توانمندسازی دانشجویان از ضرورتهای اساسی است که سالها است به حاشیه رفته است. نیروهای انسانی توانمندی که باید از دانشگاهها به بازار کار تزریق شوند، به آموزش مجدد نیاز دارند و قادر نیستند نیازهای کارفرمایان را برآورده سازند. چرخهای معیوب که از سالهای قبل از دانشگاه شروع شده است و نیازمند اقداماتی زیرساختی است تا بتوان این چالش یا به عبارتی ابر بحران را پشت سر گذاشت. چالشی که نمیتوان به سادگی بر آن غلبه کرد و مسلما اقدامات گسترده و منابع و زمان بسیاری نیاز دارد.
در این مقاله ضمن تبیین برخی موانع توانمندسازی دانشجویان، راهکاری متفاوت برای غلبه بر این چالش پیشنهاد شده است.
توانمندسازی دانشجویان چیست؟
از جنبهٔ کلی توانمندسازی دانشجویان به معنی تقویت مهارتهای سخت و نرم آنها است تا در جذب به بازار کار موفق باشند. معمولا دانشگاهها آموزش مهارتهای سخت را به عهده میگیرند، ولی در مورد مهارتهای نرم به طور جدی کاری انجام نمیدهند. زیرا توجه اصلی دانشگاهها به آموزش مهارتهای سختی است که مرتبط با رشته تحصیلی دانشجو است. دانشگاه تلاش دارد تا ثابت کند آموزش مناسبی ارائه کرده، دانشجو را برای فعالیت در بازار کار توانمند ساخته است و مدرک معتبری در اختیار او گذاشته است. ولی وقتی فارغالتحصیل دانشگاهی با مدرک تحصیلی خود به بازار کار مراجعه میکند، با واقعیتهای متفاوتی روبرو میشود. متأسفانه بازار کار او را برای کار کردن آماده نمیبیند و به راحتی جذب نمیکند. چالشی که نیاز به توانمندسازی دانشجویان را به خوبی اثبات کرده است.
توانمندسازی دانشجویان شامل چه مهارتهایی میشود؟
برای این که توانمندسازی دانشجویان به طور کامل محقق شود، لازم است دانشجویان در حوزههای مختلفی توانمند شوند تا در هنگام جذب به بازار کار موفق باشند. چنان که اشاره شد، مهارت سخت اصلی که از رشتهٔ دانشگاهی برگرفته شده است، توسط دانشگاه آموزش داده میشود و در این قسمت به آن اشاره نمیکنیم. گر چه مجموعه مهارتهای نرم مورد نیاز برای توانمندسازی دانشجویان بسیار متنوع هستند و برخی از مهمترین موارد آنها عبارتند از:
- مدیریت زمان
- برنامهریزی
- ارتباطات
- فنون مذاکره و گزارشنویسی
- تفکر سیستمی و سیستمسازی
- فرهنگ کار گروهی
- حل مسئله
- تفکر انتقادی
- سواد رسانهای
- خلاقیت
- سازگاری و انعطافپذیری
- رهبری
- هوش هیجانی
- اخلاق حرفهای
- سواد بهداشت و سلامت
- تمرکز
چنان که میبینید میتوان به این فهرست موارد بسیاری افزود که بسته به موقعیت کاری در هر بنگاه اقتصادی متفاوت هستند و مجموعهای خاص را شکل میدهند. اما این موارد از جدیترین گزینهها هستند که میتوانند تغییرات شگرفی در فرد ایجاد کنند. زیرا مجموعهای از قابلیتها را در یک فارغالتحصیل دانشگاهی ایجاد میکنند که در ترکیب با مهارت سختی که در دانشگاه آموزش دیده است، قدرت بسیاری به او میبخشند. مسلما یک کارفرما نیز علاقه دارد نیروی کاری را جذب کند که علاوه بر مهارت سخت اصلی دارای مجموعهٔ قابل توجهی از مهارتهای نرم مکمل باشد. چنین نیرویی در محیط کار بسیار فعالتر و کارآمدتر از نیروهایی است که صرفا یک مدرک دانشگاهی دارند.
مهارتهای نرم نیازمند زمان و تلاش هستند
نمیتوان مهارتهای نرم را با گذراندن چند کلاس تخصصی فراگرفت زیرا این مهارتها از دسته مهارتهایی هستند که تنها با تسلط بر آنها میتوان به نتایج ارزشمندی رسید. نهادینه شدن این مهارتها به تمرین و کسب تجربه نیاز دارد و نمیتوان برای مثال مدیریت زمان را با چند کلاس تخصصی یاد گرفت و بر آن مسلط شد. لازم است آموزشها در گذر زمان به طور جدی تمرین شوند تا شخص بتواند به درستی از آنها استفاده کند. یکی از دلایلی که لازم است مهارتهای نرم از سنین پایین آموزش داده شوند، همین است. زمانی طولانی نیاز است تا این مهارتها تمرین و تکرار شوند تا به مرحلهٔ تسلط رسیده و از جمله عادات فردی شخص شوند. این وجه از آنها است که نیاز به کار کردن با دانشجویان در سالهایی قبل از دانشگاه را ضروری میسازد.
