دوباره آموزش پایتون را شروع کردم. اپلیکیشن بامزهٔ Mimo را استفاده میکنم. جذابیت کار با این اپلیکیشن که آموزش زبانهای برنامهنویسی دارد این است که در محیطی شبیهسازی شده هر مفهوم را اجرا میکند تا کاربر کاملا درک کند. به ویژه برای کسانی که از سطح مبتدی باید شروع کنند ابزار بسیار مناسبی است. ولی برای من بهتر است نسخه وب را استفاده کنم. کار با نسخه موبایل به چشمهایم فشار میآورد و در نسخه وب بسیار سریعتر هستم.
![یادگیری پایتون با Mimo](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/06/یادگیری-پایتون-با-Mimo-.webp)
اخیرا جمعآوری کوین Blum را هم آزمایش میکنم. این هم یک کوین جدید است که فعلا دارد رایگان ارائه میشود. خوبی ابزارش این است که به صورت Farm کردن کار میکند. یعنی یک دکمه را میزنید و میروید فردا میآیید. مثل موارد مشابه که کلیکی هستند مجبور نیستید اپلیکیشن کلیک خودکار نصب کنید یا بنشینید مثل آدمهای بیکار هی کلیک کنید. ظاهرا اخیرا جو این کوینهای کلیکی خیلی بالا گرفته است. کلی از شمارههای قدیمی من دوباره دارند در تلگرام ظاهر میشوند و مشخص نیست که خبر بدی است یا نه.
![ربات Blum](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/06/ربات-Blum-768x1376.webp)
چندین اپ کلیکی هم معرفی شدهاند که ظاهرا یکی از معتبرترهایش Hamster است. یک همستر بامزه که میتوانید اپ کلیکر نصب کنید و خودش هی کلیک کند و شما بروید پی کارتان. من هم امتحان کردم. ولی دیدم این طوری کل شارژ گوشی را باید اختصاص بدهم به این کار و نمیارزد. پس روی شبیهساز اندروید در سیستم دفتر نصب و تست کردم و جواب داد. حالا وقتی کار میکنم آن هم دارد آن طرف برای خودش کلیک میکند.
![HamsterBot](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/06/HamsterBot-768x466.webp)
مدرسه دخترجان کلی گیر داده بودند که عکس بچه را بزنید روی CD و بیاورید. حالا که بردیم میگویند گفتیم که لازم نیست. باید عکس چاپی میآوردید. غیر از کلی گشتن دنبال کافینت باز ساعت ۸:۳۰ صبح که امان از این سبک زندگی افتضاح جدید، ۳۵ هزار تومان هم باید میسلفیدم به اضافه کلی علافی که طرف عکس را رایت کند و بدهد. خسته نباشند با این سطح از مدیریت.
خبرهای انتخاباتی دارد بالا میگیرد و هر وقت توییتر را باز میکنم پر است از این چیزها. تا اعلام تایید صلاحیتها همه چیز روی هوا است و باید منتظر ماند. شخصا اگر نامزد مطلوبی نداشته باشم نمیخواهم شرکت کنم. گر چه بعید هم نیست که نداشته باشم.
بالاخره از شرکتی که کار میکردم خبر رسید که ممنونیم و ادامه کار با شما به صلاح طرفین نیست. خب تشکر کردم که زود خبر دادند و شماره کارت فرستادم برای تسویهحساب نهایی. به مدیر شرکت قبلی هم پیام دادم که وقتم آزاد شده برای همکاری. هنوز که پیام را نخوانده و باید برویم جلو ببینم چه کار باید کرد.
سهشنبه رفتیم بیرون شهر گردش و مهمان از شهرستان داشتیم و پذیرایی هم با ما بود. جمع خانوادگی خوبی بود و من حس خاصی داشتم. مثل سابق دلودماغ نداشتم با همه کلکل کنم. یکی دو تا شوخی کردم و حس کردم حوصله ندارم. تنقلات هم نخوردم و کمی چایی خوردم و رفتم سراغ آتش و نهار درست کردن. خیلی هم موفق نبودم و مرغها آن طور که باید نرم نشدند. ولی سیبزمینیها خیلی عالی از کار درآمدند. گوجهها هم وضعیت خوبی داشتند. چای آتشی هم خوب دم کشید ولی سرازیر به فلاسک شد چون دیر از راه رسیده بود. هندوانهای که خریده بودم هم عالی بود و معرکه با این که ارزان خریده بودم.
آن وسطها یکی از زنبرادرهای عیال خبر نداشت که من چه خوابی دیدهام. وقتی مطلع شد منطقیترین حرف ممکن را زد که استرسی هم به بقیه وارد کرد. گفت انشاءالله هر چه خیر است پیش بیاید. حرف درستی بود ولی انگار گفته بود مرگ حق است. من که لذت بردم ولی بقیه کمی دلشوره گرفتند. گفتم به هر حال مشخص نیست چه خواهد شد و بعدا معلوم خواهد شد.
