ابوریحان محمد بن احمد بیرونی ۳ ذیحجه ۳۶۲ ه.ق – پس از ۴۴۲ ه.ق) علامهٔ بزرگ ایرانی سدههای چهارم و پنجم هجری قمری است که در ریاضی، ستارهشناسی، تقویم، انسانشناسی، هندشناسی، تاریخنگاری، گاهنگاری و طبیعیدانی متبحر بود. او را از بزرگترین دانشمند مسلمان تمامی اعصار و پدر انسانشناسی و هندشناسی میدانند که ابعاد شخصیت علمیاش به پیشرفت علوم بر جهانیان آشکار شد. ادوارد زاخو دربارهٔ او گفته است: ابوریحان بیرونی، بزرگترین نابغهای است که تاریخ به خود دیده است».
به بهانهٔ ۱۳ شهریور، روز بزرگداشت او، خلاصهای از زندگی خواندنی او را برای شما منتشر میکنیم.
زندگی در یک نگاه
ابوریحان بیرونی در حومه کاث، پایتخت امارت آل آفریغ در خوارزم متولد شد. پدر او اخترشناس دربار خوارزمشاه بود که به علت حسادت و بدگویی از درباره اخراج گردید و به روستایی در اطراف خوارزم نقل مکان کرد. به همین علت روستاییان او را بیرونی نام نهادند.
ابوریحان بیرونی از کودکی به یادگیری علوم علاقهٔ فراوان داشت. در کودکی پدرش را از دست داد و با مادرش به تنهایی زندگی میکرد. پس از آشنایی با امیر نصر منصور بن علی بن عراق که دانشمند ریاضیدان و ستارهشناس مشهور دوران بود به دربار خوارزمشاهی وارد شد و در مدرسه سلطانی خوارزم به تحصیل مشغول شد.
۲۵ سال ابتدای زندگی خود را در شهر خوارزم به یادگیری علوم عرب (فقه و الهیات اسلامی، زبان عربی و غیره) و علوم دیگر (علوم یونانی، ریاضیات، نجوم، طب و غیره) گذراند. در این دوران با ابن سینای جوان که ۷ سال از او کوچکتر بود مکاتبه داشت که برخی از این نامهها باقی مانده است.
با سقوط سلسله آل آفریغ به بخارا، پایتخت آل سامان گریخت و امیر منصور ثانی بن نوح ثانی ساسانی او را در دربارش پذیرفت و از او حمایت کرد. پس از آن به دربار امیر قابوس بن وشمگیر از آل زیار در گرگان رفت و مدتی طولانی در گرگان ماند. پس از آن به ری رفت و مدتی با مشکلات مالی روبرو شد و در نهایت به گرگان نزد قابوس بن وشمگیر بازگشت.
در این دوران به تدریج حمایت دربار از او کم شد و سعی کرد با امرای آل مأمون ارتباط بگیرد. در این دوران بیرونی ارج و قرب بسیاری در دربار یافت و حتی به مامویتهای سیاسی فرستاده میشد. ولی خودش این امور را «مایهٔ رشک نادانان و دلسوزی خردمندان» میدانست و بیشتر به خدمت به علم تمایل داشت.
با شکست مأمون بن مأمون توسط سلطان محمد غزنوی، بیرونی به غزنی کوچ کرد. اما اسیر شد و به غزنی به دربار سلطان محمود غزنوی برده شد. در مورد این دوران زندگی او اطلاعات اندکی در دسترس است. او در لشکرکشیهای سلطان محمود به هند شرکت داشت که باعث علاقهٔ او به فرهنگ هند شد. به عالمان هندی علوم یونانی آموخت و از آنها سانسکریت و علوم هندی آموزش دید.
پس از مرگ سلطان محمود غزنوی او در دوران جانشینان سلطان محمود نیز عزت و اعتباری در دربار داشت و در نهایت پس از عمری تلاش علمی و در حالی که به ضعف بینایی و شنوایی دچار شده بود، فوت کرد. متأسفانه از شرایط و زمان دقیق فوت او اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
تسلط به زبانهای مختلف
ابوریحان بیرونی به زبانهای بسیاری منجمله خوارزمی، فارسی، عربی و سانسکریت مسلط بوده و نیز با زبانهای یونانی باستانی، عبری توراتی و سُریانی آشنایی داشت.
بیطرفی در نگاه علمی
ابوریحان بیرونی به عنوان یک نویسندهٔ بیطرف در نگارش عقاید مردم کشورهای مختلف شناخته میشود و به پاس مطالعات ارزشمندش در این حوزه لقب استاد را کسب کرده است.
