی خانواده گریبانگیرش شد. پدرش که یک موسسه فرهنگی سینمایی تاسیس کرده بود، با مشکلات مالی جدی روبرو شد و عملاً ورشکست شد. اما پدر عمار، مردی سرسخت و مقاوم، حاضر نبود شکست را بپذیرد و با تمام توان تلاش می‌کرد چراغ مجموعه‌اش را روشن نگه دارد.

   این شرایط، عمار را مجبور کرد تا سه سال آخر تحصیل را در شرایطی بسیار سخت بگذراند. او در یک سوئیت کوچک در همان مجتمع فرهنگی زندگی می‌کرد و همزمان با تحصیل، به پدرش در اداره مجموعه کمک می‌کرد. این دوگانگی بین تحصیل و کار، فشار زیادی بر او وارد کرد.

   تأثیر این شرایط بر روحیه و عملکرد تحصیلی عمار عمیق و ملموس بود. با وجود استعداد خوب در برنامه‌نویسی، افسردگی و سردرگمی باعث شد تا او نتواند آنطور که باید و شاید به درس‌هایش برسد. نتیجه این شد که دوره کارشناسی را که معمولاً چهار ساله است، در هفت سال و با معدلی پایین (۱۳.۲۷) به پایان رساند.

   این تجربه، درس بزرگی به عمار داد: گاهی شرایط بیرونی می‌تواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد، اما این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم چگونه با این شرایط مواجه شویم.

مسیر پر‌پیچ‌و‌خم زندگی حرفه‌ای

پس از فارغ‌التحصیلی، عمار راهی خدمت سربازی شد. این دوره، علیرغم سختی‌هایش، فرصتی برای او فراهم کرد تا کمی از فشارهای گذشته فاصله بگیرد و به آینده فکر کند. در همین دوران بود که مقدمات ازدواجش فراهم شد، اتفاقی که می‌توانست نقطه عطفی در زندگی او باشد.

   پس از نامزدی، عمار برای شغلی که در شهرستان بیرجند برایش پیدا شده بود، راهی این شهر شد. او به مدت ۱۰ ماه به عنوان کارشناس کامپیوتر در مرکز رشد فناوری بیرجند، که زیر نظر استانداری اداره می‌شد، مشغول به کار شد. این اولین تجربه جدی او در دنیای کار بود و فرصتی برای آشنایی با چالش‌های واقعی در حوزه فناوری اطلاعات.

   اما پس از ۱۰ ماه، با خبر تعدیل نیرو مواجه شد. مدیرش به او دو گزینه داد: رفتن به مخابرات یا شرکت کویر تایر. عمار مخابرات را انتخاب کرد، تصمیمی که مسیر زندگی حرفه‌ای او را برای سال‌های آینده شکل داد.

   در مخابرات، عمار به مدت سه سال و اندی به عنوان کارشناس امور دیتا فعالیت کرد. وظیفه اصلی او و همکارانش، وصل کردن اینترنت به خانه‌ها بود. این دوره، علاوه بر تجربه فنی، به او آموخت که چگونه با مشتریان ارتباط برقرار کند و مشکلات فنی را به زبانی ساده برای آنها توضیح دهد. مهارتی که بعدها در کار آموزش بسیار به کارش آمد.

   در همین دوران بود که پسرش متولد شد، اتفاقی که شادی و مسئولیت جدیدی به زندگی عمار اضافه کرد. حالا او نه تنها باید به فکر پیشرفت خودش بود، بلکه باید آینده‌ای روشن برای فرزندش نیز می‌ساخت.

   با ایده ساختن خانه‌ای برای خانواده‌اش، عمار وام گرفت. اما به زودی متوجه شد که اقساط وام بسیار بیشتر از حقوقش است. این چالش جدید، جرقه‌ای شد برای شروع یک کار جانبی. او تصمیم گرفت با پول وام یک کافی‌نت تاسیس کند تا بتواند با درآمد آن، اقساط وام را بپردازد و خانه را به تدریج بسازد. البته این تصمیم آنطور که فکر می‌کرد راحت پیش نرفت.

