انگار چند روزی است روی بدشانسی هستم. یک جوجه دیگر هم رفت که در کنار خبر بد بعدی به سادگی فراموش شد.
با یکی از اعضای جدید دورهٔ «توانمندسازی دانشجویان» تماس گرفتم تا درباره این دوره توضیح بدهم. از پارسال این رویه را در پیش گرفتهام و به اعضای این دورهٔ مقدماتی زنگ میزنم. او هم گفت که نمیتواند بقیه درس را ببیند و مشکلی در کار با دوره دارد. این طوری بود که متوجه باگ جدیدی در سیستم آموزشی سایت شدم. مشکلی که فهرست محتوای درس را به کاربر نشان نمیدهد. بعد از بررسی زیاد متوجه شدم این مشکل مال دورههای ساخته شده قدیمی است و دورههای جدید درست کار میکنند. هر چه کردم هم به در بسته زدم و درست نشد که نشد. عملا اگر درست نشود باید دهها ساعت بنشینم دورهها را از نو بارگذاری کنم. تازه کاربران قبلی حذف میشوند و باید آنها را هم دستی به این دوره اضافه کنم. بدتر این که پیشرفت درسی آنها را باید دستی تنظیم کنم که میشود صدها ساعت کار اضافه. تازه خریداران این چند روز که کتاب خریدند یا دوره ثبتنام کردند هم هستند که یک فاجعه شد تقریبا این دردسر.
اینقدر این مشکلات مشغولم کرد که به ویلا سر نزدم. با پشتیبانی هم هر چه تماس گرفتم، تنها نتیجه بازگردانی نسخه پشتیبان سایت بود. آخرش نفهمیدم بهروزرسانی جدید ژاکت بود که این بلا را سرم آورد یا علت دیگری داشت. فعلا که در حال کشتی گرفتن با سیستم پشتیبانگیری سایت هستم تا ببینم آخرش چه میشود. اولین پشتیبان که با گزینههای محدود انجام شد، کلا سایت را به فنا فرستاد و حتی صفحه اصلی باز نمیشد. پشتیبان بعدی با کل گزینهها هم خطا میداد و چند پشتیبانگیری دیگر هم مشکل داشتند. نکتهٔ منفی این که اتفاقا این رخداد زمانی اتفاق افتاد که کاربران سایت در حال افزایش بودند. البته اگر این متن را میخوانید قطعا سایت با یک ضرب و زوری درست شده ولی خب روی اعصاب است دیگر.
گفتم باگ ولی نگفتم چیست. اگر اهل برنامهنویسی و کامپیوتر نیستید، بدانید و آگاه باشید که باگ (Bug) همان حشره یا پشه است. در دنیای کامپیوتر هم سابقه طولانی دارد. قبلا که کامپیوترها حجیم و دستی بودند، این حشرات میرفتند لای مدارها و اتصالی درست میکردند. مثل همین حشرهکشهای برقی که با اتصالی برق حشره را میکشد و در واقع پودر میکند. متخصصین مجبور بودند بروند مدارها را با دست تمیز کنند و این حشرات را بیرون بیاورند. پس این اصطلاح ایجاد شد که وقتی یک سیستم رایانهای درست کار نمیکند، بگویند «باگ دارد» و هنوز هم این اصطلاح باقی مانده است و عضوی جدانشدنی از فرهنگ کامپیوتر جهانی است.
حالا وسط این گرفتاریها تاریخ اعتبار لوگو رسانه هم تمام شده. کاسبی داریما. به قول قدما «زن زاید و دزد آید و مهمان عزیزم ز در آید». اتفاقا امشب مهمان هم داریم.
تصمیم گرفتم ببینم آخرین بار که بهروزرسان ژاکت را اصلاح کردم و فکر میکنم منشاء این مشکلات است، کی بود. مشخص شد در ۲۶ سپتامبر که بشود ۴ مهر خودمان این اتفاق افتاده است. فعلا گذاشتم آخرین پشتیبان که چند روز از آن هم عقبتر است برگردان شود. خوب شد دستی پشتیبان گرفته بودم. و الا سیستم پشتیبانگیری خودکار فقط تا یک هفته گذشته را نشان میدهد. اگر این برگردان درست کار کند، عملا باید به کاربرانی که در این بازه خرید کردهاند، زنگ بزنم و بگویم بیزحمت دوباره خرید کنید.
بالاخره همین راهحل جواب داد. مجبور شدم سایت را برگردانم به یک ماه پیش یعنی به ۲۲ شهریور. خوشبختانه بالاخره همهچیز کار کرد ولی حالا باید هر چه پست وبلاگ و مقاله در سایت گذاشته بودم را دوباره بارگذاری کنم. شکر خدا بنا به عادت همه مطالب و عکسهای پستهای قبلی را آرشیو دارم. حالا باید یکی یکی بردارم بگذارمشان سر جای خودشان.
یک جلسه کاری ارزشمند را هم به همین خاطر امروز منتفی کردم. یکی از همکاران عزیز پیشنهاد داده بود بیاییم برای محصول «آموزش انگلیسی با داستان» یک کارآفرینی مجزا ترتیب بدهیم. معتقد بود این محصول خیلی ارزشمند است و خوب میفروشد و در دانشجویانه دارد حیف میشود. دیدگاهی که باید رویش بحث کنیم.
آخرین شاهکار تداخلات اخیر این بود که سیستم محترم اعلام کرد نام کاربری و کلمه عبور ادمین معتبر نیست. یعنی کلاهم پرید با این پیام. البته بعد از مدتی اصلاح شد و نفهمیدم این چه سمی بود. پشتیبانی سایت خطای عدم ارسال ایمیل را به CDN که از Cloudflare گرفتم نسبت داد و دسترسی دادم بروند حلش کنند.
تازه از افزونه سئو هم ایراد گرفت و خلاصه خطا در خطا. همچنان درگیرم و از طرفی دیروز هم به همین مناسبت نرفتم ویلا سر بزنم و ذهنم هی درگیرتر میشود. گر چه سعی میکنم خونسرد بمانم ولی نمیتوانم متمرکز فکر کنم. این وسط حماس هم حمله کرده به اسرائیل و کلی خبر جدید منتشر شده که فقط رسیدم یک سری خلاصه بخوانم و بزنم به چاک. گر چه خیلی کنجکاوم در این موارد.
خب خلاصه کنم که الان ساعت ۱۰:۵۵ دقیقه است و از دیروز تقریبا همین ساعت که متوجه مشکل شدم، ظاهرا همه چیز برگشته سر جایش. به جز این که کلی محتوا باید دوباره بارگذاری کنم و به مشتریانی که این چند روزه خرید کردند، زنگ بزنم و از این جور کارها. خلاصه مدیونید فکر کنید ما پشت سایت بیکاریم و همش باد کولر میخوریم و خیلی خوش میگذرونیم.