اخلاق علمی
ابوریحان بیرونی به علم بیش از هر چیز اهمیت میداد. برای مثال سه بار شتر سکه نقره که هدیهٔ سلطان مسعود غزنوی برای کتاب «دانشنامه» بود را نپذیرفت و به سلطان نوشت که کتاب را برای خدمت به دانش نوشته است و نه برای دریافت پول.
ابوریحان بیرونی کسانی را که در مورد تحقیقات علمی تنها به این نکته توجه دارند که «این کار چه سودی دارد؟» به باد استهزاء میگیرد. او از بخت بلند خود که توانست از کودکی یکسره به خدمت علم درآید شگرگذار بوده است.
به نظر بیرونی خادم دانش نباید میان شاخههای علم جدایی قائل باشد. بلکه باید بداند که دانش به طور مطلق پدیدهای شریف است و نیکوست و جوینده را لذتی ابدی و پیوسته اعطا میکند.
یکی از جنبههای مهم شخصیت علمی او پرهیز از تعصب و پیروی کورکورانه از عقاید رایج بود. برای مثال با خوراندن الماس به سگ، سمی نبودن آن را ثابت کرد و نیز نشان داد که بعدها نیز اثری از مسمومیت در سگ دیده نشده است. همچنین نظریهٔ بسیار شایع منتسب به ارسطو که اگر مار به زمرد بنگرد، چشمانش ضعیف یا کور خواهد شد را با آزمایش آن بر مار رد کرد. دیگر گفتهٔ جالب او رد نظریهٔ تغییر رنگ هوا در اثر سرما بود که با اشاره به قابل رویت بودن قلهٔ کوه دماوند آن را رد کرد. او پیروان متعصب ارسطو را به خاطر پیروی بیچونوچرا از نظریات او دربارهٔ شعاع بصر و بینایی نکوهش میکرد. او نظر ابن سینا که نقل مشهور دوران دربارهٔ زودتر یخ بستن آب گرم از آب سرد بود را نیز آزمایش و رد کرد.
او همچنین از پذیرفتن مطالبی که آزمایش کردن آنها دشوار یا ناممکن است خودداری میکرد.
محاسبات علمی خاص
مشارکت چشمگیر ابوریحان در حوزه ریاضیات و محاسبات از او دانشمندی متمایز ساخته است. برای مثال او روشی برای محاسبه ارتفاع یک کوه را برای محاسبه شعاع زمین به کار برد و تخمین او تنها ۱۷.۲ کیلومتر از تخمین فعلی ناسا بریا شعاع قطبی زمین کمتر است.
نگاه فلسفی
ابوریحان بیرونی، دقت نظر خود را به مطالعات فلسفیاش مدیون بود. اما پیرو روش فلسفی متعارف عصر خود که به وسیلهٔ فارابی و دیگران تدوین شده، بود. او بعضی آثار فلسفی هندوان را به عربی ترجمه کرد.
ستارهشناسی و ریاضیات
در نوشتههایی از ابوریحان بیرونی به روشنی به گردش زمین به دور خودش اشاره شده است. او در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه کرده است و در کتاب «قانون مسعودی» خود، روش عملی کردن آن را هم توضیح داده است. محاسبهٔ ابوریحان تا حد بالایی به تقریبهای امروزی نزدیک است که مایهٔ شگفتی است.
ابوریحان بیرونی در ۱۷ سالگی فعالیت در اخترشناسی را آغاز کرد و با حلقهای مدرج (حلقهٔ شاهیه) توانست ارتفاع نصفالنهاری خورشید در کاث را محاسبه کند و موفق به رصد انقلاب تابستانی در یک روستا در نزدیکی کاث گردید.
ابوریحان بیرونی در کوههای لغمان افغانستان کنونی، خورشیدگرفتگی ۳۸۷ ه.ق. معادل هشتم آوریل ۱۰۱۹ میلادی را رصد کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنی مورد مطالعه قرار داد. او در این رسد با ابوالوفای بوزجانی نیز همکاری داشت و آنها همزمان خورشید گرفتگی را در شهرهای بغداد و خوارزم رصد کردند و در نتیجه ابوریحان از روی مشاهدهٔ اختلاف زمانی، اختلاف جغرافیایی آن دو شهر را بدست آورد.