   راه‌اندازی کافی‌نت، اولین تجربه کارآفرینی عمار بود. او که تا آن زمان بیشتر در محیط‌های اداری کار کرده بود، حالا باید یاد می‌گرفت چگونه یک کسب و کار کوچک را مدیریت کند. این کار، با وجود چالش‌هایش، به او درس‌های ارزشمندی در مورد مدیریت مالی، ارتباط با مشتری و حل مشکلات روزمره داد.

اما مسیر کارآفرینی هموار نبود. با این که کافی‌نت بسیار حرفه‌ای با میزهای سفارشی و اینترنت پرسرعت در فضایی عالی تاسیس شد و افتتاح پرسروصدایی با حضور مسئولین شهر داشت، در همان سال اول، کافی‌نت با شکست مواجه شد. صاحب مغازه فردی دردسرساز بود که حتی در اوج زمستان، گاز مغازه را قطع کرد و حاضر به وصل مجدد آن نشد. این تجربه تلخ به عمار آموخت که در کسب و کار باید حرفه‌ای‌تر باشد و انتخاب‌های مختلف حتی صاحب ملک تجاری چقدر می‌تواند مهم باشد.

   کافی‌نت عملا در زمستان از مشتری خالی شد. اما همین شکست، در را به روی فرصتی جدید گشود. کافی‌نت عمار، با وجود مشکلاتش، از نظر فنی بسیار پیشرفته بود. برای اولین بار در ایران، او سیستم اکانتینگ را در کافی‌نت پیاده‌سازی کرده بود و به مشتریان یوزرنیم، پسورد و پهنای باند اختصاصی می‌داد. این نوآوری توجه بنیاد نخبگان را جلب کرد و آنها به عمار پیشنهاد همکاری دادند و فضایی در محیط اداری در اختیارش گذاشتند تا به نخبگان استان هم خدمات ارائه کند.

تولد یک ایده: توانمندسازی دانشجویان

در میان تمام فراز و نشیب‌های زندگی، در حوالی سال ۱۳۹۰، ایده‌ای در ذهن عمار جرقه زد: توانمندسازی دانشجویان. تجربه‌های سخت خودش در دوران دانشجویی و دیدن چالش‌های دانشجویان در کافی‌نت که حالا فناوری اطلاعات نخبگان نام داشت، او را به این فکر انداخت که می‌تواند کاری برای بهبود وضعیت دانشجویان انجام دهد.

   او با ایجاد یک صفحه فیسبوک به نام «راهی به سوی فردا» اولین گام‌ها را برداشت. این صفحه به سرعت محبوب شد و ۱۴۰۰ دنبال‌کننده پیدا کرد. موفقیت این صفحه نشان داد که نیاز واقعی به چنین محتوایی در میان دانشجویان وجود دارد.

   عمار که حالا انگیزه‌ای قوی برای ادامه این مسیر پیدا کرده بود، تصمیم گرفت خودش را بیشتر آموزش دهد. او در دوره‌های متعدد آموزشی دیجیتال مارکتینگ شرکت کرد تا بتواند محتوای بهتری تولید کند و به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کند. دوره‌هایی که در تهران برگزار می‌شدند و او باید برای یک جلسه در هفته شرکت کردن در دوره، نیمی از زمان کاری خودش را اختصاص می‌داد. یک دورهٔ جامع شش ماهه که آموزش‌های مفصلی در خود داشت.

