خب خب خب، بالاخره امروز نسخهٔ جدید «فایل محاسبه میانگین تلاش» را در سایت قرار دادم. دستی هم به سر و روی مقالهٔ مرتبط یعنی «میانگین تلاش مهم است نه شکستن رکورد» کشیدم و تبلیغش را هم در شبکههای اجتماعی دانشجویانه گذاشتم. نسخهٔ جدید یک ویژگی جالب دارد که کار خودم را هم خیلی راحت خواهد کرد. یک فیلد سال تعریف کردم که کاربر با وارد کردن آن در برگهٔ دادهها، تقویم سال را به درستی دریافت میکند. به این دلیل به این فکر افتادم که هر سال باید مینشستم یک نسخهٔ جدید از این فایل منتشر میکردم. کاری که وقتگیر بود و دیگر حوصلهاش را نداشتم. حالا در نسخهٔ ۵ شما هر سال میتوانید همین عدد را عوض کنید و حالش را ببرید.

یک علت عقب افتادن کار هم دیروز بود که تقریبا تا ظهر معطل شدم که بروم معاینه فنی ماشین را که مردود شده بودم دوباره بگیرم و سری به مامان بزنم و بروم ویلای یکی از آشنایان و شبکههای توری فلزی که لازم نداشتند را ببرم ویلای خودمان. نقشه کشیدهام که قفس درستی بسازم که دوباره شغال به سراغش نیاید و خیالم راحت باشد. این کار هم خیلی بیشتر از تصورم وقت گرفت. دیروز صبح هم کارخانه الکترواستیل مشهد آتش گرفته بود و دود سیاهی به شکل یک ستون عظیم به هوا بلند شده بود. حتی عصر کمی بوی پلاستیک سوخته در دفتر حس کردم که نفهمیدم تلقین میکنم یا واقعا این بو میآید. چون در الهیه هستیم و زیاد نزدیک کارخانه نیستیم. ظهر هم که برمیگشتم دخترجان را ببرم مدرسه باز داستان داشتیم. ترافیک سنگینی از چند کیلومتر مانده به کارخانه راه را بسته بود و با کلی دور زدن و از یک روستای نزدیک و راندن در خاکی توانستم به موقع به خانه برسم.
یک تجربهٔ جالب این روزها برای من یک موبایل استراتژی بود که بعد از ماهها کنار گذاشتن بازی با گوشی امتحانش کردم. به سرعت متوجه شدم این بازی خسته کننده نیست. برای آزمایش جمعهٔ قبلی از صبح تا شب گوشی دستم بود و با وجود ضعف روزه از این بازی خسته نمیشدم. به طراحی که دقیق شدم متوجه نکته شدم. طراحان بسیار حرفهای کاری کرده بودند که بازیکن مرتبا جوایز کوچک میگیرد و در نتیجه هر لحظه یک فعالیت جدید کوچک برای انجام دادن دارد. بازی تا مراحل بالا به سرعت پیش میرود و از آنجا به بعد دیگر روند بازی کمی کند میشود تا شما سکه بخرید و پرداخت نقدی داشته باشید. با خودم گفتم اگر بشود دورههای درسی توانمندسازی را با این تکنیک ساخت عالی میشود. برای جلوگیری از بدآموزی هم اول اسمش را فاش میکنم تا نروید معتاد بشوید: Top War.
امروز یک پتوس جدید برای خودم به دفتر آوردم. علاقهٔ من به گلوگیاه زیاد است و اگر جلوی خودم را نگیرم، دفتر را تبدیل به جنگل میکنم. الان هم خوشحالم که آفتابگردانهایی که کاشتهام سبز شدهاند و امیدوارم امسال چند کیلو تخمه هم برداشت کنم. چی بهتر از این؟
خبر بد امروز تمام شدن بسته ۳۶۰ گیگابایتی مودم دفتر بود که آبان پارسال شارژ کرده بودم. واقعا ایرانسل چطوری محاسبه میکند که روزی چند ساعت وبگردی سادهٔ من ۳۶۰ گیگابایت تبادل داده آب میخورد؟ تنها توجیه به نظر من میتواند دستکاری عمدی محاسبه باشد برای سود بیشتر.
خبر متفاوت هم کلاس هوش مصنوعی امروز بود که مشخص شد با Chat GPT میتوانیم کتاب هم بنویسیم. این داستان داره هر روز بیخ جدیدی پیدا میکنه.