از کجا باید شروع کرد؟
از مهمترین سوالات در حوزهٔ تربیت نیروهای انسانی متخصص و توانمند این است که برنامهریزی هدفمند برای این کار باید از چه سنی صورت گیرد؟ مسلما پرداختن به توانمندسازی دانشجویان در دانشگاهها مفید است. ولی ریشهٔ بحران در دانشگاه نیست. بلکه به سالهای قبل برمیگردد.
شاید ابتدا به نظر برسد تقویت دانشآموزان در دوران دبیرستان راهحل مناسبی است. ولی با وجود چالش کنکور که تمام وقت این دانشآموزان را میگیرد، نمیتوان زیاد به همکاری والدین در توانمندسازی دانشآموزان امیدوار بود. آنها نگران هدر رفتن آیندهٔ فرزندان خود در مرحلهٔ ورود به دانشگاه هستند و نسبت به ضرورت آموزشهای مهمی در این زمینه توجیه نشدهاند. خانوادههای هزینههای گزافی برای تقویت مهارتهای تستزنی فرزندان خود هزینه میکنند، ولی از اختصاص وقت و بودجه برای آموزش مهارتهای نرم به فرزندان خود فراری هستند و مانع آن میشوند.
شاید بهتر باشد به عقبتر برگردیم. به سالهای دبستان و در این سالها تلاش کنیم زیرساختهای ذهنی و مهارتی دانشآموزان ابتدایی را تقویت کنیم. ولی تجربهای که در کشورهای با فرهنگ آموزشی پیشرفته مثل فنلاند مشاهده میشود، با این رویکرد تفاوت جدی دارد. آنها از سنین پیشدبستانی کودکان را با مفاهیمی آشنا میسازند تا زمینههای آموزش تخصصی در آینده فراهم شود. رویکردی که برای کشور ما مثل یک آرزو به نظر میرسد. ضمن این که در این مقطع سنی، بازیگوشی طبیعی است و یک سازوکار ساختارمند برای آموزش چنین مهارتهایی هر چند در مراحل اولیه ضرورت دارد.
به خاطر دارم که یک بار دکتر هادی خانیکی را ملاقات کردم و از علاقهام برای آموزش دانشجویان صحبت کردم. ایشان به اختصار گفتند بهترین کار این است که بروید از سنین پیشدبستانی شروع کنید. از آنجا میتوان زیرساخت آموزشی را فراهم کرد تا در سالهای بعد روی آن زیرساخت بتوان آموزشهای تخصصی بنا کرد. بدون این کار، هر کاری آب در هاون کوبیدن است. برای من چندین سال طول کشید تا عمق این نظر را درک کنم. نظری که بدون تردید حرفهایترین روش ممکن را پیشنهاد میکند.
چالش جدی با نظام آموزشی فعلی
روشن است که برگشتن به سنین پیشدبستانی یا دبستان یا دبیرستان در فضای آموزشی فعلی کشور همگی نیازمند هماهنگیهای بسیاری هستند و در سطح کلان به ویژه در کوتاهمدت ناممکن به نظر میرسند. اصولا تغییرات ساختاری جدی در سازوکارهای مرسوم کشور هیچ گاه آسان نبودهاند. حتی اعمال تغییراتی در نظام آموزشی دانشگاهی کشور نیز به طور جدی دشوار به نظر میرسد و با مقاومتهای مختلفی از جانب اساتید و مدیریت دانشگاهها روبرو خواهد شد. جو سازمانی که برای آموزش در آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور وجود دارد، به راحتی با تغییر هماهنگ نخواهد شد.
به عنوان نمونه میتوان به آمارهای موجود توجه کرد. از زمانی که کلیدواژهٔ «توانمندسازی دانشجویان» مطرح شده است، دانشگاههای مختلف برنامههای گوناگونی برای آن ارائه کردهاند. ولی همچنان ناترازی شگرفی در ورود فارغالتحصیلان دانشگاههای نسبت دیگر کارجویان در ورود به بازار کار وجود دارد. فارغالتحصیلان دانشگاهی دیرتر و البته سختتر جذب بازار کار میشوند. آنها کمالگرایی خاص خود را دارند و حاضر نیستند در هر سمتی مشغول به کار شوند و با کارفرما نیز به راحتی کنار نمیآیند. بدتر این که اکثرا فاقد مهارتهای نرم مفید بوده و نیازمند گذراندن دورهٔ کارآموزی تا رسیدن به حداقلهای ضروری هستند. مشکلاتی که به روشنی در عدم آموزش مهارتهای نرم ضروری برای ورود به بازار کار ریشه دارد.