   عمار همزمان برای افزایش دانش مدیریتی خود و کسب مدرک مرتبط، در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کرد و در رشته مدیریت اجرایی در دانشگاه آزاد بیرجند پذیرفته شد. این فرصتی بود تا دانش نظری لازم برای مدیریت یک کسب و کار آموزشی را کسب کند.

logo 784x784
لوگوی دانشجویانه طراحی شده توسط مسعود سلیمی

مواجهه با شکست‌ها و ادامه مسیر

اما زندگی بار دیگر عمار را با چالش‌های جدی روبرو کرد. در سال ۱۳۹۶، پدر عمار فوت کرد. این ضایعه عاطفی، همراه با مشکلات مالی و مسائل مربوط به ارث و میراث، ضربه سنگینی به او وارد کرد. تمام برنامه‌هایش به هم ریخت و دستش از نظر مالی کاملاً بسته شد. او در این شرایط در حال تکمیل درس‌های کارشناسی ارشد بود، سه از هفته در مسیر تهران برای طی دورهٔ آموزشی بود و با باقی‌ماندهٔ وقتش کارهای کافی‌نت را انجام می‌داد تا درآمدی برای گذران داشته باشد. حالا ناگهان همه‌چیز به هم ریخته بود.

    این شرایط سخت، تأثیر منفی عمیقی بر زندگی حرفه‌ای و تحصیلی عمار گذاشت. تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد که با امید زیادی آغاز کرده بود، به فنا رفت. کافی‌نت، که زمانی منبع درآمد و محل تولد ایده‌های جدید بود، به شدت زیان کرد و نهایتاً دوباره ورشکسته شد. پیگیری مطالبات طلبکاران پدر و مشکلات رسیدگی به ارثیه هم به مشکلات او افزوده شدند.

   در این دوران سخت، عمار یک بار دیگر با واقعیت تلخ شکست روبرو شد. اما چیزی که او را از بسیاری دیگر متمایز می‌کرد، روحیه تسلیم‌ناپذیرش بود. او همچنان به رؤیای خود برای کمک به دانشجویان چسبیده بود و حاضر نبود آن را رها کند. او دانشجویانه را رسالتی برای خود می‌دانست و فکر می‌کرد این ایده می‌تواند زندگی افرادی را نجات دهد. پس ارزش پیگیری و زحمت دارد.

چاپ اولین کتاب توانمندسازی کشور

بالاخره عمار توانست اولین کتاب خود را در سال ۱۳۹۷ به چاپ برساند. نگارش این کتاب حدود ۹ ماه طول کشید و در آن مسیر توانمندسازی و یادگیری مهارت‌های نرم ضروری برای دانشجویان توضیح داده شده بود. بعد از چاپ کتاب عمار بسیار غافلگیر شد. چون متوجه شد اولین کتاب در این حوزه را نه تنها در کشور بلکه در دنیا نوشته است. کتابی که به دانشجویان سال اولی آموزش می‌دهد چطور مسیر پیشرفت تحصیلی را طی کنند و مسیر شغلی خود را ترسیم کنند.

کتاب رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها
کتاب رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها

قرارداد با دانشگاه فردوسی مشهد

   در سال ۱۳۹۸، موفقیت بزرگی نصیب عمار شد. او توانست با دانشگاه فردوسی مشهد قراردادی برای توانمندسازی دانشجویان امضا کند. این قرارداد، تأییدی بر ارزش ایده‌های او و گامی بزرگ به سوی تحقق رؤیایش بود. شروع کار هم خیلی خوب بود و دانشجویان یکی‌یکی برای ثبت‌نام از راه می‌رسیدند. اما درست زمانی که همه چیز به نظر عالی می‌رسید، بحران جهانی کرونا از راه رسید. دانشگاه‌ها مجازی شدند و قرارداد توانمندسازی لغو شد و دوباره زحمت‌ها همه به باد رفتند.

کرونا در دانشگاه
کرونا در دانشگاه

آغاز فصلی نو

سرانجام، پس از مدتی، با فروش بخشی از ارثیه، مقداری پول به دست عمار رسید. این ثروت فرصتی بود تا دوباره رؤیاهایش را دنبال کند. با انرژی تازه و تجربه‌ای که از شکست‌های گذشته آموخته بود، عمار آماده بود تا قدم بعدی را بردارد. همه‌گیری کووید-۱۹ باعث شده بود پروژه همکاری با دانشگاه فردوسی متوقف شود. این شکست دیگری بود که می‌توانست هر کسی را از پا دربیاورد. اما عمار، که حالا به مواجهه با چالش‌ها عادت کرده بود، تصمیم گرفت این بحران را به فرصت تبدیل کند.