در مجموع شوخی سر مرگ من هم تکرار میشد و خوشبختانه فضا سرد و افسرده نبود. گر چه با مرگ شوخی میکردیم ولی برای من یکی مسئله هی دارد جدیتر میشود. نه این که مطمئن باشم میمیرم. حس میکنم این هشدار برایم سازندگی در پی دارد. دارم جدیتر به کارهایم فکر میکنم و کارهای عقبافتاده را جلو میاندازم و پیگیرتر از قبل هستم. خب این که خوب است. شاید دارم میشوم مصداق این حدیث امام صادق (ع) که فرمود: «مرگ بهترین دوای دلها است». من هم تحت درمانم ظاهرا. کمتر از قبل به حاشیهها میپردازم و دارم مصمم بر اصل فعالیتهای کلیدی تمرکز میکنم.
وسط این گرفتاریها نشستم وصیتنامه هم نوشتم. گفتم کار است دیگر، چه رویای من به حقیقت بپیوندد و چه نپیوندد که باید وصیتنامه داشته باشم. نوشتم و کمی هم آخرهایش چشمهایم اشکی شد. گفتن این خبر به همسرجان که وصیتنامهای هم نوشتم و در دفتر گذاشتم باعث شد طفلک شب درست خوابش نبرد. صبح هم که رفتیم بیرون دنبال کارهای مدرسه صحبتش شد. گفت بچهها را نترسان. گفتم قصد داشتم برای اتفاقی که یک درصد ممکن است واقعا بیفتد آمادهشان کنم. گفت دیگر گفتهای و بیشتر نگو که تحمل بچهها کم است. حرف منطقی بود و تصویب شد.
شاید علتی که این خواب را جدی بگیرم اتفاقی است که در روستا افتاده بود. یکی از خانمها خواب دیده بود که فلان مرحوم به او گفته بود ۴۰ روز دیگر میآیم دنبال فلانی. او هم ترسیده بود مردم بگویند چشمزدی و نفوس بد زدی و از این بدگوییها و به کسی چیزی نگفته بود. سر چهل روز که آن شخص فوت کرد، این قضیه را به بقیه اطلاع داد. آن موقع به خودم گفتم کاش حداقل به خود فلانی گفته بود. شاید فکری برای آخرتش میکرد. حالا که برای خودم پیش آمده هم نمیتوانم قضیه را شوخی بگیرم. قبلا فکر میکردم بحران ۴۰ سالگی را رد کردهام. ولی با این اتفاق فاز جدیدی از این بحران را تجربه میکنم.
از جوانب جذاب اتفاقات اخیر این بود که به همسرجان گفتم دیگر بعد از این مثل سابق در اختیار شما نیستم. هر روز باید ۸ ساعت برای دانشجویانه کار کنم و در این فاصله مزاحم من نشوید. این مدت که در دفتر قبلی کار کردم متوجه کمکاریهای بسیار در دفتر خودم شدم. حالا با خبری مبهم که از دنیای باقی دریافت کردم هم مصممتر شدم که درست کار کنم.
پستهای دیگر وبلاگ:
![فروش خودرو برای یادگیری بیشتر](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/07/فروش-خودرو-برای-یادگیری-بیشتر-300x300.webp)
شروعی نو با برنامههای نو
با تامین سرمایه کوچک از فروش ماشین حالا برنامههای حرفهای را باید دنبال کرد. یادگیری، کارآموزی و فعالیتهای حرفهای
![دوست دختر سگ](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/07/دوست-دختر-سگ-300x300.webp)
دوست دختر سگ
از قدیم هم گفتهاند کسی که اخلاقش مثل سگ است را زن بدهید خوب میشود. ما هم امتحان کردیم و درست جواب داد.
![پایان خوابهای آشفته](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/07/پایان-خوابهای-آشفته-300x300.webp)
پایان خوابهای آشفته
وقتی اوضاع و احوال به هم میریزد با صبر و برنامهریزی میتوان از شر خوابهای آشفته خلاص شد
![بازاریابی سنتی](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/07/بازاریابی-سنتی-300x300.webp)
تمرین بازاریابی سنتی
من همیشه با بازاریابی سنتی مشکل داشتم و حالا مجبور شدم یک بار دیگر این کار را در محیط صنعتی تمرین کنم
![سگ پشت در](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/06/سگ-پشت-در-300x300.webp)
چک برگشتی و سگ پشت در
در گیرودار پاس نشدن چک اجازهٔ دفتر اگر سگ را بگذاری پشت در و بروی دیگر چیزی برای استرس کشیدن کم نداری…
![اسبابکشی بدنسازها](https://daneshjooyaneh.com/wp-content/uploads/2024/06/اسبابکشی-بدنسازها-300x300.webp)
بدنسازی و مسابقه
وقتی اسبابکشی و مسابقات ورزشی نزدیک هم باشند، کسی که بدنسازی کار کرده باشد کمتر آسیب میبیند