نقشهکشی
ابوریحان بیرونی پیش از ۲۲ سالگی به تحقیق و نگارش کتابی با عنوان نقشهکشی پرداخت و بررسی نقشههای جغرافیایی و ترسیم نیمکره را آغاز کرد.
زیستشناسی
ابوریحان بیرونی نظریاتی در باب زیستشناسی و فرگشت ارائه داده است. برخی از اندیشمندان نظرات او را با داروینیسم و نظریه انتخاب طبیعی قابل مقایسه میدانند. برای مثال آورده است: «طبیعت به شیوهای مشابه عمل می:ند، ولی در تمامی شرایط رویکردش در مورد همه یکسان است. او اجازه نابودی برگ و میوه را میدهد و بدین طریق جلوی آنها را برای تولید آنچه هدف نهاییشان است میگیرد. طبیعت آنها را نابود میکند تا جایی برای دیگران باز نماید».
دربارهٔ خط عربی
تقریبا همگی نوشتههای ابوریحان بیرونی به زبان عربی است و تنها اثر او به زبان فارسی کتاب «التفهیم» است. او عربی را زبانی میدانست که به علت امکان اشتباه بسیار در نقطهگذاری و صداگذاری که معنا را تغییر میدهد، آفتی در خود دارد. با این وجود نوشتن به زبان علمی زمانش یعنی عربی را بیشتر میپسندید. ولی فارسی را بیشتر برای ادبیات مناسب میدانست. علت این امر میتواند این باشد که در آن دوران شکلگیری واژگان علمی و فنی در زبان فارسی در ابتدای راه بود و تبیین علوم به فارسی نارسا مینمود.
گرایش مذهبی
بنا به آنچه از آثار ابوریحان برمیآید، باید گفت او شیعه زیدی (چهار امامی) بوده است. چرا که در نوشتههای او دعایی دربارهٔ حضرت علی (ع) و خاندان پیامبر (ص) بسیار آمده است و دلبستگی او در ذکر تفصیل واقعه و مراسم عاشورا و غدیر خم و مباهله آشکار است. او برای شیعیان زیدی از خداوند حفاظت طلب کرده و از زید بن علی به عنوان امام نام برده است.
اکتشافات، اختراعات و پژوهشها
ابوریحان در حوزهٔ اکتشافات، اختراعات و پژوهشها دانشمندی طراز اول به شمار میرود. برخی از اختراعات و اکتشافات و پژوهشهای او عبارتند از:
- ساخت ترازویی دقیق برای اندازهگیری وزن مخصوص جامدات و نیز تعیین مقدار طلا و نقره در اجسام مرکب.
- چگالیسنج
- آلات و افزارهای رصدی مثل سهمیله، شاغول و غیره
- قاعدهٔ یافتن سمت قبله و ساختن محراب مسجد
- کره جغرافیایی
- بدست آوردن سینوس یک درجه
- قاعدهٔ تسطیح کره و ترسیم نقشههای جغرافیایی
- چاه آرتزین: با این که در کتاب «آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی آمده آن را به موسیوزله منسوب کرده بودند
- حرکت خاصه وسطی خورشید
- خاصیت فیزیک الماس و زمرد
- جزر و مد رودها و نهرها
- چشمههای متناوب
- اشکال هندسی گلها و شکوفهها
- امکان خلاء
- کیفیت و چگونگی ساختن عسل توسط زنبور عسل
- رصد خسوف و کسوف
- مقدار حرکت دوری ثوابت
- تحقیق در تأسیس دولت ساسانیان
- اطلاعات دقیق و کشف سلسلهٔ هخامنشیان
- تصاعیف خانههای شطرنج
- طرح نظریات دربارهٔ وجود قاره آمریکا
آثار و نوشتههای بسیار
شمار کتابها و رسائل بیرونی که به زبانهای عربی، یونانی و هندی نوشته شده را بیش از ۱۴۶ عنوان گزارش کردهاند. با این وجود ابوریحان بیرونی در سال ۴۲۷ ه.ق. در سن ۶۵ سالگی تعداد کتابهای خود را در رسالهای ۱۱۳ عنوان برشمرده است. متأسفانه تنها ۳۵ اثر از او باقی مانده است.
برخی از مهمترین آثار ابوریحان بیرونی عبارتند از:
- تحقیق ماللهند: در این کتاب هندشناسی با بررسی مذهب و عادات و رسوم هندوان و گزارش سفر به هند مطرح شده است.
- قانون مسعودی: در این کتاب به نجوم و تقویم پرداخته شده و یازده بخش دارد. همچنین مثلثات کروی و نیز زمین و ابعاد آن و خورشید و ماه و سیارات نیز در آن بحث شدهاند.
