همیشه شروع ماه مهر با بازگشایی مدارس عجین شده و ما را به حال و هوای دوران ابتدایی میبرد. اما این ماه از جنبه تاریخی دربردارندهی رویدادهایی عظیم است که نمیتوان از کنار آن آسان گذشت. در این مقاله شما را به جنبه تاریخی مهمی از ماه مهر آشنا میکنم.
همیشه اول مهر را با مدرسه گره زدیم و یادمان رفته که همین اول مهر سالروز یک فاجعه بزرگ است که به قول یک جان به در برده از بخارا، «مغولان آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند».
ارتباط این واقعه تاریخی با دانشجویانه هم روشن است: مغولان اهل علم را کشتند و کتابخانهها را آتش زدند و ما را از برتری علمی در آن دوران به کلی ساقط کردند.
لحظهای تصور کنید همین الان ناگهان همه دانشگاهها را تعطیل کنند و اساتید را زندانی و دانشجویان را اخراج و کتابها را جمعآوری کنند و فعالیت علمی در کشور به کلی متوقف شود. چه بر سرمان میآید؟ آن زمان خیلی بدتر از آنچه مثال زدم اتفاق افتاد.

هجوم مغول
ابتدای ماه مهر سالروز هجوم مغول به ایران زمین است. هجومی که با دسیسههای خارجی و ضعفهای فراوان داخلی رقم خورد و سیل مغولان را به ایران زمین روانه ساخت. آنان با خشونت و قساوتی بیسابقه، پی در پی شهرهای ایران را فتح کردند و میلیونها نفر را به قتل رساندند.
بهانهی اولیهی این هجوم، کشته شدن حدود ۴۵۰ بازرگان ارسالی چنگیز مغول برای برقراری روابط تجاری با ایران و غارت اموال آنها توسط سلطان محمد خوارزمشاه بود که به لشکرکشیهای گسترده و قتل و غارت وسیع در ایران انجامید.

حملات سنگین مغولان
مغولان در سه لشکرکشی عمده بر سرزمینهای گستردهای حاکم شدند که حتی تصور آن برای مردم آن دوران غیرممکن بود. لشکرکشیها به وسیلهی چنگیزخان شروع شد و به ساقط کردن سلسلهی خوارزمشاهیان و تصرف سرزمینهای فراوانی در ایران انجامید. لشکرکشیهای پایانی توسط هلاکوخان با اشغال بغداد و ساقط کردن سلسلهی عباسیان به اتمام رسید.
مغولان چنان ترس و وحشت عظیمی در بین مردم ایجاد کرده بودند که پس از لشکرکشیهای اولیه و رسیدن خبرهای قتل و غارت سنگدلانهی آنان، برخی از سرزمینها بدون مقاومت تسلیم شدند و حتی جرأت مقاومت در برابر این لشکر جرار را به خود ندادند. سالهای طولانی فتوحات پی در پی مغولان و اجرای قوانین بیرحمانهی آنان همچون بلای آسمانی ناگزیری بود که عوامل رخداد آن در تحلیل تاریخ توسط کارشناسان مختلف بحث شده است.