تولد دوبارهٔ دانشجویانه: تحقق یک رؤیا

در سال ۱۴۰۰، در میانه بحران کرونا، عمار تصمیم بزرگی گرفت. او به مشهد نقل مکان کرد و تصمیم گرفت تمام وقت خود را به پروژه دانشجویانه اختصاص دهد. این تصمیم، نقطه عطفی در زندگی حرفه‌ای او بود.

   دانشجویانه، تجسم تمام تجربیات، شکست‌ها و موفقیت‌های عمار بود. او از تمام چیزهایی که در طول سال‌ها آموخته بود – از مهارت‌های فنی گرفته تا دانش مدیریتی و تجربه کار با دانشجویان – برای ساخت این پلتفرم استفاده کرد.

   عمار شخصاً مسئولیت تولید محتوا، نویسندگی، مدیریت سایت و شبکه‌های اجتماعی را بر عهده گرفت. او که زمانی در دوران دانشجویی با چالش‌های زیادی روبرو شده بود، حالا می‌توانست از تجربیات خود برای کمک به دانشجویان استفاده کند.

   دانشجویانه به سرعت رشد کرد و توجه بسیاری از دانشجویان را به خود جلب کرد. محتوای با کیفیت، راهنمایی‌های عملی و رویکرد شخصی عمار در ارتباط با مخاطبان، این پلتفرم را به منبعی ارزشمند برای دانشجویان تبدیل کرد.

درس‌هایی برای دانشجویان

داستان عمار محمدی آلاشلو، نمونه‌ای از پشتکار و امید است. او به ما می‌آموزد که:

۱- **شکست‌ها موقتی هستند**: زندگی عمار پر از فراز و نشیب بود، اما او هرگز تسلیم نشد. مهم این است که از شکست‌ها درس بگیریم و به حرکت ادامه دهیم.

۲- **رؤیاهایتان را دنبال کنید**: عمار هرگز از رؤیای کمک به دانشجویان دست نکشید، حتی زمانی که مسیر بسیار سخت و طولانی به نظر می‌رسید.

۳- **یادگیری مداوم، کلید موفقیت است**: از کودکی تا بزرگسالی، عمار همواره در حال یادگیری بود. این اشتیاق به دانش، او را در مواجهه با چالش‌های مختلف یاری کرد.

۴- **از تجربیات سخت، فرصت بسازید**: گاهی سخت‌ترین تجربیات زندگی، منجر به بهترین ایده‌ها می‌شوند. مشکلات دوران دانشجویی عمار، الهام‌بخش او برای کمک به دیگر دانشجویان شد.

۵- **به اشتراک گذاشتن دانش، قدرتمند است**: با کمک به دیگران و به اشتراک گذاشتن دانش خود، می‌توانید تأثیر مثبتی بر جامعه بگذارید.

نگاه دانشجویانه به آینده

عمار امروز از طریق دانشجویانه، به دنبال توانمندسازی نسل جدید دانشجویان است. او معتقد است که با آموزش‌های کاربردی و مهارت‌آموزی، می‌توان آینده‌ای روشن‌تر برای جامعه دانشگاهی رقم زد.

   داستان عمار به ما یادآوری می‌کند که موفقیت، یک مسیر مستقیم نیست. این سفری پر از چالش، یادگیری و رشد است. او با تبدیل چالش‌ها به فرصت و پایبندی به رؤیایش، توانست تأثیری ماندگار بر جامعه دانشگاهی بگذارد.

   شما هم می‌توانید بخشی از این مسیر باشید. به دانشجویانه بپیوندید و در مسیر رشد و توانمندی گام بردارید. شاید روزی، داستان موفقیت شما، الهام‌بخش نسل بعدی دانشجویان شود.

عمار محمدی آلاشلو
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Skip to content