حالا که نمیشود چه باید کرد؟
چنان که گفته شد نظام آموزشی کشور آمادهٔ یک تحول جدی برای تقویت حرفهای توانمندسازی دانشآموزان و دانشجویان نیست. مقاومت سازمانی آموزش و پرورش و دانشگاهها در برابر تغییر واقعیت تازهای نیست و ریشه در فرهنگ سازمانی نادرستی دارد که کاملا ریشهدار است. پس چه راهحلی میتوان پیشنهاد داد؟
به نظر میرسد کمترین کاری که میتوان برای حل این مشکل کرد، ارائهٔ ساختارهای آموزشی مناسبی به دانشجویان است تا با دنبال کردن آن بتوانند مهارتهای نرم خود را تقویت کنند. یک ساختار آموزشی به معنی معرفی مجموعه آموزشهای مشخص با ذکر جزئیات است تا فراگیرنده بتواند با دنبال کردن آن به صورت گامبهگام هر مهارت را کاملا فرابگیرد و از جزئیات آن مطلع شود. برای مثال اگر بخواهیم مدیریت زمان را آموزش دهیم، میتوانیم از ساختاری مطالعه شده استفاده کنیم و مجموعهای از منابع ارزشمند را دستچین کرده و آن را به صورت یک مسیر آموزشی تخصصی به دانشجو عرضه کنیم. بدین ترتیب دانشجوی علاقمند میتواند با مراجعه به ترکیب از منابع با ترتیبی مشخص و حرفهای، یادگیری خود را عمق ببخشد. این منابع میتوانند شامل دورههای آموزشی، فصلهایی از کتب مرتبط، سخنرانیهای تخصصی، پادکست، فیلم و غیره باشند که به ترتیبی چیده شدهاند که یک فرد بتواند با دنبال کردن آن به صورت گامبهگام مسیری حرفهای را به سرعت دنبال کند.
چرا ساختار آموزشی مفیدتر خواهد بود؟
یکی از چالشهای اساسی آموزش توانمندسازی همین است که مهارتهای نرم مندرج در آن در عین ساده و مفهوم بودن، نیازمند تبیین دقیق و حرفهای هستند تا به سادگی با مفاهیم مشابه اشتباه نشوند. از طرفی امروزه نسل جوان تلاش میکند زمان کوتاهی برای آموزش هزینه کند و با حداکثر سرعت به پیش برود. بدین ترتیب طراحی ساختارهای آموزشی برای دانشجویان میتواند گزینهای کاربردیتر باشد.
از سویی این پیشنهاد بر این اساس طراحی شده است که منابعی در اختیار دانشجویان قرار دهیم تا به صورت خودآموز آنها را دنبال کنند و به مهارتهای ضروری مسلط شوند. از دلایلی که این آموزشها را برای دانشجویان طراحی میکنیم این است که در دورههای قبلی سنی نمیتوانیم امیدوار باشیم که بدون همکاری والدین بتوان این مهارتها را آموزش داد. ولی این که در حال حاضر فرهنگ آموزش مهارتهای نرم در سنین پیشدبستانی، دبستان و دبیرستان در بین خانوادهها نهادینه نشده است و نمیتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد. پس بهترین برنامهٔ ممکن برای آموزش توانمندسازی به دانشجویان میتواند همین مورد باشد. زیرا دانشجویان دارای زمان آزاد و استقلال بیشتری از خانواده هستند و میتوانند به صورت انفرادی به دنبال کردن مهارتهای نرم کلیدی بپردازند.
سخن پایانی
توانمندسازی دانشجویان امری بسیار ضروری و در عین حال به شدت دشوار و نیازمند منابع فراوان به ویژه زمان است. اما در حال حاضر کمترین کاری که میتوان برای توانمندسازی دانشجویان انجام داد، طراحی ساختارهای آموزشی مختصر و مفید و تخصصی با کمک متخصصین است تا هر مهارت نرم با حداقل زمان و با حداکثر کیفیت قابلیت خودآموزی پیدا کند. این مسیر میتواند گامی مفید در مسیر توانمندسازی دانشجویان و جذب آنها به بازار کار باشد.
مقالات بیشتر برای شما:
رزومهٔ منفی بنویسید
وقتی تلاش کنید مشکلات خود را شناسایی کنید، راهحلهای مفیدی برای جلوگیری از اشتباهات آینده پیدا میکنید
مجموعه مقالات توانمندسازی منابع انسانی
مقالات دربارهٔ توانمندسازی منابع انسانی را اینجا بخوانید
چگونه خود را با رشته تحصیلی تطبیق دهیم؟
دانشجویان بسیار با شرایطی مواجه میشوند که نمیدانند چرا رفتارهای نامناسبی دارند. در این مقاله به راهکارهای اصلاحی رفتاری میپردازیم.
ترمبالاییهای خسته
یکی از سختیهای دانشگاه برای دانشجوهای جدید برخورد با ترمبالاییهای خسته و ضدحال دانشگاه است
ترجمه چندزبانه ویدیو با یوتیوب
با قابلیت جدید هوش مصنوعی یوتیوب، میتوانید به راحتی فیلمهای خارجی را با زیرنویس فارسی ببینید.
تغذیه دانشجویی
تغذیه دانشجویی چیزی است که از نان شب واجبتر است 🙂 …