آسیبهای علمی و فرهنگی
در دوران لشکرکشیهای مغول، نه تنها شهرها ویران شدند، بلکه بسیاری از دانشمندان کشته شدند و کتابخانهها و آثار و مفاخر فرهنگی تخریب و غارت شدند. مغولان به هر کتابخانهای که رسیدند آن را سوزاندند و با توجه به این که در آن دوران کتابها به صورت دستی نسخهبرداری میشد و از بسیاری از کتب مهم تنها یک نسخه موجود بود، آسیب علمی-فرهنگی این اقدامات غیر قابل محاسبه و تخمین است.
در تاریخ جهانگشای جوینی جلد ۱ در مقدمه چنین آمده است که به زبان امروز برای شما بازگو میکنم:
«در میان آن کشمکشها و تلاطم امواج فتنهها… مراکز علم و ادب خراب شد و مراکز صنعت و ثروت، آشیانهی جغد و کلاغ گردید. دانشمندان و نخبگان را همگی مانند گوسفند ذبح کردند. کتابخانهها و اهل کتاب را همگی نیست و نابود نمودند. از کمترین آثار استیلای مغول بر ایران این بود که علم و ادب در این سرزمین به بدترین درجهی انحطاطی که برای یک مملکت ممکن است، سقوط کرد. این امر در کتب و تألیفات و آثار قبل و بعد از استیلای مغول کاملا آشکار است».
پای صحبت هر یک از تاریخدانان دربارهی این دوران که بنشینید، جز تأسفی عمیق و حسرتی فراوان دربارهی این دوره نمییابید. در این دوران سیاه، مهاجرت عظیمی برای صاحبان اندیشه که از هجوم مغول نجات یافتند به سرزمینهای دیگر رخ داد. این فرار بزرگ با این که باعث حفظ میراث ادب و علم ایران زمین و گسترش فرهنگ ایرانی-اسلامی به مناطق دوردست شد، اما باعث خالی شدن سرزمینهای تاریخی و مهد ادب و تمدن از شخصیتهای ارزشمندی شد که کشته شدند یا ناچار به مهاجرت گردیدند.

بالاخره مغولان چه شدند؟
مغولان پس از فتحهای گسترده و تسلط بر سرزمینهای خلافت خوارزمشاهیان و خلافت عباسی، سیاست قتل و غارت را کنار گذاشتند و در پی آبادانی و حکومت بر مردم برآمدند. آنان با تشکیل سلسلهی ایلخانان، حکومت جدید خود را شکل دادند. در این حکومت به تدریج ایلخانان مغول مسلمان شدند که دوران ایلخانان مسلمان از ۶۹۴ تا ۷۳۶ هجری قمری ادامه یافت.
عالمان و دیوانیان مسلمان در حکومت ایلخانان مسئولیتهای مهمی را به عهده گرفتند و به تدریج به آبادانی و بازسازی خرابیهای دوران قتل و غارت اولیه یورش مغول پرداختند. بالاخره حکومت ایلخانان در ۷۳۶ هجری قمری به پایان رسید و پس از چند سال کشمکش و نابسامانی، یورش جدید مغولان به سرکردگی تیمور گورکانی ایران را عرصهی تاخت و تاز قرار داد. او نیز با قساوت بسیار، فتوحات فراوانی انجام داد و پس از مرگ او به تدریج زمینه برای ظهور سلسله صفویه و بازگشت دوبارهی شکوه و مجد به ایران زمین فراهم شد.
در مجموع دوران ظهور و سقوط مغولان در ایران در ابتدا با غارت و ویرانی و قتل عام شروع شد و به تدریج ورق برگشت و آنها خود تبدیل به حامیان اندیشه و دانش شدند. یک نمونه از کارهای آنان ساخت مسجد مشهور گوهرشاد است که از شاهکارهای معماری اسلامی در جهان شناخته میشود و در حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد قرار دارد.

سوال مهم
پس از مطالعه مطالبی که گفته شد، سوال جدیدی شکل میگیرد. نیاکان ما توانستند یکی از وحشیترین لشکرهای دنیا را به تدریج در فرهنگ غنی و متعالی خود جذب کنند. به نحوی که مغولان خود به توسعه دانش و گسترش فرهنگ پرداختند و ابنیه ساخته شده در دوران آنها و آثار علمی باقی مانده از آن دوران، نشان دهندهی این گرایش آنان است.
سوال این است که آیا امروزه روز هم ایرانیان چنان فرهنگ غنی و قدرتمندی دارند که دیگران را به فروتنی و تعظیم در برابر خود وادارند؟ آیا نسل جدید چنان توانمند تربیت میشود که فرهنگ و دانش از ایران به دیگر کشورها صادر شود یا خیر؟
شاید سوال اصلی را باید این طور بپرسم: آیا شما به عنوان خوانندهی این سطور این علاقه را دارید که برای تعالی اندیشه و فرهنگ کشور خود کاری بکنید؟ برای توانمندسازی خود در این مسیر چه برنامهای دارید؟
مطالب مرتبط با این مقاله: