یکشنبه حسابی به پایتون یاد گرفتن گذشت. دورهٔ دانشگاه MIT جذابتر از آن بود که فکر میکردم. خلاقیتهای جالبی در دوره پیادهسازی کرده بودند که مطالعه کاربر را خسته نکند. یکی از اولین نکات جذاب هم این بخش بود که نوشته بود این دوره سختی است و اگر افتادید نگران نباشید ترم بعد دوباره بردارید.

در ابتدای دوره هم یک درس دمو گذاشته بودند تا امکانات Edx را نشان دهد. برایم جالب بود که امکان تبدیل خودکار عبارات منظم به فرمولهای ریاضی داشت. مثل شکل زیر که یک فرمول را تایپ میکنید و خودکار به فرمت ریاضی تبدیل میشود.

قابلیت جذاب دیگر هم امکان اجرای کدهای Matlab و پایتون در این پلتفرم بود. در ابتدای درس هم پیشنهاد داده بود Anaconda نصب کنیم. این یک پلتفرم نسبتا جامع برای اجرای برنامههای پایتون است. نصب کردم و درس را شروع کردم ولی هنوز در مقدمات و مطالب اولیه بودم که وقت تمام شد.

عصر هم بچهها را برداشتیم بردیم پارک ملت تا با استاد غمخوار و استاد خانم قرائی تمرین کنند. خیلی هم به بچهها فشار آمد و تمرین بیشتر سبک بدنسازی داشت. جالب آن که ظهر فهمیدم روز عرفه است و خوشحال شدم چون فکر میکردم دیروز بوده و دعاهای آن را از دست دادهام. سعی کردم ادعیه روز را بخوانم. بیشتر رسیدم به دعای امام حسین (ع) که مفاهیم جذابی داشت و امیدوارم تأثیر قلبی هم برایم داشته باشد. خواندن دعاها تا نماز مغرب طول کشید. نماز را در پارک ملت خواندیم و از آنجا هم جمع کردیم و برگشتیم که برسیم به مهمانی که دعوت یکی از همسایگان بودیم.
جای شما خالی یک کلهپاچه اساسی بار گذاشته بودند. کله طوری پخته بود که وقتی چنگال میزدی در استخوانها فرو میرفت. تا حالا ندیده بودم یک کلهپاچه این طوری پخته باشد. قطعا گوسفند جوانی بوده و خانم خانه هم حسابی برای پختن این زبانبسته وقت گذاشته بود.
همسایهها هنوز دست از سر خواب خبر مرگ من برنداشتهاند. کلی در این زمینه شوخی کردیم. صاحبخانه هم اخیرا قلبش درد گرفته بود و او هم سر شوخی را باز کرد. اسبابخنده شدن مرگ برایم حسی متناقض دارد. از سویی انگار خودمان را امیدوار میکنیم که نمیمیریم، یا قوی هستیم و آسیب نمیبینیم. از سویی هم در حال صحبت از واقعهای دردسرساز و تلخ هستیم و شاید با شوخی سعی میکنیم ضربهٔ آن را کاهش بدهیم.
نکتهٔ جالب مهمانی صحبتهای یکی از جوانترها بود. میگفت در ماین کردن کوینهای کلیکی نباید از ربات استفاده کنید. اگر تشخیص بدهد آن کوینها را حذف میکند. گفت حتی یک نفر که خیلی از ربات استفاده کرده بود، هیچ سکهای دریافت نکرد. این وسط یک پروژه کار با ربات را خیلی سخت کرده است. اگر از YesCoin استفاده کرده باشید متوجه میشوید که در این پروژه با کلیک نمیتوانید سکه بگیرید. بلکه باید با لمس کردن و کشیدن سکه جمع کنید. راهکاری برای این هم پیدا خواهد شد. گر چه خودش هم یک شبهربات داشت که خریدم و گذاشتم برایم سکه جمع کند.

هر پروژه جدید کوین کلیکی هم دارد از نوآوریهای خاص خودش استفاده میکند. مثلا این یکی یک هرم ساخته که با هر کلیک سکهها از آن بالا به پایین سرازیر میشوند و تصادفی در امتیازها میافتند.

یک پروژه متفاوت هم که میتواند قابلیتهای تلگرام در تبدیل شدن به هاب بازیهای موبایلی را نشان دهد Catizen است. اینجا یک سری گربه دارید که میتوانید ترکیب کنید و گربههای گرانقیمتی بسازید که مشتریان از شما میخرند و پول شما افزایش پیدا میکند. خلاصه دارد دنیایی برای خودش میشود این ایردراپهای کلیکی.

از دیروز باز شماره Vodafone من غیرفعال شده و آنتن نمیدهد. جالب این است که وقتی سیمکارت را درآوردم و دوباره گذاشتم، پیامک به ایران خوش آمدید داد. ولی باز هم بدون آنتن است. رفتم سراغ پشتیبانی نامبرلند ببینم چه میکند.
پروژه کلهپاچه یکشنبه شب کار دستمان داد. صبح همگی خواب ماندیم و من که سحرخیزتر از بقیه هستم تا ۷ صبح مثل چسب به زمین چسبیده بودم و نمیتوانستم بلند شوم. خب بروم سراغ پایتون امروز که عقب هستم از برنامهها.
پستهای دیگر وبلاگ:

طولانیترین فروردین عمرم
این روزها به کندی میگذرند. این طولانیترین فروردینی است که تا به حال تجربه کردهام. کشدار و طولانی و البته پرکار و زحمت.

دو هفته و اندی خاطره
دو هفته و اندی خاطره از اول عید جمع شده که نرسیدم منتشر کنم. حالا شده یک خروار نوشته که امیدوارم حوصله کنید بخوانید

عید بدون تعطیلی
بالاخره سال نو رسید و شیپور نوروز دمید. عیدی که برای من تعطیلی ندارد و هر روز باید به باغ سرکشی کنم و پیگیر کارهای باغ پرندگان باشم

یک هفته تلاش
یک هفته تلاش پرجنبوجوش چیز کمی نیست. به ویژه اگر قرار باشد با همین توان بقیه سال را ادامه بدهم

سطح جدیدی از فعالیت
با رسیدن مولدها حالا سطح جدیدی از فعالیتها باید شروع شوند. هم در جنبهٔ عملیاتی و هم از جنبهٔ بازاریابی که بدون آن فروشی وجود نخواهد داشت

خروسهای تزئینی جدید
بالاخره اولین محموله رسید و امان از خروسهایی که وقت و بیوقت آواز میخوانند