- التفهیم لاوایل صناعة التنجیم: این کتاب به مدت چند قرن متن درسی تعلیم ریاضیات و نجوم بوده و به فارسی نوشته شده است.
- الجماهر فی معرفة الجواهر: در این کتاب معرفی مواد معدنی و به خصوص جواهرات مطرح شده است و حدود ۳۰۰ ماده معدنی ذکر شده است. هم نظریات و گفتههای دانشمندان یونانی و اسلامی را دربارهٔ فلزات و جواهرات قارههای آسیا، اروپا و آفریقا ذکر کرده است.
- الصیدنة فی الطلب: کتابی است دربارهٔ خواص گیاهان دارویی و طرز تهیه داروهای گیاهی.
- آثار الباقیه عن القرون الخالیه: مبداء تاریخها و گاهشماری اقوام مختلف از جمله ایرانیان، یونانیان، یهودیان، مسیحیان، اعراب جاهلی و اعراب مسلمان و اعیاد آنها در این کتاب آورده شده و آن را نوعی تاریخ ادیان ساخته است.
- استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاصطرلاب: دربارهٔ روشهای ساخت انواع اسطرلاب است.
- قرة الزیجات: ترجمهٔ ابوریحان بیرونی از کتابی سانسکریت دربارهٔ نجوم است.
ابوریحان بیرونی کتابهای مختلفی را از زبانهای هندی و نیز سانسکریت به عربی ترجمه کرد. برای مثال سیدهانتا، الوالید الصغیر و کلبیاره از این دست هستند. همچنین ترجمههایی از پارسی به عربی دارد. برای مثال شادبهر (حدیث قسیم السرور)، عین الحیات، داستان اورمزدیار و مهریار و نیز داستان سرخبت و خنگبت (حدیث صنمی البامیان).
داستان وفات
روایت مرگ ابوریحان بیرونی از داستانهای علمی جالب دنیا است. در این حکایت تاریخی آمده است:
«فقیه ابوالحسن علی بن عیسی الولوالجی گوید: آنگاه که نفس در سینه او (ابوریحان) به شماره افتاده بود، بر بالین وی حاضر شدم در آن زمان از من پرسید: حساب جدات فاسده (یکی از علوم حساب) را که وقتی، مرا گفتن بازگوی که چگونه است؟ گفتم: اکنون چه جای این سؤال است، گفت: ای مرد کدامیک از این دو امر بهتر است؟ این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم. و من آن مسئله را باز گفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه وی برخاست».
یادبودها
دهانهای برخوردی در کرهٔ ماه به نام بیرونی نامگذاری شده است و نیز سیارکی به نام «۹۹۳۶ بیرونی» به افتخار او نامگذاری شده است.
دولت جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۰۹ به عنوان نشانی از پیشرفت علمی صلحآمیز ساختمان-مجسمهای به شکل چهارتاقی که ترکیبی از سبکهای معماری و تزئینات هخامنشی و اسلامی در آن دیده میشود را به دفتر سازمان ملل متحد در وین هدیه داد که در محوطهٔ آن در سمتِ راستِ ورودی اصلی قرار داده شدهاست. در این چهارتاقی مجسمههایی از چهار دانشمندِ ایرانی خیام، ابوریحان بیرونی، زکریا رازی و ابوعلی سینا قرار دارد.
در سال ۱۹۷۴ میلادی اتحاد جماهیر شوروی فیلمی از زندگینامهٔ ابوریحان بیرونی ساخت. تمبر هزارمین زادروز ابوریحان بیرونی نیز در ایران به چاپ رسید و شوروی نیز تمبر یادبودی برای او چاپ کرد.
یکی از جزایر شتلند جنوبی در جنوبگان نیز بیرونی نام گرفته است. ولایت کاپیسای افغانستان در شهر کوهستان، دانشگاهی به نام البیرونی دارد. همچنین یکی از پردیسهای دانشگاه تهران در پاکدشت و نیز رصدخانهای در دانشگاه شیراز به نام این دانشمند نامگذاری شده است.
آرامگاه ابوریحان بیرونی در افغانستان در منطقهای به نام باغ بهلول در جنوب شرقی شهر غزنی قرار دارد. مقبرهٔ او با ترکیبی از معماری عصر غزنوی با شاخصههایی از طرحهای اسلامی و به صورت یک هشتضلعی طراحی شده است.